Omegaverse chanbaek
33 stories
🐾Don't Blame Me 🐾 by exo_Bl_fiction
exo_Bl_fiction
  • WpView
    Reads 21,435
  • WpVote
    Votes 3,694
  • WpPart
    Parts 49
✅️Completed 🐾 Don't blame me {!من رو سرزنش نکن}🐾 ژانر✔️ : رمنس ، خانوادگی ، کمی طنز ، معمایی ، اسمات ، امپرگ ، امگاورس ، ومپایر، روزمره ، روانشناسی کاپل ها✔️ : چانبک، ویمین و ... *************************تکه ای از فیک _اون پسره رو دوست داری؟ هوم؟ اره؟ فقط کافیه بهم... +نه یورا این طور نیست ... مگه نشنیدی اون اشغال بهش گفت هرزه ... _اگه این چیزیه که میخوای باشه نگو ... مثه خیلی چیزای دیگه که تو خودت میریزی و به کسی نمیگی... منم تظاهر میکنم قانع شدم ولی اگه برای بچه ها اتفاقی بیفته هیچوقت نمیبخشمت ... حالا میخواد بخاطر یه متجاوز باشه یا یه هرزه ... ...........................................................
" UNTOLD " [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 88,580
  • WpVote
    Votes 16,005
  • WpPart
    Parts 33
•¬‌کاپل: چانبک | ویکوک •¬‌ژانر: امگاورس | فلاف | اسمات | عاشقانه •¬‌خلاصه: فارغ از تمام پیچیدگی‌ها و سختی‌های زندگی، اون بیون بکهیون بود؛ امگای زیبایی که مدت‌های طولانی در روزمرگی‌های پر از آشفتگی‌اش، به دنبال آلفایی می‌گشت که با تمام وجود بهش عشق بورزه و بپذیرتش و از مخمصه‌هایی که دچارشه نجاتش بده. بکهیون آرزو داشت تا آلفای جذاب و پولداری نصیبش بشه و اون رو از قرض و بدبختی‌هایی که تمامی نداشتن، نجات بده... و روزِ بعدی، اون پارک بکهیونی بود که برهنه، در بازوان همسر سکسی‌اش حبس شده و برقِ حلقه‌ای که چشم هر بیننده‌ای رو خیره می‌کرد، سندِ واقعی بودن این ازدواج بود؛ در حالی که بکهیون هیچ چیزی از چانیول به یاد نمیاورد و تنها خاطره‌ای که به یاد داشت، خوابیدنِ شب قبل و آرزو‌ش بود! -من باید باور کنم که تو همسرمی پارک چانیول؟! باورم شه که ازدواج کردیم؟ ═ ∘♡༉∘ ═ #Asteria
Miracle by FiftyShades_MC
FiftyShades_MC
  • WpView
    Reads 783
  • WpVote
    Votes 99
  • WpPart
    Parts 1
بکهیون یک امگا که مورد تج‌اوز قرار میگیره و این قضیه رو از چانیول که آلفاشه تا جایی مخفی میکنه تا اینکه...
Don't you dare to love me! 🍓🐺 by KrishoNation
KrishoNation
  • WpView
    Reads 1,456
  • WpVote
    Votes 336
  • WpPart
    Parts 2
✧ Author : LoupNoirNX (NIYX) ✧ Couple : KrisHo, ChanBaek ✧ Genre : Smut, Comedy, OmegaVerse ✧ NC : +19 🔞 FULL 🔖 "با این وضع که هر راه نفوذی به زندگیتو برای گرگا بستی، فکر نمیکنم هیچوقت سروکله هیچ آلفایی دور و برت پیدا بشه!" "امیدوارم..." هنوز به مینسوک راجب وو نگفته بود؛ همسایه تازه واردش، آلفایی که عطرش فاحشا ساختمونو پر کرده بود و جونمیون مجبور بود برای فرار از هر فکر و خیالی مربوط به هیتش، هر شب با یکی خودشو سرگرم نگه داره... 📥 برای دانلود فایل کامل این مولتیشات، به چنلمون در تلگرام که لینکش در بیو پیج هست، مراجعه کنید
خدمتکاران by marianlaroush
marianlaroush
  • WpView
    Reads 18,239
  • WpVote
    Votes 4,435
  • WpPart
    Parts 37
تاحالا شده شروع کنی به ورق زدن صفحات زندگیت کنی و ببینی قلم روزگار هیچی جز درد و رنج و غم توی صفحه ی عمرت برات رقم نزده باشه؟ شده بشی آدمی پوچ و پر از غم که هیچ امیدی به زندگیش نداره؟ اما همیشه یروز همه چیز عوض میشه یروز ممکنه مثل افسانه ها شاهزاده ای بیاد و دستتو بگیره فقط کافیه باور داشته باشی.. روزگار اینبار نظرشو عوض میکنه.. زندگی بکهیون داستان ما هم همین طوری شروع شد اما کی میدونه با ورود چانیول و آدمای جدید به زندگیش چه اتفاقی میفته؟
The Silent Court of Perfumes (Completed) by MiyunaBBH
MiyunaBBH
  • WpView
    Reads 51,148
  • WpVote
    Votes 14,302
  • WpPart
    Parts 44
💚☘بدون عطر🧶...🧶بدون صدا☘💚 ✨✨🧡❤️دادگاهِ بی‌صدای عطرها❤️🧡✨✨ پارک چانیول و بیون بکهیون...همدیگه رو ملاقات کردند و عاشق شدند...نه اشتباه نکنید...اون‌ها همدیگه رو ملاقات کردند اما بجاش هرکی عاشق خودش شد. بکهیون، عاشقِ بکهیون و چانیول، عاشقِ چانیول! چی شد که همچین شد؟ شاید چون یکی حرف نزد و اون یکی نتونست حرف بزنه...شاید هم می‌خواستن با چشمهاشون عشق رو ببينند اما در قلب‌هاشون هنوز بسته بود. شاید هم فقط کلید رو گم کرده بودند. شاید هم چون عاشق بودند اما ملاقاتی سه تایی صورت نگرفت...ملاقاتی که یک طرف بکهیون و چانیول نشسته باشن و عشق روبه‌روشون باشه! 🍀Genre ☘️: Romance, Action, Omegavers, Fluff, Smut ☘️Couple 🍀: Chanbaek, Hunhan
Dance On My Broken Wings by ViolinistFICTION
ViolinistFICTION
  • WpView
    Reads 46,932
  • WpVote
    Votes 12,557
  • WpPart
    Parts 42
↳🌿 Genres໑ ↲ امگاورس ~ درام ~ انگست ↳🍏 Couples໑ ↲ هونهان ~ چانبک ↳🌿 Up Situation໑ ↲ چهارشنبه ↳ 🍏Summary این یه ماجراجویی ...شبیه قدم زدن توی جنگل سبز و پیدا کردن درخت سیبی که بلوط های تازه به شاخه های خشکیده اش بوسه میزنند یه ماجراجویی توی دل اقیانوسی که صدف هاش جای مروارید سیاه ، شکوفه های پرتقال دارند . امپراطوری وانگ حالا دست لوهان ... پسری که قرار بود یه امگای نحس باشه . یه روزی همه تحقیرش میکردند و نفرت انگیز صداش میزدند ولی امروز اون کسی بود که وارث بعدی این امپراطوری ... اون برای اینکه یه آلفا بشه ... بال هاش رو شکسته بود . 🍊 #Fic #Ongoing 🍊 ⟝ Writer 🦊Bluesfox ⟝ TL Channel ☄️ @Violinist_Fictions
u are my only king by kimjimi13
kimjimi13
  • WpView
    Reads 7,611
  • WpVote
    Votes 1,411
  • WpPart
    Parts 11
.....خدای اب . اتش . خاک . اب و هوا . عشق . زندگی ............من خدای زندگیم تک خدای باقی مانده زندگی ..........من بئون بکهیونم ************************************* من یه نشانه گذاری شدم ......به یه الفا تعلق دارم ......اما الفای من یه الفای معمولی نیست الفای من یه امپراتوره .......من معشوقه پادشاهم ......خیلی ها با خودشون میگن "چه از خود راضی " شب ها پادشاه و روز ها تفریح چی از این بهتر این ها درسته من این ها برای من زجره برای من که برده نبودم برای من که از این تبار نبودم برای من که حتی انسان نبودم تنها یک دلیل وجود داشت .......من قدرتم رو میخواستم و برگشتن به سرزمینمو حتی به قیمت جسم و روحم کاپل: چانبک و کایسو ژانر:امگاورس و امپرگ و اسمات و تاریخی و گرگینه ای وضعیت: تمام شده
The Type [ Completed ] by RahaAisha
RahaAisha
  • WpView
    Reads 224,520
  • WpVote
    Votes 43,240
  • WpPart
    Parts 68
دو نفر که آشنا شدنشون یه حادثه، عاشق شدنشون یه اتفاق و جدا شدنشون یه فاجعه بود. دونفری که کنار هم بهترین، شادترین و جذاب‌ترین کاپل رو تشکیل میدادن و به دور از هم پر از نقص بودن. دو نفر که سال‌ها پیش مسیرشون رو از هم جدا کردن. یکی برای تحصیل به آمریکا میره و روز به روز پیشرفت میکنه و دیگری، توی کره میمونه و... به قعر جهنم سقوط میکنه. پارک چانیول... آلفای مغرور و جدی‌ایی که به زودی قراره ازدواجش با دختر بزرگترین سهامدار شرکت‌های زنجیره‌ایی Mitchel اتفاق بیوفته. بیون بکهیون، امگایی که خانواده و دوستانش طردش میکنن، مجبور میشه درس و دانشگاهش رو ول کنه تا... بچه‌ایی رو که پدرش خبری از وجود داشتنش نداره بزرگ کنه. زندگی بعد از چهار سال... چه چیزی براشون داره؟ این دیدار مجددشون چطور میتونه رخ بده؟ آیا اون دلخوری‌ایی که از هم دارن، مانع این میشه که باز هم عاشق همدیگه بشن؟ ژانر داستان: فانتزی،امگاورس، رمنس، درام،اسمات، انگست، امپرگ
🪐🔮𝚂𝚊𝚟𝚒𝚘𝚛🔮🪐ناجـی by Seboom_l
Seboom_l
  • WpView
    Reads 34,109
  • WpVote
    Votes 10,233
  • WpPart
    Parts 54
🪐🔮𝚂𝚊𝚟𝚒𝚘𝚛🔮🪐 •~تمام شده~• 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝑊𝑒𝑟𝑒𝑤𝑜𝑙𝑓,𝑂𝑚𝑒𝑔𝑎𝑣𝑒𝑟𝑠𝑒,𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒,+17,𝐒𝐦𝐮𝐭,𝐻𝑎𝑝𝑝𝑦 𝑒𝑛𝑑~🌸 Release days: Wednesdays💕✨ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐶ℎ𝑎𝑛𝑏𝑎𝑒𝑘~(𝑠𝑢𝑟𝑝𝑟𝑖𝑠𝑒) 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫:𝑆𝑒𝑏𝑜𝑜𝑚_𝐿 𝐒𝐲𝐧𝐨𝐩𝐬𝐢𝐬: _:ایـن رو متوجـه میشـی که مـن یه آلـفای لعنتیم؟🐺🪐 موهای کوتاهش رو بهم ریخت و بعد از اینکه روی چشم های پاپی مدلش فرود اومدند ، چشم غره ایـ به اون دراز عصبانـی داد...🍂🌧️ +:آلـفای لعنتی،میدونـی که به چپم نیـست که چی هستی🌙🌗 نفس عمیقی کشید و به سرخ شدن اون دراز نگاه کرد.💕 +:زمیـن رو درسـت طی بکـش احمـق! آلـفا به نشانه اعتـراض هقـی زد و با کلافـگی زمیـن رو محکـمتر طـی کشیـد...👀 #Savior #Chanbaek #Omegaverse #alpha #omega