Arinam_arena's Reading List
27 stories
Devil husband |TK|  by MINIJKlover
MINIJKlover
  • WpView
    Reads 34,577
  • WpVote
    Votes 3,331
  • WpPart
    Parts 21
(کامل شده)✔ "حالا چیزایی که میگم رو تو کله پوکت فرو کن عزیزم: ۱. حق لمس کردنم رو نداری. ۲. حق فضولی تو کارام رو نداری. ۳. فقط حق داری تاییدم کنی. ۴. از درس خوندن خوشم نمیاد و قصدی براش ندارم، حق مجبور کردنم بهش رو نداری‌‌." کیم جونگکوک هشدار های جدیش رو به شوهر شیطان صفتش کیم تهیونگ داد؛ کسی که بیتوجه به خشم همسرش با چشم هایی مجنون، خیره نگاهش میکرد و تو دلش قربون صدقه اش میرفت. ▪︎ داستان زندگی مشترک جونگکوکی که به خواست پدرش ازدواج کرده و تهیونگ دلباخته ای که در نظر همسرش شیطانی ظالمه چه طور قراره پیش بره؟ 《ترجمه شده》 کاپل~> ویکوک ~فلاف~ رمنس~کمدی~ -پاور باتم کیوت^^ -ازدواج از پیش تعیین شده . . . باید بگم که همون طور که میدونین فیک ترجمه شده ست ولی بعضی از قسمت هاش رو خودم بازنویسی کردم و یا پروبال دادم که کمدی ماجرا حفظ و داستان جذاب تر بشه.... پس دوسش داشته باشین^^ شروع-> 1403/7/27 پایان -> 1403/12/7 -- A translated version of book《Sometimes chaotic》 Thanks to main author: @kimbarbiedolljk
Just a wish for ANGEl🦋 🕸 by Helen_writter
Helen_writter
  • WpView
    Reads 263
  • WpVote
    Votes 58
  • WpPart
    Parts 3
فیک تنها یک ارزو برای فرشته 🥀 ویکوک لاورا ممنون میشم ووت بدید خیلی زحمت کشیده شده براش 😄😎 دستمال یادت نره! ژانر : درام_ جنایی_ عاشقانه🤧 موضوع : راجب جونگ کوکی هست که توی شرایطی بزرگ شده که واقعا دردناکه و اخرین ماموریت اون کشتن کسیه که خیلی دوستش داره اما چی میشه یعنی عشقشو فراموش میکنه! خوی قاتل بودنش اجازه رد کردن این طعمه رو میده؟
The Car by doneial
doneial
  • WpView
    Reads 5,693
  • WpVote
    Votes 925
  • WpPart
    Parts 7
اگه یونگی قبول نمیکرد که به جای دوستش، برادرش رو تا مدرسه برسونه چی؟
black tears by mares041
mares041
  • WpView
    Reads 2,852
  • WpVote
    Votes 204
  • WpPart
    Parts 17
تهیونگ ولیعهد فرانسه که با مرگ پدرش وارد مشکلات بزرگی میشود: هیچوقت فکرش نمیکردم روزی پرنس یه کشور خدمتکار یه دزد دریای بشه _اون فقط یه هرزه همجنسگراست دلیل نمیشه برم معذرت خواهی کنم کاپل :کوکوی کاپل فرعی:نامجین ژانر:کلاسیک . دراما. ماجراجو. اسمات فیک کاملا بر اساس تخیلات بنده هست
𝗕𝗢𝗫𝗘𝗥 𝗕𝗢𝗬 by This_is_J
This_is_J
  • WpView
    Reads 4,458
  • WpVote
    Votes 484
  • WpPart
    Parts 4
-ببین من الکی وقتم رو هدر نمی‌دم ، فقط کاری رو که بهت میگم،انجام بدم! -مثلا اگه انجام ندم چی میشه ؟! -اون وقت دیگه خدا هم نمیتونه به دادت برسه ! 𝗙𝗶𝗰 𝗻𝗮𝗺𝗲:ʙᴏxᴇʀ ʙᴏʏ 𝗴𝗲𝗻𝗲𝗿:ꜰᴀᴋᴇᴄʜᴀᴛ.ᴅʀᴀᴍᴀ.ᴄᴏᴍᴇᴅʏ. ᴀɴɢꜱᴛ.ꜱᴍᴜᴛ 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲:جـی
✞☬Dark Ruby☬✞ by KookminRa4
KookminRa4
  • WpView
    Reads 3,336
  • WpVote
    Votes 705
  • WpPart
    Parts 36
یاقوت تاریک💎 پسری که قلب تاریکشو با لبخند دروغین پنهون میکرد خانواده ای داشت که نبودشان شاید کار را برای پسرک آسان تر میکرد.. جیمین وجونگکوک هردو پسرات قدرتمند خوانواده پارک وجئون بودند جیمین دراوج کودکی تنها لبخندی از اعماق وجودش زد انقدر برایش لذت بخش بوده که باداشتن آن سن کم قصد جبران داشت نشانی گذاشت هرچندجبران ناپذیر حالا چی میشه اگه گنگسترای تعلیم دیده پدرش قصد کشتن دلیل لبخندش را داشته باشن؟ 🍷⛓️ Name:The Dark Ruby Couple:kookmin Genre:اسمات😈_هیجانی🧨_معمایی🗝_پلیس⚖️،مافیایی🚬_عاشقانه💞_کمی کمدی💣- #kookminbts #کوکمین
Love cure  / درمان عشق  by honeyBahrami
honeyBahrami
  • WpView
    Reads 37,119
  • WpVote
    Votes 5,732
  • WpPart
    Parts 33
نام :درمان عشق / love cure کاپل ها : کوکمین ، یونگته ژانر : امگاورس ، روزمره ، عاشقانه ، اسمات ، امپرگ رمنس نویسنده :honey ............................ داستانی آروم و گاها هیجان انگیز که در بیمارستان دانشگاه ملی سئول اتفاق میافته. پارک جیمین امگای شیطون و بازیگوشی که سال اول انترنیش به این بیمارستان اومده تا زیر دست دکتر های ماهر اون بیمارستان آموزش ببینه. و جئون جونگ کوک آلفای سرد و خشکی که تازه به بیمارستانه سئول انتقالی گرفته وبخاطر لج کردن با رئیس بیمارستان مجبوره مسئولیت یکی از انترن های تازه وارد رو به عهده بگیره چی میشه اگر امگای آلبالویی حسابی آلفای نسکافه ای رو به دردسر بندازه و با چالش های سختی مثل عشق روبروش کنه درمانی برای عشق پیدا میشه؟؟ ............... + اون لحظه ای که ماشین از روبرو بهم خورد... هق... به هیچی جز تو فکر نمیکردم.... هق.. من... اون لحظه فقط به این فکر می‌کردم که کاش... یه بار دیگه ببینمت و بعد.... هق... بِمی.... _ هیششششش.... آروم باش آلبالوی قشنگم... حتی راجبش حرفم نزن.... حالا که اینطور منو معتاد رایحه و چشمای آبی رنگت کردی، راجبش حرف نزن.... دیگه اجازه نمیدم از جلو چشمام دور شی، از این به بعد جای تو فقط داخل بغل منه... محکم بغلت میکنم تا همه دردای دنیا برا من باشن و همه گرمای آغوشم برای تو... خوبه؟؟ *کات*