پسرعموی ناتنی تهیونگ بهعنوان یه انیگما برای قشر امگاها بیخطر بود؛ چون میل و کشش انیگماها فقط به دستهی آلفا بود. به همین دلیل توی دو ماهی که والدین امگا به سفر کاری میرفتن، اون مرد قرار بود ازش مراقبت کنه؛ اما هر شب پارتیگرفتن، مصرف دراگ و خوابیدن با آلفاهای مختلف اصلاً شبیه به مراقبت نبود.
ژانر: امگاورس، روزمره، اییو، کمدی، اسمات، ایج گپ.
[پرنس || prince]🍻
|COMPLETE|
کیم تهیونگ، انترن جوانی که به طرز عجیبی برادرش چند وقتیه ناپدید شده و اون طبق گذشتهای که از برادرش میدونه هر روز به کازینوها و کلابهای سئول سر میزنه تا بتونه ردی ازش پیدا کنه اما یه روز توسط افراد مافیایی دزدیده میشه...
برشی از داستان:
فصل1📍
_میخوای منو بکشی درسته؟اصلا تو دلیلی برای اون رفتار های مسخرهای که توی دفترت نوشتی داری؟یا فقط یه سادیسمی هستی که از کشتن آدما لذت میبره؟
جونگکوک سری تکون داد و صورت خیس از اشک پسر رو با دست هاش قاب گرفت. پیشونیش رو به پیشونی پسر چسبوند و گفت:
_تو...تو تمامِ منی تهیونگ؛چطور تونستی همچین فکری بکنی؟من عاشقت نیستم بلکه تو رو میپرستم پرنسس.و تو با خودت فکر کردی که من میتونم بکشمت؟
فصل2 📍
_فودوشین!
تهیونگ گفت و مرد با نگاهی پرسشگر به پسر خیره شد.
_فودوشین یک کلمه ژاپنیه که به معنای خنثی شدن احساسات آدمه. یعنی قلب آدم جوری میشه که دیگه نه خوشحالی رو حس میکنه و نه درد و غم رو.جونگکوک؛ تو،پدرم،مادرم و هر کس دیگه ای که توی زندگیم بود چنین بلایی رو سرم آوردین!
کاپل: کوکوی
ژانر:انگست،اسمات،مافیا،رمنس
نویسنده: #Emma
دوستان این فیک متعلق به این نویسنده ی مهربونمونه که اجازه دادن داستان جذابشون داخل اکانتم بمونه😍💋
آیدی تلگرام : @M1n8ung
واتپد: Emmary_kim22
≋ پایان یافته ≋
" چی میشه اگه پدر جونگکوک، اون رو بزور به شریکش، تهیونگ بده و هیچکس ندونه اون چه موجود لعنتیه و دنبال طمعس تا سیر بشه؟ "
COUPLE: VKOOK
GNRE: ROMANCE, FLUFF, SMUT, FANTASY
"HAPPY ENDING"
فیکشن و فیکچت [کامل شده]
خلاصه: جونگکوک آیدول موفق کره جنوبیه که یه شب با کیم تهیونگ -یه دانشجوی ادبیات تو آمریکا- میخوابه. چند ماه بعد یه پیام دریافت میکنه که بچهش رو بارداره...
ولی جونگکوک بچهش رو میخاد⁉️
کاپل اصلی: کوکوی
کاپلهای فرعی: یونمین - نامجین
ژانر: امگاورس/ امپرگ/ انگست
نویسنده اصلی: Amy
کاپل اصلی: ویکوک
کاپل فرعی: یونمین«جیمین تاپ»، سکرت.
خلاصه: جونگ کوک سال ها پیش حافظهش رو به همراه پدر و مادرش از دست میده و کنار داییش و پسر داییش یونگی زندگی نرمال و به دور از هیجان و خونریزی ای داره. اما چی میشه که همون خاطرات فراموش شده باعث بشه فردی به اسم کیم تهیونگ وارد زندگیش بشه و زندگی نرمالش رو نابود کنه؟
ژانرها: عاشقانه، مافیایی، کمدی، ازدواج اجباری، اسمات، معمایی، جنایی و اکشن.
Start : 03/03/26
End: 03/07/18
***
بخش هایی از فیک:
VKook
جونگ کوک با حرص داد زد.
_ چی میخوای؟! چی از جونم میخوای؟!
سمتش قدم برداشت.
_ همونی رو که بابا جونت برات به ارث گذاشته.
*
_ نمیدونم چرا من رو آوردی اینجا و دنبال چی هستی... اما من یه پرنده نیستم که توی قفس زندانیم کنی، من عین ماهیم... دائم از لای دستات سر میخورم.
تهیونگ بدون اینکه بچرخه، با صدا پوزخند زد.
کمی سر چرخوند.
_ پس چطوره نفست رو بگیرم ماهی کوچولو؟
YoonMin
_ آره دارم تمومش میکنم، اما نه فقط بخاطر خودم، بخاطر خودمون، بخاطر جون پسری که هیچی نمیدونه و هنوز غرق تاریکی این دنیا نشده.
با خشم و بغض فریاد زد.
_ دلیل زنده بودنت... همینه که همه میدونن معشوقه منی!
Rankings:
🥇Mafia
🥇Bts
🥇Action
🥇Fic
🥇Mystery
🥈Jungkook
🥈Persian
🥈Fiction
وضعیت: اتمام یافته✨
نویسنده: Desa🖤
📱curio ↝ عتیقه - kookv تمام شده❗
•┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈
جونگ کوک هیچوقت فکرش رو نمیکرد اون دکتر سرد و اتوکشیدهای که برای مادربزرگ پیرش استخدام شده گی باشه!
پس شروع کرد به دادن پیامهای عجیب بهش... تا زمانی که مرد هم عجیب ترین پاسخ رو داد.
•┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈
C: KOOKV.
G:AU, COMEDY.
•┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈
پر از غلط املائیه...اگه قراره کص بگین نخونین.فقط صیکتیرین.
[پایان یافته]
امگای دوست داشتنیه من... ♡
کاپل:تهکوک...هیونلیکس...♡
جونگ کوک یه پسر زشت و بد قیافس... که تهیونگ ازش متنفره... یعنی... چه اتفاقی قراره بین این دوتا بیوفته؟؟؟
♡♡♡♡♡
+باهام قرار بزار....
_چ... چی؟
+جونگکوک....
+من میتونم با ثروتی که دارم خودم و تو وسایلای لوکس و خفن غرق کنم ... به ساعت و وسایلایی که خودم قدرت خریدشون و دارم نیازی ندارم... پس
+اگه میخوای ببخشمت... بهتر نیست بهم کادویی بدی که ازش فقط یدونه هست؟ اونجوری شاید بخشیدمت
♡♡♡♡♡
+میدونی که... این روزا اگه یه امگا کونشو بگا بده...چه بلایی سرش میاد؟
تکخنده ای کردو سمت در رفت و قبل از خارج شدنش رو به دوست خشک شدش ادامه داد
+مخصوصا اگه فیلم بگا رفتنش دست بچه های مدرسه و ننه باباش برسه...