درحال آپ‌های با ارزش انتظار.
23 stories
𝗔𝗽𝗿𝗶𝗹 𝟮𝟵𝘁𝗵 [ʟ.s] by orainberry
orainberry
  • WpView
    Reads 789
  • WpVote
    Votes 110
  • WpPart
    Parts 4
تو از تبار زخمی‌ها هستی من از قبیلهٔ فراموشان اما نگاهت- شعله‌ای آبی‌ست که حتی خاکستر هم جرأت خموشش را ندارد و من دست‌هایم شاخه‌های سبزی‌ست که از میان ویرانه‌‌ی خاک با خیال لمس خورشید سر برآورده‌اند. ── ִֶָ۶ৎ˖ִ ˚── 𝖦𝖾𝗇𝖾𝗋 : 𝖣𝗋𝖺𝗆, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖢𝗋𝗂𝗆𝖾, 𝖬𝖺𝖿𝗂𝖺. 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖫𝖺𝗋𝗋𝗒, 𝖹𝗂𝖺𝗆, 𝖭𝗂𝖺𝗅𝗅 𝖷 𝖦𝗂𝗋𝗅. 𝖶𝗂𝗍𝗁 𝖠𝗅𝗅 𝖫𝗈𝗏𝖾, 𝖱𝖺𝗂𝗇𝖻𝖾𝗋𝗋𝗒.
Larry Smut Book by orainberry
orainberry
  • WpView
    Reads 144
  • WpVote
    Votes 20
  • WpPart
    Parts 1
سلام به همگی! اینجانب رین‌بری، در این بوک با ترجمه‌ی مجموعه و گلچینی از اسمات‌ها و وانشات‌های کوتاه لری استایلینسون در خدمت شما هستم. همچنین برای دسترسی به وانشات‌های نوشتهٔ خودم می‌تونید به چنل @blugreenhaze در تلگرام سر بزنید. قطار در ایستگاه بیست‌وهشتم، با عشق، رین‌بری.
𝗘𝗑𝗈𝖽𝗎𝗌 [ʟ.s] by orainberry
orainberry
  • WpView
    Reads 108
  • WpVote
    Votes 30
  • WpPart
    Parts 2
آنجا که هری، برای دفنِ زخم‌های دیرین، رهسپارِ لندن می‌شود؛ شهری که مهِ سردش بر شانه‌های خسته‌اش می‌نشـیند و سنگینیِ آبی‌ترین نگاه، چون طلسمی شیرین، بر جان فرسوده‌ی آن پسرک گره می‌خورد گویی گذشته با هر قدم از او فاصله می‌گیرد و شهری نو، با آغوشی از نور و سایه، سرنوشتش را دوباره می‌نویسد. - عاشقانه‌ای کلاسیك با لری استایلینسون. ‌
𝗩𝗲𝗶𝗡𝗖Ø𝗗𝗲 | 𝗟.𝗦 by lou28ist
lou28ist
  • WpView
    Reads 1,847
  • WpVote
    Votes 253
  • WpPart
    Parts 9
"pop... pop... pop..." > You moved at 03:24 AM. You scratched your left wrist again. Your heartbeat rose by 9 bpm. Why do you keep stealing, Harry? Do you want me to stop watching? VEINCODE initiated. > ~Øph
𝐓𝐡𝐞 𝐒𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 𝐨𝐟 𝐋𝐨𝐧𝐝𝐨𝐧|𝐋.𝐒 by KimiKimiii5
KimiKimiii5
  • WpView
    Reads 11,667
  • WpVote
    Votes 2,699
  • WpPart
    Parts 33
_مرد پلیس، قدم هاش رو تند کرد تا به اتاق 128 برسه باید می فهمید چه بلایی سر پسری که بیهوش روی تخت بیمارستان افتاده، اومده.. لویی تاملینسون جوان توی اولین روز انتقالش به لندن درگیر پرونده ای شده بود که نمی دونست قراره زندگیش رو زیر و رو کنه.. و هری بی خبر از همه جا، توی تن خودش عزا دار بود.. ژانر: عاشقانه | معمایی | جنایی کاپل‌ها: لری ✨، اندکی زیام وضعیت: در حال آپلود شروع: ۱۵/۳/۱۴۰۳ نویسنده: کیمیا 🖤
- OᖴOƑƑSǀƊƐ OR ƓOAL ! by blueartery
blueartery
  • WpView
    Reads 4,440
  • WpVote
    Votes 1,168
  • WpPart
    Parts 17
اینجا مستطیل سبز پسر! جایی که روی چمن ها‌ش بوسه می‌کارم و به دروازه‌اش سجده میکنم. مقدسه برام چون میدون جنگ منه! - اما لویی! چرا وسط میدون جنگ قلب تو به جای توپ فرستادی تو دروازه‌ام؟! - چون تو گل منی ، نه آفساید !
Crimson Mirage by skz_fiction
skz_fiction
  • WpView
    Reads 236
  • WpVote
    Votes 40
  • WpPart
    Parts 4
Couple: Minsung Genre: Romance, Dram, Historical, Smut *** کلمه‌ی "Crimson" رنگی است که به خون و مرگ اشاره دارد و "Mirage" به توهم و ناچیزی در صحرا اشاره می‌کند. این ترکیب نشان‌دهنده یک چیز غیرواقعی و به شدت آرزو شده است که در پایان به مرگ می‌انجامد. در نهایت میشه چیزی مثل "توهمی به رنگ خون" معنیش کرد. *** خلاصه: لی مینهو سرجوخه‌ دورگه کره‌ای-ژاپنی کشور ژاپن، که در اعتراضات مردم کره ای، نسبت به استعمار کشورشون زخمی میشه و سرنوشت اون رو به هان جیسونگ نویسنده متون اعتراضی کره‌ای می‌رسونه که برادرش، تنها خانواده‌ش رو بخاطر یک فرد ژاپنی از دست داده. باید دید این دو مرد آسیب دیده چطور تو زیر زمین تاریکی وسط بیابون باهم کنار میان و پایان داستانشون چطور به رنگ کریمسان تبدیل میشه... *** این فیک به هیچ وجه متوقف نمیشه، پس میتونین با خیال راحت بخونین‌.
𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 | 𝐋.𝐒 by KimiKimiii5
KimiKimiii5
  • WpView
    Reads 5,238
  • WpVote
    Votes 1,221
  • WpPart
    Parts 15
پسر لالی که با سختی ها و مشکلات زندگی برای زنده موندن به هر چیزی چنگ می زنه، نه فقط برای خودش! بلکه بخاطر دخترش. هری، برای کار به هتلی میره، هتلی که صاحبش مردیه به اسم لویی تاملینسون، یکی از بزرگ ترین هتل دارای شهر، اما.... چیزی که انتظارش رو می کشید فقط یک کار ساده نبود. " یک داستان عاشقانه پُر از سکوت_ شبیه برف زمستون! " ژانر: عاشقانه، درام، اجتماعی کاپل: لری، لو تاپ وضعیت :در حال اپ داستانی از کیمیا🖤 شروع از:20/4/404
𝗖𝗮𝗹𝗶𝗳𝗼𝗿𝗻𝗶𝗮 𝗦𝗼𝗹𝗱 [L.S] by ArTeMistommoLs
ArTeMistommoLs
  • WpView
    Reads 863
  • WpVote
    Votes 166
  • WpPart
    Parts 9
هری استایلز یکی از اعضای گروه پسرونه، که بیشتر با شایعات مختلف و پنهان کاری درباره گرایش جنسیش شناخته میشه تو سطح جهانی شهرت داره... عین حال لویی تاملینسون دوست صمیمی هری استایلز توی منچستر جای که هردوشون بزرگ شدن، روزهای خودشو به عنوان یه نوجوان بیست و چهار ساله در معمولی ترین حالتش میگذرونه.. چی میشه وقتی هری به لویی تو لس آنجلس نیاز پیدا میکنه؟... و وقتی که یه کار تبلیغاتی اشتباه پیش میره دوستی اون دو تا برای همیشه تغییر میکنه. 🔴این داستان ترجمه هست. This is not my work. The story belongs to @isthatyoularry on ao3
𝐅𝐚𝐜𝐞𝐬 𝐖𝐞 𝐂𝐚𝐧𝐧𝐨𝐭 𝐒𝐞𝐞 | صورت هایی که نمیبینیم by sonyia_directioner
sonyia_directioner
  • WpView
    Reads 580
  • WpVote
    Votes 200
  • WpPart
    Parts 61
*ᴏɴ ɢᴏɪɴɢ ²⁰²⁵- یک آخر هفته. یک کلیسای دورافتاده. دو نفر با ازدواجی رو به سقوط. سفری برفی به در قلب اسکاتلند، آخرین شانس آن‌ها برای نجات رابطه است. نامه‌هایی که هرگز خوانده نشدند، چهره‌هایی که هرگز شناخته نشدند، و قلبی که سال‌هاست دروغ می‌گوید. لویی و جیک برای نجات زندگی‌شان آمده‌اند، اما اینجا کسی برای مرگ آن‌ها بازی راه انداخته. برنده همه‌چیز را می‌برد-و بازنده شاید حتی جانش را. ᯽ʟᴏɴɢ ғғ ᯽ʟᴀʀʀʏ sʏʟɪɴsᴏɴ ᯽ᴍʏsʀᴇʀʏ, ᴍᴜʀᴅᴇʀ, ᴅʀᴀᴍᴀ, ʙʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ ᯽ʙʏ: «sᴏɴʏɪᴀ»
+16 more