″هیونجین مرده.″ نفس عمیقی کشید و سرش رو بلند کرد. تمام اطرافیانش با چهره‌هایی متعجب بهش خیره شده بودن، درحالی که هیونجین پشت سرشون ایستاده بود. ″به من گفتن که اون مرده.″ هیونجین به چشم‌های اشک‌آلود جونگین نگاه کرد و با لبخند تلخی گفت: ″نمردم؛ ولی انگار بقیه مردنم رو به قبول این حقیقت که از مردها خوشم میاد ترجیح میدن.″ جونگین سال‌ها تو غم عشقی که کلیسا گناه می‌دونست، سوخته بود اما هنوز هم بعد از اون همه وقت، دردش تازگی داشت. حالا، بعد از سال‌ها، دوباره عشق دوران نوجوانیش رو به روش ایستاده بود؛ کاملا زنده و متفاوت از اون پسر مذهبی‌ای که از کلیسای مشترکشون می‌شناخت. cr. felixfleckle on x and ao3

″زیرلب چیزی که برای پسر کوچکتر بی معنی بود خوند و برای تثبیت سحرش لبهای خشکش رو به لبهای لرزون و ترسیده پسربچه نشوند شوری اشک های پسر چنگی به قلب آسیب دیده اش مینداخت ولی چاره ای نبود..پس فقط محکمتر لبهاشون بهم فشرد تا وقتی که فرد مقابلش کامل از هوش رفت و کم کم ریزتر و تبدیل به گل مشکی غمگینی شد″ روزی توی سرزمینی خیلی دور که شاید فقط یه گرگینه و یدونه پری کوچولو از وجودش خبر داشته باشن، یه مینروا زندگی میکرد و تعادل خوبی و بدی دنیا رو تقریبا توی دستش داشت. الهه یا همون مینروا، حواسش رو به عشقش داد و به کل جنگل نورانی اش رو سیاهی برداشت. چی میشه اگه قرن ها بعد بدنیا بیاد و دوباره هان جیسونگ رو وارد قلبش کنه، اما به خوبیِ یه مینروا نباشه و بیشتر با شیطان بودنش توصیف بشه؟ Gener : Drama, romance, school life, Fantasy, Canon main Couple: Minsung, hyunlix, mingin, Chanmin,Sunki مینروا و رز مشکیِ من دنیایی بوده که میتونم همیشه داخلش زندگی کنم ، امیدوارم شما هم دوستش داشته باشین⁦♡ .

مینهو از بچگی از اینکه کوچیک خطاب شه متنفر بود؛ چرا؟ این این یعنی تو نمیتونی اون رو داشته باشی؛ کی رو؟ جیسونگ هیونگ رو!!! -من کوچولو نیستم هیونگ یه روزی من از تو بلندتر میشم خیلی هم قوی تر بعد اون وقت این منم که ازت مراقبت میکنم جیسونگ سرشو یه کم کج کرد. لبخندش هنوز رو صورتش بود. +واقعاً؟ -آره قول میدم وقتی مرد شدم نمیذارم هیچ کس اذیتت کنه اگه کسی ناراحتت کنه میکشمش تا تو فقط بخندی. بقیه ش با من!!! Genre: Drama, Romance, Comedy, Fluffy کامل شدست هفته ای دوتا پارت رو آپ میکنم

"What do you do for a living aside from taking my breath away?" "What the fuck, Han." The 4 times Jisung flirts with Felix, and the 1 time Felix flirts back. ♡ my addition to the 4+1 trend :) a short and sweet story highest rankings: #3 in jilix #3 in skzff

Felix is changbins' idol from a dance group called 'Danceria'. Changbin loves felix. Does changbin know that felix loves him? ~fluff ~smut

-من دوست پسر میخوام جونگین بعد این حرف با تعجب گفت - هیونگ مطمعنی تو تا دیروز داشتی میگفتی کاپل بودن خیلی مضخرفه -اون واسه دیروز بود! Name: I want boyfriend Couple: chanmin, hyunin, changlix, minsung

Minho and Felix start spending a lot of time together after finding out that they both have "unrequited" crushes on their bandmates Jisung and Changbin. Will their new closeness force Jisung and Changbin to come to terms with their own feelings?

"Love is friendship that has caught fire." This holds true for Han Jisung, who finds himself falling in love with his good friend, Lee Minho. He needs to find the courage to make the step forward and risk his secure friendship for the uncertainty of a romantic relationship. Trigger warning: there will be mentions of self-harm. This work will also depict BDSM relationships.

The fame, the pressure, the hardwork, every fiber of their body breaking for what they love. Never a human being could be made to live so much. Minho doesn't, so he found a way to take it. Jisung doesn't like, but can Jisung make it stop? Warning: Read the Disclaimer well :)

The eight boys of Stray Kids had already debuted, but Woojin decided to leave Stray Kids and start a solo career. However, the management decided that Stray Kids should stay eight and after an audition, they found a chosen one. Han Jisung. He already knew Bang Chan the leader from the audition, so when he met the others, they all seemed nice. All except Lee Minho