Ongoing...
14 stories
 king's royal omega. (امگای سلطنتی پادشاه) by a4w4_fiction
a4w4_fiction
  • WpView
    Reads 11,924
  • WpVote
    Votes 2,011
  • WpPart
    Parts 24
- باید این رو بدونین شاهزاده، اگر این ازدواج‌ رخ بده شما هرگز عشق من رو نخواهید داشت. من هیچ وقت عاشق شما نمیشم. امگا لبخند کمرنگ و تلخی زد اما در قیافه‌اش آرامشی خاص نمایان بود. -‌متوجهم. - و شما اجازه‌ی ورود به اتاق خواب من رو نخواهید داشت. من به شما توی هیت کمک نمیکنم و شما به من توی رات کمکی نمیکنین. گرچه من میتونم وقتم رو با امگاهای دیگه بگذرونم. اما شما نمیتونید با کس دیگری ارتباط داشته باشین. سر تکون داد: متوجهم. نیشخندی واضح روی لب های پادشاه شکل گرفت و آتیش درون چشم هاش شعله ورتر شد. - و این به این معنیه که شما هرگز فرزندی نخواهید داشت. - متوجهم سرورم. چشای آروم و لحن خونسرد امگا اون رو عصبانی میکرد. مطمئن بود امگایی پیدا نمیشه که این شرایط رو به همین سادگی قبول کنه. - متوجهی داری با خودت چیکار می‌کنی امگای جوان؟ وگاس لحن رسمی رو کنار گذاشت و با سری کج به امگایی که داشت با دستای خودش آیندش رو خراب میکرد چشم دوخت. - متوجهی داری چه معامله‌ای با زندگیت میکنی؟ تو هرگز طعم عشق و زندگی معمولی رو نخواهی چشید. تا روزی که بمیری تنها خواهی موند. قیافه‌ی امگا تغیی
پرسه در نیمه شب by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 102,324
  • WpVote
    Votes 10,963
  • WpPart
    Parts 33
بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.
parthian shadows  by zervan_dark
zervan_dark
  • WpView
    Reads 1,913
  • WpVote
    Votes 224
  • WpPart
    Parts 14
|سایه های اشکانی| وقتی گذشته با زخم‌هایی عمیق از راه می‌رسد و عشق در میان دشمنی جوانه می‌زند، چه چیزی میان حقیقت و انتقام حائل خواهد شد؟ ایلیا، فرمانده‌ای قدرتمند از اشکانیان، با کاسپینی روبه‌رو می‌شود که سایه تلخ جنگ، زندگی‌اش را ویران کرده است. اما زیر پوست این دشمنی خونین، رازهایی مدفون است که می‌توانند سرنوشت هر دو را برای همیشه تغییر دهند. آیا این دو قلب زخمی راهی برای فرار از کینه و یافتن حقیقت خواهند یافت؟ ->وضعیت: در حال آپ ->تایم پارت گذاری: به محض آماده شدن پارت ->تعداد چپتر: نا معلوم ->ژانر: تاریخی، عاشقانه، بی ال [توجه❗این رمان فقط در واتپد منتشر میشه و بدون اجازه جایی نشر ندید که برخورد میشه] language =persian
All Of Me by Zazar_96
Zazar_96
  • WpView
    Reads 18,400
  • WpVote
    Votes 3,166
  • WpPart
    Parts 25
نام: تمام وجود من کاپل:کریسیول، سکای، بکهان ژانر:رمنس، انگست، اسمات نویسنده:هیلدا "همانند صاعقه بود، برقی که از سمت نگاه تو به سمت قلبم برخورد کرد"
 🐺ᴘᴀᴄᴋ ᴏғ 𝗔𝗟𝗣𝗛𝗔𝗦🐺 by SILVANA00sage
SILVANA00sage
  • WpView
    Reads 138,259
  • WpVote
    Votes 27,639
  • WpPart
    Parts 39
سهون ساده لوحانه قبول میکنه امگای یه پک آلفای پنج نفره باشه... امگایی با پنج آلفا که در تلاشه آلفاهاش رو راضی نگه داره. 🅒ᴏᴜᴘʟᴇ 🐺ᴇxᴏK verse 🅖ᴇɴʀᴇ 🐺 ᴄᴏᴍᴇᴅʏ, ғʟᴜғғ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ 🅐ᴜᴛʜᴏʀ 🐺2ᴘᴍ2ᴘᴍ2ᴘᴍ 🅣ʀᴀɴsʟᴀᴛᴏr ‌ 🐺 𝗦𝗶𝗹𝘃𝗮𝗻𝗮 𝗦𝗮𝗴𝗲 روزهای آپ:چهارشنبه ها
حکیم ربض by arrtahoor
arrtahoor
  • WpView
    Reads 2,763
  • WpVote
    Votes 558
  • WpPart
    Parts 44
•១[sage of the Rabz]១• حکیم ربض 「نویسنده: آرتهور 「ژانر: تاریخی / حماسی خلاصهی داستان: ماهور، حکیم معروف نیشابور به پسری جوان و مرموز به اسم فواد کمک میکند تا بیماری برادرش را درمان کند بیآنکه بداند مریضش، ولیعهد کشور است. درمان شکست میخورد و ماهور و فواد ناخواسته درگیر مکافات سوقصد به جان ولیعهد میشوند.
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
Dreamer066
  • WpView
    Reads 167,729
  • WpVote
    Votes 10,495
  • WpPart
    Parts 48
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
•• Supreme ••  by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 553,412
  • WpVote
    Votes 138,739
  • WpPart
    Parts 96
آلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو می‌دونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپل‌ها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞 ♟ • نویسنده : @SilverBunny 🐰