rahaM1387's Reading List
15 stories
I have to have you [ L.S ] by Torangino5
Torangino5
  • WpView
    Reads 5,878
  • WpVote
    Votes 1,045
  • WpPart
    Parts 21
لویی یه نویسنده‌ی ۳۵ ساله‌ست که هم رمان‌های خوب می‌نویسه و هم از اون داستان‌های "ناجور"! هری یه ویرایشگر ۲۵ ساله‌ست که مسئول کارای لویی می‌شه. وقتی به هری خبر می‌دن، کلی خوشحال می‌شه که قراره با یه همچین اسطوره‌ای کار کنه... اما، وقتی می‌رسه پیش لویی، می‌بینه که طرف یه آدم شلخته تمام‌عیاره. دلش می‌خواد ازش فرسنگ‌ها دور باشه... ولی از اون طرف هم، می‌خواد تمام شب اون مرد رو بمکه تا فکش بی‌حس بشه و درد بگیره، تا تمام اون غرور و خودخواهی رو که درونش هست رو ازش بیرون بکشه. شاید لب‌هاشم ببوسه؟! این داستان درحال ترجمه‌ست، مرسی🖐🏼 #larrystylinson #harrystyles #louistomlinson #writer #translation
𝑩𝒓𝒐𝒌𝒆𝒏 𝒎𝒂𝒕𝒆 ✘ⱽᵏᵒᵒᵏ by Llaamouri
Llaamouri
  • WpView
    Reads 32,962
  • WpVote
    Votes 4,992
  • WpPart
    Parts 25
خلاصه: جونگ‌کوک، امگای سرتق قبیله‌ی جنوبی، پیوند جفتیِ پیشگویی‌ شده با تهیونگ، آلفای شمال رو سال‌ها پیش پس زد. حالا آلفا برگشته. با ارتش، با خشم و با عطش انتقام. جونگ‌کوک زخمی و بدون توانایی تبدیل، توی میدون شکار افتاده و تهیونگ فقط یک چیز می‌خواد: جفتِ طغیان‌گرش رو تسلیم، زانو‌ زده و شکسته ببینه. سرنوشت بالاخره به آلفا رسیده. اما این‌بار هیچکس قرار نیست رحمی نشون بده. Time Up: هر هفته
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 250,753
  • WpVote
    Votes 20,729
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
﴾ Moon wolf  ﴿ by kimkook_Lovrita
kimkook_Lovrita
  • WpView
    Reads 156,633
  • WpVote
    Votes 19,400
  • WpPart
    Parts 57
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
new me ┆KV - AU ✔️ by the_popola
the_popola
  • WpView
    Reads 74,488
  • WpVote
    Votes 10,159
  • WpPart
    Parts 13
📱𝖭𝖺𝗆𝖾: #new_me «تـمـام شـــده» همه چیز از کراش داشتنِ جئون جیونگ، دختر هجده‌ ساله‌ی دبیرستان منطقه‌ی مرفه سئول شروع شد. کراشِ اون، تهیونگ، پسر اروم و مهربونی بود. اون می‌دونست که تهیونگ همجنسگراست و این کراش احمقانه‌اش هیچ فایده‌ای نداره. پس تصمیم گرفت طلسمی رو اجرا کنه... طلسمی که جنسیتش رو برای همیشه تغییر می‌داد. ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ ◠𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖺𝗎, 𝖿𝖺𝗇𝗍𝖺𝗌𝗒, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 ◠𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏 ◠𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝗉𝗈𝗅𝖺 •┈┈┈•┈┈┈•┈┈ @ polacore :تلگرام
taiyo-Hyunlix  by hastiiii_iiii
hastiiii_iiii
  • WpView
    Reads 7,944
  • WpVote
    Votes 705
  • WpPart
    Parts 21
دوپسر دبیرستانی، با دنیاهای متفاوت، که اولین بار، عشق رو باهم تجربه می‌کنن. «ببخشید. ولی... یعنی، لعنت بهت لی، منظورم اینه که، میدونم گفتی می‌خوای راجع به احساساتت تصمیم بگیری و فکر کنی؛ ولی، لعنتی، چطور تونستی بگی دوست پسر نداری؟ حتی کسی رو دوست نداری؟ ما همو بوسیدیم!» «فلیکس... تصمیمت رو گرفتی؟» «آره هوانگ هیونجین. تصمیممو گرفتم، دوستت دارم. منتظر گذاشتنت احمقانه بود.» کاپل اصلی: هیونلیکس آپ: پنجشنبه ها نویسنده: هستی
Will you marry me again? by sookie_boo
sookie_boo
  • WpView
    Reads 440,345
  • WpVote
    Votes 46,154
  • WpPart
    Parts 30
جونگ کوک و تهیونگ یه سال و نیمه که بخاطر شرکت باهم ازدواج کردن و حالا خانواده هاشون میخوان مطمئن شن که اونا عاشق همن... ژانر : روزمره ، اسمات ، لیتل کمدی ، رمنس کاپل : کوکوی ، ویکوک ( ورس ) Best ranking : #1 gay #1 kimtaehyung #1 jeonjungkook #1 fiction
𝑴𝑬𝑵𝑻𝑨𝑳 𝑮𝑨𝑴𝑬 🌩🖤🍷𝑯𝒀𝑼𝑵𝑳𝑰𝑿 by Sayehfarokh13
Sayehfarokh13
  • WpView
    Reads 83,848
  • WpVote
    Votes 5,617
  • WpPart
    Parts 21
Couple:Hyunlix Author:Sayeh" Ganres: School life ,smut🔞 لی فلیکس طی تصمیم مادرش برای ازدواج به سئول میاد و روز اول مدرسش با اکیپ هیونجین برخورد میکنه و مجبور میشه پیش خود هیونجین بشینه معلم ریاضی که میدونسته نمرات فلیکس خیلی خفنن شرط میزاره :تنها زمانی نمرات فلیکس رو ثبت میکنه که نمره پایانی هیونجین بالا بشه!! حالا چی میشه اگه کسی که مادرش باهاش ازدواج کرده پدر هیونجین باشه؟:) ----------------☆--------------------☆--------------------------- [[همینکه از خیابون اصلی دور شدن به جلو خم شد و تا جایی که میتونست گاز داد،مشت شدن لباسش تو دستای اون احمقو حس کرد و لبخندش پر رنگ تر شد به چراغ قرمز روبروشون که رسید سرعتشو بیشتر کرد و از لای ماشینا رد شد . میتونست ضربان تند قلب فلیکسو که از پشت بهش چسبیده بود حس کنه و این بهش حس خوبی میداد و میخواست هرچه زود تر صورت ترسیدشو ببینه. به جای مورد نظرش که رسیدن وایستاد تا از موتورش پیاده شه: حالا بازم جرئت میکنی با من بری مدرسه؟هوم؟ رنگش پریده بود با اخم نگاهی به اطرافش انداخت اینجا که مدرسه نبود! انگار دور ترین نقطه ی شهر بود کم کم داشت متوجه قضیه میشد :از اولم نباید بهت اعتماد میکردم.اینجا کجاست؟منو برگردون عوضی... کاپل:هیونلیکس❤️‍🔥 ژانر:مدرسه ای ، اسمات ، با چاشنی اکشن
TENSION🍷(vkook) by seta8603
seta8603
  • WpView
    Reads 235,589
  • WpVote
    Votes 20,655
  • WpPart
    Parts 39
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
K17🔞 by 79blaminas
79blaminas
  • WpView
    Reads 177,218
  • WpVote
    Votes 13,790
  • WpPart
    Parts 42
فلیکس دانش اموزاسترالیایی به سئول اومده و در مدرسه وارد تیم بسکتبال مدرسه میشه هیونجین پسر معروف دانشگاه کراش همه دختر ها و پسرا کاپیتان تیم مدرسه و بهترین بسکتبالیست چی میشه اگه رقابت بین فلیکس و هیونجین به جاهای باریک کشیده بشه و از حد‌ خودشون بگذرن؟! اسمات هست دوست ندارید نخونید کاپل ها:هیونلیکس ، چانمین ، مینسونگ ،جونگبین