وانگشیان
7 stories
𓂃Elysian⋱ by Veronikanoir
Veronikanoir
  • WpView
    Reads 1,830
  • WpVote
    Votes 411
  • WpPart
    Parts 10
اِلیسیـان [تمام شده] ⨳ کـاپل: ییـجان ⨳ ژانـر: ماورایی، رومنس، انگست، فانتزی، ماجراجویی، اسمات ⨳ کانال: 𝗎𝗄︎𝗂𝗒𝗈𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 ⨳ تایپ: 𝖿︎𝖺𝗇︎𝖿︎𝗂𝖼︎/𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎ 🕯 خلاصه ای از داستان: موران بعد از شنیدن افسانه‌ی «اِلیسیان» از زبان گابریل کتاب‌دارِ کاخ، درمورد این اسم کنجکاو می‌شه. اما درست زمانی که داره دنبال معنای قایم شده پشت این اسم می‌گرده، با حقیقتی درمورد زندگی خودش رو به رو می‌شه! 🧚🏻برشی از داستـــان: جان کمربندی که دستش بود رو بالا آورد و لبخند کجی زد "بلد نیستم ببندمش!" ییبو جلو رفت و وارد اتاق شد "همم..." کمربند رو از دستش گرفت و پشت سرش ایستاد. دست‌هاش رو جلوی شکمش برد و کمربند رو روی لباسش تنظیم کرد "اونجا کی برات کمربندتو می‌بست؟" جان لبخند بامزه‌ای زد و انگشت‌هاش رو روی پیشونیش کشید "خب خدمت‌کارا و اکثراً آریان این‌کارو برام انجام می‌داد..." ییبو بعد از شنیدن آخر جمله‌ش فشاری به کمربند وارد کرد که ناخودآگاه "آخی" از بین لب‌های جان خارج شد. بعد از تموم کردن کارش، عقب اومد "تموم شد..."
Stay With Me🦋 by ll_yizhan_ll
ll_yizhan_ll
  • WpView
    Reads 8,017
  • WpVote
    Votes 1,544
  • WpPart
    Parts 29
خلاصه : داستان در سرزمین تانگ لان جایی که مردم در آسایش و آرامش زندگی میکنند اتفاق میفته... یه روز گرم تابستونی پسری از دنیای مدرن وارد سرزمین تانگ لان میشه...و زمانی به خودش میاد که در شرف ازدواج با شاهزاده ی تانگ لانه... برشی از فیک: " من نمی‌خوام قلبتو بدزدم خیالت راحت...اما میتونیم دوست باشیم اینطور نیست؟! " "از امروز باهم دوستیم... من یه چیزهای هست که نمیتونم بگم..و مسلما تو هم رازی داری که نمیتونی ب زبون بیاری... پس تا زمانی که کاملا بهم اعتماد نکردیم نه من درمورد رازهات کنجکاوی میکنم و نه تو... باشه" ژانر: عاشقانه _ تاریخی _ کمی انگست _ کمی رمزآلود _اندکی اسمات کاپل: شیائو جان _ لان وانگجی تاپ: لان وانگجی شروع آپ : 12 مهر 1401 ✨ تولدت بانی عزیزم ❤️
𓂃Beneath the Cherry Blossoms⋱ by Veronikanoir
Veronikanoir
  • WpView
    Reads 2,931
  • WpVote
    Votes 546
  • WpPart
    Parts 12
زیـر شکوفـه‌های گیـلاس [تمام شده] ⨳ کـاپل: ییـجان ⨳ ژانـر: تاریخی، عاشقانه، درام-سیاسی، اسمات ⨳ تایپ: 𝖿︎𝖺𝗇︎𝖿︎𝗂𝖼︎/𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎ 🌸خلاصـه: شیائو جان پیشکشی از سرزمینی دور، وارد قصری می‌شه که سال‌هاست سکوت، بی‌اعتمادی و بازی‌های سیاسی در اون سایه انداخته. با وقار و آرامشش، بدون اینکه خودش بدونه، نگاه امپراتور وانگ رو به خودش جلب می‌کنه. امپراتور، مردی سرد و دقیقه؛ کسی که پشت نقاب سیاست زندگی کرده و هیچ‌وقت به احساسات بهایی نداده. اما حضور این غریبه‌ی ناشناس، چیزی رو درون اون بیدار می‌کنه؛ چیزی که سال‌هاست خاموش مونده بود. در دل توطئه‌ها، رقابت‌های درباری و دشمنانی که پشت لبخندها پنهان شدن، شاید همین غریبه همه‌چیز رو تغییر بده. نه فقط برای امپراتور، بلکه برای سرنوشت یک امپراتوری.
HINATA_روبه خورشید(پایان یافته)  by fafa_hhhh
fafa_hhhh
  • WpView
    Reads 9,975
  • WpVote
    Votes 1,763
  • WpPart
    Parts 57
کاپل:ییژان (ییبو تاپ) ژانر: رمنس،فلاف، امگاورس، تاریخی .. وقتی که خورشید از سمت شرق طلوع میکنه ، هنگامی که اغوش گرمشو بر روی قله های دور دست باز میکنه و نسیم صبحگاه سبزه هارو به رقص درمیاره ؛ من اونجا خواهم‌بود . شیائوژان امگای بازیگوش و سرکشی که تسلیم سرنوشت نشده و بین افسرای سلطنتی جایی برای خودش باز کرده و رویای رییس گارد سلطنتی شدن رو داره ... و ییبویی که سالهاست سرنوشت اون رو از ژان جدا کرده، درجایی و شرایطی متفاوت برای هدفش تلاش میکنه .... تااینکه بلاخره یه روز اتفاقی همدیگه رو میبینن ولی ایا ژان حاضره به یییو کمک کنه تا به هدفش برسه ؟ سرنوشتشون اجازه میده باهم باشن یا دوباره از هم جداشون میکنه؟ پ.ن: تعداد چپترا زیاده ولی کوتاهن #Yizhan #fictional ✨
the fate game by parnian_tkp
parnian_tkp
  • WpView
    Reads 100,395
  • WpVote
    Votes 17,114
  • WpPart
    Parts 36
wangxian تو فقط مال خودمی... همیشه اینو میدونستم از همون اول❤❤ ژانر :bdsm - happy end -mpreg
new life by parnian_tkp
parnian_tkp
  • WpView
    Reads 44,749
  • WpVote
    Votes 8,741
  • WpPart
    Parts 39
-من مقصرم وی ینگ... همه ی اینا تقصیر منه‌.. -لان ژان... -عمو حق داره منو مقصر بدونه... نفس عمیقی کشید -ای کاش.. میشد همه چیزو... از اول شروع کرد!
PERTAIN TO YOU! (Complete) by Sraa2713
Sraa2713
  • WpView
    Reads 12,838
  • WpVote
    Votes 1,491
  • WpPart
    Parts 25
عنوان فیک : !PERTAIN TO YOU (وابسته به تو!) ژانر : رمانتیک، اسمات، دبیرستانی:) کاپل : ییژان.....ژان تاپ (ZSWW)❤💚 خلاصه ای از داستان: ژان پسری از خانواده‌ی مرفع، که با آمدن ییبو به زندگی‌اش دغدغه های جدیدی پیدا می‌کند... ___________________________________________________________________ امیدوارم از اولین داستانم خوشتون بیاد و برای لحظاتیم که شده با خوندنش از زندگی عادی فاصله بگیرید🙂💙