Un enemies to lovers no tan enemies to lovers. Louis Tomlinson es el Quarterback estrella del equipo universitario. Tan inmaduro como para ver por encima de su propio ego y una vida centrada en el deporte para alcanzar la gloria. Harry Styles un patinador artístico que cautiva al público con su gracia y elegancia en el hielo, siendo este deporte un escape de la vida a la que se enfrenta ahuyentando con su carácter a cualquiera que intente atravesarse en su camino. Pero la rivalidad, la lealtad y el deseo se entrelazaron en una danza peligrosa que amenaza destruir todo lo que conocían. El hielo y el césped su única salvación, y solo el tiempo descifrara si su amor podrá sobrevivir al choque de dos almas tan iguales como desiguales.

تو از تبار زخمی‌ها هستی من از قبیلهٔ فراموشان اما نگاهت- شعله‌ای آبی‌ست که حتی خاکستر هم جرأت خموشش را ندارد و من دست‌هایم شاخه‌های سبزی‌ست که از میان ویرانه‌‌ی خاک با خیال لمس خورشید سر برآورده‌اند. ── ִֶָ۶ৎ˖ִ ˚── 𝖦𝖾𝗇𝖾𝗋 : 𝖣𝗋𝖺𝗆, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖢𝗋𝗂𝗆𝖾, 𝖬𝖺𝖿𝗂𝖺. 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖫𝖺𝗋𝗋𝗒, 𝖹𝗂𝖺𝗆, 𝖭𝗂𝖺𝗅𝗅 𝖷 𝖦𝗂𝗋𝗅. 𝖶𝗂𝗍𝗁 𝖠𝗅𝗅 𝖫𝗈𝗏𝖾, 𝖱𝖺𝗂𝗇𝖻𝖾𝗋𝗋𝗒.

در جایی میان زمان و ابدیت، آتشی قدیمی هنوز زبانه می‌کشد. آتشی که روزی دانش را می‌سوزاند، و امروز، نادانی را طعمه می‌گیرد. سه نشان بر زمین مانده: یک گردنبند شکسته، ساعتی که زمان را وارونه می‌شمارد، و آینه‌ای که فقط حقیقت را نشان می‌دهد. سه مسافر این راه تاریک یکی که گذشته را با خود می‌کشد، دیگری که آینده را می‌شناسد، و سومی که حال را به آتش می‌کشد. آیا می‌توانی صدای فریاد را در میان شعله‌ها بشنوی؟ یا شاید... این قلب توست که برای آخرین بار می‌تپد؟ #larry #ziyam #Distilled

نت ها و موسیقی ها، خط ها و نقاشی ها، ماندگار نمی‌شوند مگر آنکه روح آدمی در آن دمیده شود، و تا زمانی که روح انسان های زنده در حصار تن هاست، هیچ اثری به تاریخ نمی‌پیوندد!

لویی یه نویسنده‌ی ۳۵ ساله‌ست که هم رمان‌های خوب می‌نویسه و هم از اون داستان‌های "ناجور"! هری یه ویرایشگر ۲۵ ساله‌ست که مسئول کارای لویی می‌شه. وقتی به هری خبر می‌دن، کلی خوشحال می‌شه که قراره با یه همچین اسطوره‌ای کار کنه... اما، وقتی می‌رسه پیش لویی، می‌بینه که طرف یه آدم شلخته تمام‌عیاره. دلش می‌خواد ازش فرسنگ‌ها دور باشه... ولی از اون طرف هم، می‌خواد تمام شب اون مرد رو بمکه تا فکش بی‌حس بشه و درد بگیره، تا تمام اون غرور و خودخواهی رو که درونش هست رو ازش بیرون بکشه. شاید لب‌هاشم ببوسه؟! این داستان درحال ترجمه‌ست، مرسی🖐🏼 #larrystylinson #harrystyles #louistomlinson #writer #translation

-تو منو جادو کردی تا عاشقت بشم... +اگه جادو روی عشق اثر داشت، خودم هیچوقت عاشقت نمی‌شدم...

لویی تاملینسون، صاحب یه عمارت بزرگ در اطراف لندنه که رازهای زیادی رو در دیوار‌هاش پنهان کرده. لویی بعد از چندین سال تصمیم به عوض کردن دکوراسیون عمارتش داره تا مدرنیزه‌ش کنه. و چه کسی بهتر از هری استایلز که معروفیت زیادی داره و توی این کار به شدت حرفه‌ایه؟

COMPLETED || EDITED SPORT ROMANCE || - تابستان سال ۲۰۱٥، جاييكه هري ۱۸ ساله، تازه دبیرستان رو تموم کرده و بعنوان یه واتربوي توي تیم فوتبال موردعلاقه‌اش مشغول به کار شده. وظایفش خیلي ساده‌اس: ⟨ آماده باشه که به بازیکنا آب و حوله بده.⟩ ولي ظاهراً این شامل لويي تاملینسون، بازیکن ۲۳ ساله‌اي که تازه به پاري سن ژرمن منتقل شده، نمیشه؛ چون اون دوست داره کار هري رو خیلي سخت‌تر از چیزي که هست بکنه!. Word Count: 80,000 On AO3 : Theboyfriendstagram - 𝘼𝙡𝙡 𝙧𝙞𝙜𝙝𝙩𝙨 𝙗𝙚𝙡𝙤𝙣𝙜 𝙩𝙤 𝙩𝙝𝙚 𝙤𝙧𝙞𝙜𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙖𝙪𝙩𝙝𝙤𝙧 𝙤𝙛 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙨𝙩𝙤𝙧𝙮, 𝙖𝙣𝙙 𝙄'𝙫𝙚 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨𝙡𝙖𝙩𝙚𝙙 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙗𝙤𝙤𝙠 𝙬𝙞𝙩𝙝 𝙩𝙝𝙚 𝙖𝙪𝙩𝙝𝙤𝙧'𝙨 𝙥𝙚𝙧𝙢𝙞𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣.