You should read.
22 stories
Darkside of an angel | Z.M - AU by Marry____
Marry____
  • WpView
    Reads 6,162
  • WpVote
    Votes 1,224
  • WpPart
    Parts 19
با احترام به " لیام جیمز پین " که همیشه یاد خودش و لبخندش تو قلبمون زنده میمونه. 'نیمه ی تاریک یک فرشته' این یک داستان شیرین نیست. من راوی یک حکایت عاشقانه نیستم. این مرگ است. این تباهیست... - فن فیکشن زیام مین - آغاز پاییز ۹۷ - پایان زمستان ۹۷ نویسنده : ____Marry@
𝘈𝘭𝘭 𝘐 𝘈𝘴𝘬 "𝘡𝘔" by tellzayn
tellzayn
  • WpView
    Reads 632
  • WpVote
    Votes 92
  • WpPart
    Parts 6
-𝘂𝗽𝗱𝗮𝘁𝗶𝗻𝗴- "اگر تو قطره‌ای در اقیانوس بودی ، من دو ابدیت را صرف پیدا و انتخاب کردن تو می‌کردم." -𝗭𝗠 𝘀𝘁𝗼𝗿𝘆-
identity [Ziam]  by Goldenlikehiseyes
Goldenlikehiseyes
  • WpView
    Reads 2,536
  • WpVote
    Votes 324
  • WpPart
    Parts 9
به خون روی دستات نگاه کن؛ تو هم مقصری.
LULLABY by ID_UNKNOWNN
ID_UNKNOWNN
  • WpView
    Reads 639
  • WpVote
    Votes 149
  • WpPart
    Parts 17
WRITER: UNKNOWN NAME: LULLABY COUPLE: ZIAM GENRE: SOCIAL, ROMANCE, MEDICAL «پرتگاه‌ها در زندگی واقعیت دارند، سقوط از آن برای چندین بار هم واقعی‌است؛ از زندگانی که در آن درد کم و بیش است؛ بایستی تردید داشت! زندگی؛ هیچگاه شادکامی را تسلیم آدم نمی‌کند.»
patch (Z.M) by redyellower
redyellower
  • WpView
    Reads 869
  • WpVote
    Votes 275
  • WpPart
    Parts 18
یک جایی از زندگی کم آوردم. بریدم و رفتم تا شاید جایی بتوانم کمبود هایم را جبران کنم. ،دنیایم را با طرح هایم پارچه ها و نخ و سوزن ها وصله پینه کردم تا آرامش را به خودم بدوزم. هربار دوختم، به جایی گرفت و نخ کش شد. ناگهان دستی به سمتم دراز شد. تمامی وصله پینه ها را از هم جدا کرد. آرامش را از نو طراحی کرد ،اتو زد،صاف کرد و دوباره در قسمت مخصوص دقیق و مرتب دوخت. وجود پر از وصله پینه ام یک دست شد و آرامش از دست رفته ام به وجودم برگشت. آن دست را محکم گرفتم و به این باور رسیدم که عشق از آرامش زاییده میشود.
Road Trip by ZeddyMayne
ZeddyMayne
  • WpView
    Reads 1,174
  • WpVote
    Votes 292
  • WpPart
    Parts 16
~Ziam Mayne short story ″بابا عادت داره هر اتفاقی رو به یه درس تبدیل کنه و به من زندگی کردن یاد بده. دوست داره از همه چیز یه نکته و دستور العمل در بیاره؛ اما اینکه بخاطر اولین شکست عشقیم منو به شهر نوجوونی هاش ببره و داستان اولین شکست عشقی خودشو برام بگه، یکم دور از ذهن بود.″
Drowning In Your Breath by louismaboy
louismaboy
  • WpView
    Reads 173,833
  • WpVote
    Votes 30,175
  • WpPart
    Parts 52
راستش را بخواهی عشق، من هنوز هم امیدوارم حتی شاید امیدوارتر از امید هستم که هنوز هم لبخند می‌زنم که هنوز در آغوش می‌گیرم که هنوز وقتی یادت می‌افتم ناخودآگاه دستم می‌رود سمت شماره‌ات می‌نویسم «دلم برایت تنگ شده» گرچه شاید هیچ‌وقت جوابی نرسد شاید امیدوار هستم که هنوز لباس‌هایم نقش گل‌های داوودی دارند که هنوز نزدیک بهار مغازه‌ها را در پی نرگس‌ها می‌گردم تا خانه عطر تو را دهد که هنوز هم پای تو در میان باشد خود را پاک از یاد می‌برم شاید امیدوار هستم که هنوز هم عاشقم. که هنوز به عشق ایمان دارم. که هنوز به یادت می‌افتم.
MOVEMENT by Neruos
Neruos
  • WpView
    Reads 1,852
  • WpVote
    Votes 310
  • WpPart
    Parts 7
So I don't have to say You were the one that got away Ziam Mayne ⌲ Short Story By: sören Update: Ongoing
Hanahaki[L.S] by mansurepotter
mansurepotter
  • WpView
    Reads 10,439
  • WpVote
    Votes 3,139
  • WpPart
    Parts 18
مثل زخم، مثل درد، مثل ماه نصفه و نیمه. [Completed]
Liberte noire - 20th  by pegahfk
pegahfk
  • WpView
    Reads 114,392
  • WpVote
    Votes 21,353
  • WpPart
    Parts 75
آزادی سیاه " بالاتر از سیاهی کجاست لویی؟" " نمی دونم، شاید همین نقطه که ما ایستادیم " خلاصه : داستان تو قرن ۲۰ اتفاق می افته، هری مجبور میشه برای کاری بره به یکی از شهر های آلمان و موقتا تو یکی از هتل ها می مونه که از قضا مدیر اون هتل ... ~ sharing - no smut ~slow update ~slow burn & angst