2
98 stories
🌿Scent of the lemon by NeomaStory
NeomaStory
  • WpView
    Reads 21,929
  • WpVote
    Votes 5,438
  • WpPart
    Parts 30
• 𝑺𝒄𝒆𝒏𝒕 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒍𝒆𝒎𝒐𝒏🍋 [レモン の 香り] ~ 𝒂 𝑪𝒉𝒂𝒏𝑩𝒂𝒆𝒌 𝒔𝒕𝒐𝒓𝒚. 🌿رایحه لیمو [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] چی میشه اگه یه روز تابستونی، توی یکی از محله های سرسبز دور افتاده از شهر، یه پسر ریزجثه با بافت لیمویی سر و کله‌ش توی زندگی چانیول پیدا شه و باعث شه اون پسر قدبلند که تا الان به اطرافش بی‌اعتنا بود، حالا از خودش بپرسه: _ چطوری توی این فصل بافتنی تنشه؟! و هیچکس نمیدونست پشت همین سوال ساده، چه رازی پنهان شده.. • نویسنده | 𝑵𝒆𝒐𝒎𝒂 • ژانر | فلاف، روزمره، معمایی، فانتزی، اسمات ^^ • چنل تلگرام | 𝐍𝐞𝐨𝐦𝐚𝐒𝐭𝐨𝐫𝐲@
🏐 Haikyuu 🏐 by it_mizo
it_mizo
  • WpView
    Reads 1,148
  • WpVote
    Votes 139
  • WpPart
    Parts 3
وضعیت : در حال اپ بکهیون واسه ددیش شرط گذاشته. برنده مسابقه بشه و در ازای برنده شدن یه سکس توی رختکن سالن داشته باشن... ایا مربی پارک قبول میکنه؟ نویسنده : mizo ژانر : اسمات ، ورزشی ، عاشقانه کاپل : چانبک و سکای
𝒍𝒆𝒈𝒆𝒏𝒅 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆_𝐃𝐄𝐌𝐎𝐍_ by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 13,377
  • WpVote
    Votes 2,892
  • WpPart
    Parts 21
🔻عنوان: مُهر اهریمن ♦️کاپل‌ها: چانبک، هونهان ♦️ژانر: تریلر، دارک رمنس، انگست، اسمات 🔺نویسنده: golabaton برشی از داستان: _بازم اهریمنم میشی؟ تا جایی که مثل قبل حتی برام آدمم بکشی؟ پسری که انگشتاش رو با کنجکاوی و لذت توی لاشه‌ی سگی حرکت می‌داد و جز به جز اعضای حیوان مرده رو چک می‌کرد در جواب سوال بی احساسش لبخند بامزه‌ای تحویلش داد. جوری که انگار ازش یه شیشه نوتلا خواسته بود دستش رو از جسد حیوان بخت‌برگشته بیرون کشید و خیره به صورت جدیش خیلی غلیظ و پشت سرهم گفت. _البته... با کمال میل... با لذت... پسر ایستاده بعد تایید سه بخشیش لحظه‌ای سکوت کرد و شیطنت وار یکی از انگشتای کثیف وخونیش رو به دهن گذاشت و مکید. وقتی خوب تمیزش کرد با چشمهای درخشان و ترسناکش جلو اومد و زیر نگاه سردش سرخوش پلکی بهم کوبید. _مثلا میتونم چشمای ریز و درشت هر کسی رو که بخوای برات در بیارم و به عنوان مزه توی گیلاست بندازم... روانی مو مشکی با زدن لبخند دندون نمایی بقیه‌ی انگشتای خونی و کثیفش رو روی قلب کوبنده اش گذاشت و چنگی به سینه‌ی فشرده‌اش انداخت. _به شرطی که آخرش به عنوان هدیه این قلب کوچولو و نازت رو از سینه ات بیرون بکشم و به یه عروسک بی جون و بغلی تبدیلت کنم...قبوله؟...
My Gazelle by Nabi14252
Nabi14252
  • WpView
    Reads 1,052
  • WpVote
    Votes 174
  • WpPart
    Parts 10
بکهیون با ذوق یه لبخند خرگوشی میزنه چانیول میزنم زیر چونه اش میگه : +هیچوقت دیگه اینجوری نخند شاید دلت نخواد وقت و بی وقت لنگ بزنی. ______________________________________________ -‏ذات آدما هیچوقت عوض نمیشه، اینقدر زور نزن ازش اونیو بسازی که خودت میخوای. هم نادرسته هم تلاشت بیهوده‌س. ______________________________________________ اسم فیک Gazelle کاپل اصلی:چانبک ژانر : درام ، انگست‌ ، رومنس تعداد پارت ها : نامشخص روز های آپ : جمعه ، یکشنبه نویسنده : Kim Nabi
DumB and DumBeR  by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 933
  • WpVote
    Votes 201
  • WpPart
    Parts 2
اگر یه افسر پلیس خنگ و یه مافیای خنگ، با هم بیفتن، چه اتفاقی میفته؟ وانشات هدیه من به رضوانه خوشگلم، تولدت مباااارررکککک
The weakening of the exile of the moon by MiyunaBBH
MiyunaBBH
  • WpView
    Reads 9,884
  • WpVote
    Votes 2,501
  • WpPart
    Parts 42
میشه با همه‌چی جنگید؟! آره یا نه؟! با چه چیزهایی نمیشه جنگید؟! ترس؟! حس پوچی؟! عشق؟! چطور میشه چیزی که نمی‌شه باهاش جنگید رو شکست داد؟! وقتی هیچی نیست اما هست ولی نمی‌دونی چطوریه که هم هست و هم نیست باید چی کار کرد؟! این چیزهای نجنگیدنی چی هستن که هستن ولی نیستن؟! سال‌ها پیش تمام موجودات تصمیم گرفتن دیگه ساحرها نباشن. ازبین برن و هیچ بشن. جوریکه وجودشون اول برای بچه‌ها قصه بشه و بعد کاملا فراموش بشن و یه روزی یکی بگه اصلا مگه میشه همچین موجوداتی هم باشن؟! همه‌ی دنیا موفق شد همه‌ی ساحرها رو ازبین ببره اما یک نفر باقی‌موند! یک نفری که ارباب ماه شد، اژدهایان رام خونِ آتشش شدن و تو کاخ سایه و خونش، وسط آتش زنده، تارک دنیا شده بود و تنها در مقابل تمام دنیا ایستاده بود تا اینکه یه جادوگر تصمیم گرفت سحر این ساحر رو جادو کنه، جادوگری که از رگ‌های پر از آتش ارباب ماه فقط و فقط یکم گرما می‌خواست...خیلی کم. حتی به اندازه‌ی هیچی!!! ༯꩟‌ ĈØЦPĿЄ: chanbaek ༯꩟‌ ǤЄИRЄ: Romance, Supernatural, Horror ༯꩟‌ 🔞NC+18 ༯꩟‌ ÂЦƚĦØR: Miyuna ༯꩟‌ (completed)
You Blind My Soul {COMPLETED} by evie_TM
evie_TM
  • WpView
    Reads 32,893
  • WpVote
    Votes 8,719
  • WpPart
    Parts 66
اون هیچی از زندگی چانیول نمیدونست و اون رو از روی ظاهرش قضاوت میکرد. نمیدونست که چقدر از همه چی خسته است، از تظاهر کردن خسته است، از مخفی شدن خسته است و از روتین بودن زندگیش، از بیماریش، از باری که از نوزادی روی دوش خانواده اش گذاشته بود، ازهزینه های سنگین درمانی ای که پدر و مادرش رو تحت فشار قرار داده بود و تقریبا از همه چی خسته بود اما هیچ کس چیزی نمیدونست! ~~~~~~~~~~~~~~~~ - خیلی خوش شانسم که بهت برخوردم چان. نگران نباش باشه؟ من دوستت دارم. همه چی درست میشه... خودت گفتی... من روح خسته ات رو روشن کردم و تو هم روح من رو... + تو وادارم کردی دست از تظاهر کردن بکشم. اولش مضحک بود ولی با این کارت روحم رو روشن کردی بیون بکهیون... Fiction Name: You Blind My Soul Genre: TeenRomance, Slice of life, fluff, school life, smut, R Couples: Chanbaek/Baekyeol, Hunhan Status: Complete✅ Start [27th Oct, 2020] Ending [12th June, 2021] Word Count: 254,700 By Evie Frye~
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
TheLaughterFake
  • WpView
    Reads 167,266
  • WpVote
    Votes 32,898
  • WpPart
    Parts 28
نام فیک :my white wolf کاپل : چانبک ژانر : امگاورس ، ددی کینگ ، رمنس ، اسمات ، فلاف خلاصه :بکهیون از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... پارک چانیول آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد » « بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ بکهیون زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم بیون ... " "ددی...اههه" .
BEST MAN by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 69,814
  • WpVote
    Votes 16,873
  • WpPart
    Parts 30
🍀 عنوان : ساقدوش داماد 🍀 ژانر: رمنس درام انگست اسمات 🍀نویسنده : golabaton 🍀کاپل :چانبک 🍀وضعیت : کامل شده 🥀 خلاصه همه چیز از یک نامه اعتراف شروع شد. بکهیون خیلی با خودش جنگید تا بالاخره بتونه توی اون نامه کوفتی، عشق دردناکش رو به چانیول اعتراف کنه. انتهای نامه، فامیلی بیون رو نوشت تا پارک چانیول بفهمه چه حسی بهش داره...اما هیچ چیز طبق تصوراتش پیش نرفت... چون چانیول فکر کرد نامه از طرف خواهر زیباشه و بکهیون درست وقتی به خودش اومد که خواهر لعنتیش به دست عشق قدیمیش حلقه مینداخت... و خودش به عنوان ساقدوش، این صحنه رو تماشا میکرد...چانیول هنوز هم نگاهش نمیکرد، چون همیشه خواهرش رو میدید...
Lying For A New Life [Completed] by TheActualYa30
TheActualYa30
  • WpView
    Reads 42,752
  • WpVote
    Votes 9,541
  • WpPart
    Parts 24
▪چانبک|بکیول ▪بکهیون، فروشنده ی مواد مخدره و این باعث نمیشه آدم بدی باشه...ولی اگر زندگی جدید چانیول رو با دروغ بنا کنه چی؟ ▪درام- رمنس- زندگی روزمره ▪فصل دوم به اسم "Holding The Life" ، کامل آپ شده.