On going
17 stories
star tears by RiverOfTheMo0n
RiverOfTheMo0n
  • WpView
    Reads 703
  • WpVote
    Votes 28
  • WpPart
    Parts 1
میدونی ... میگن قلبها همیشه دوست دارن، نزدیک تنِ خودشون باشن؛ شاید واسه همینکه قلبم اونقد بهونه ی تنِ تورو میگیره🙃 ✨🫀🫀✨ فک میکنم تا به زبون نیاری آدما چیزی از احساسی که توی قلبت نسبت بهشون داری نمیدونن . میدونم که نمیدونی! متوجهم که حتی به این فکرم نمیکنی که شاید این دختره این همه بخوادتو بخشی از خودشو توی وجودت ببینه! دارم از چیزی رنج میبرم که یه روز فکرشم نمیکردم بابتش اینقد اذیت بشم و این تقصیر تو نیست! فقط بدون من یواشکی هر لحظه دلتنگت میشم. متاسفم که نمیتونم همین چیز ساده رو هم به زبون بیارمش . شایدم من احمقم! اما مطمئنم از یه جا به بعد دلتنگ حضورم توی زندگیت میشی! ✨🫀🫀✨ ستاره ی گریون یا همون اَشک ستاره ای، اسم یه افسانه‌ی ژاپنیه؛ اونایی که عشق یک‌طرفه دارن دچارش می‌شن. توی این بیماری، عشاق، اشکشون مثل ستاره‌ ها و صدای خردشدنشون مثل صدای خرد شدن کریستاله... ✨🫀🫀✨ کاپل اصی: تهیونگ و رُزآ تاریخ شروع: ۱۴۰۳/۰۷/۲۰ نویسنده: وایولت آی دی کانال تلگرام: violet_fiction
* Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) * by nana_is_here
nana_is_here
  • WpView
    Reads 12,418
  • WpVote
    Votes 929
  • WpPart
    Parts 29
[ من گفتم سقوط درد نداره چون تو اون کسی بودی که من رو از بلندترین پرتگاه به پایین هل داد! قلبم رو با چاقو هزار تکه کن اما لطفا مواظب باش چاقو به دستت آسیب نزنه! ] * یونا دختری که پدر و مادرش رو در کودکی در حادثه ی تصادف از دست میده و مادربزرگ پیرش سرپرستی اون رو به عهده میگیره..‌ اما زندگی با یونا مهربون نیست و اون قبل از اینکه به سنِ قانونی برسه آخرین عضو از خانوادش یعنی مادربزرگش رو هم از دست میده... دولت اون رو به یه یتیم خونه در سئول منتقل میکنه و خیلی طول نمی‌کشه از اینکه یه راهبه به اسم میا اون رو به سرپرستی میگیره و با خودش به کلیسا میبره... یونا تمامِ ویژگی های یه دختر خوب و معصوم رو داره ولی چی میشه اگر تصمیم بگیره به یه آدمِ اشتباه دل ببنده؟! " به هر حال همیشه دخترای خوب متعلق به پسرای بد هستن" ____________________________________ 🏷 اتفاقات، حوادث ، رویدادها ، سازمان ها و قوانین این داستان ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته باشد.
Black and White | سفیدوسیاه by Anazzz22
Anazzz22
  • WpView
    Reads 45,087
  • WpVote
    Votes 2,679
  • WpPart
    Parts 40
_مثل اینکه هنوز متوجه نشدی تنها کسی که حق داره توی اون سوراخ فاکیت بکوبه منم. این و یادت باشه تو لولیتای منی، فقط من _______________ راشل دختر 23 ساله ای که گرفتار یک زندگی شوم میشه و مجبوره برای نجات خودش از هیولای زندگیش دست به خواسته های غیر قابل باوری بزنه و چی میشه این بین یک عشق خونین به وجود بیاد و هردوشون و متحول کنه؟! ● 𝗡𝗮𝗺𝗲: Black and white ● 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Smut🔞, Romance, Criminal, Action, Mafia ● 𝗕𝘆: #Ana ● 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗝𝘂𝗻𝗴𝗸𝗼𝗼𝗸&𝗚𝗶𝗿𝗹
FINALLY US | بلاخره ما by myonlyroom
myonlyroom
  • WpView
    Reads 10,020
  • WpVote
    Votes 707
  • WpPart
    Parts 15
اشتباه کردیم. حماقت کردیم. و تاوان عشقمان را پس میدهیم. تو به نحوی و من به نحوی دیگر. (استریت) وضعیت: درحال آپلود....
Amour  by kimvafa
kimvafa
  • WpView
    Reads 8,063
  • WpVote
    Votes 704
  • WpPart
    Parts 7
... «+راستش یکم پیش شبیه پدری شده بودی که اومده مدرسه تا شیطنتای دختر شرورشو جمع کنه. _پدر واقعیت نیستم ولی میتونم کارایی که نکرده رو برات بکنم. +و کارایی که یه پدر با دخترش نمیکنه‼️» ... Name: Amour Couple: Taehyung x Girl | Jungkook x Girl | Yeonjun x Soobin (Gay Couple) Genres: Funny, Romance, School, Smut. Writer: Kimvafa Tell Channel: Kimvafa2
forced husband by VinMoon9
VinMoon9
  • WpView
    Reads 32,843
  • WpVote
    Votes 1,227
  • WpPart
    Parts 29
دختر ۱۸ ساله ای که مجبور به ازدواج با پسر ریس پدرش بود
𝙵𝚘𝚛𝚌𝚎𝚍 𝚕𝚘𝚟𝚎 | Liskook/Taennie  by alirezam812
alirezam812
  • WpView
    Reads 3,012
  • WpVote
    Votes 237
  • WpPart
    Parts 11
تا به حال مجبور شدید عاشق باشید؟اوه...این یه داستان غم‌انگیزه..... شرح:چگونه با انجام یک ماموریت زندگی خود را داغون کنیم؟بیاین باهم همراه باشیم کوک:علاقه ای به من داری؟ لیسا:اره!...در حدی که بهت افتخار میدم به دست های من بمیری! کوک:افتخار بزرگیه....البته اگه داشتن لب هات رو افتخار حساب نکنیم! داستان دختر پلیسی که مامور سازمان مخفی j&k عه.... و مافیایی که بهش علاقه پیدا میکنه داستان این دو قراره چجوری پیش بره؟ ژانر:مافیایی_درام_هیجان انگیز_پلیسی_اسمات_عاشقانه Couples: 1:𝓵𝓲𝓼𝓴𝓸𝓸𝓴(: 2:𝓽𝓪𝓮𝓷𝓷𝓲𝓮(؛ 3:𝓻𝓸𝓼𝓶𝓲𝓷(; 4:𝓶𝓪𝓫𝓮 𝓳𝓲𝓼𝓸𝓸 𝓪𝓷𝓭 𝓳𝓲𝓷(" در یک هفته: یک چپتر روزهای:جمعه داستان هیچوقت قرار نیست نصفه ول شه...با خیال راحت بخونید
𝐑𝐞𝐝 𝐫𝐨𝐨𝐦 by pari_yaalz
pari_yaalz
  • WpView
    Reads 8,577
  • WpVote
    Votes 127
  • WpPart
    Parts 10
دختر جوونی که توی برنامه دوستیابی دنبال یه رابطه طولانی مدت میگشت، با یه پسر جوون و هم سن خودش آشنا شد. ولی اون پسر واقعا هم سن خودشه؟ #اسمات#کاپل استریت#چند پارتی کاپل استریت~هه سو/تهیونگ نویسنده: pariya/nish
𝐓𝐨𝐫𝐩𝐞‌ | تورپه by btsfic696
btsfic696
  • WpView
    Reads 10,647
  • WpVote
    Votes 932
  • WpPart
    Parts 10
جونگوک، استاد مشهور روانشناسی، همیشه با جدیت و عدالت قضاوت می‌کرد. برای او، آدم‌هایی که با ثروت همه چیز را می‌خرند، قابل احترام نبودند. فویو، دختری با چهره‌ای سرد و گذشته‌ای پنهان، دقیقاً یکی از همان‌هایی به نظر می‌رسید که جونگوک ازشان دوری می‌کرد. اما هیچ‌کس ندانست... که فویو نه انتخاب کرده بود، نه خواسته بود. او فقط بازیچه‌ی تصمیم‌هایی بود که هیچ‌گاه نظرش را نپرسیدند. در میان سکوت و نگاه‌های سرد، احساسی شکل گرفت. نه آشکار، نه قابل‌قبول - بلکه چیزی که هیچ‌کدامشان نمی‌خواستند به آن اعتراف کنند. اما چطور می‌توانی قلبت را انکار کنی، وقتی در سکوت یک کلاس، کسی آرام، به تو خیره شده؟ ________________________ •𝙘𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 ➫ 𝑗𝑒𝑜𝑛 𝑗𝑢𝑛𝑔 𝑘𝑜𝑜𝑘 & ℎ𝑎𝑛 𝑓𝑢𝑦𝑢 •𝙜𝙚𝙣𝙧𝙚 ➫ 𝐶𝑎𝑠𝑢𝑎𝑙, 𝐴𝑐𝑎𝑑𝑒𝑚𝑖𝑐, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 •𝙬𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧 ➫ 𝑁𝑜𝑢𝑟𝑎 _________________________ Torpe| تورپه یعنی کسی که به شدت عاشق فردیه اما نمی تونه احساساتش رو نسبت به اون قبول کنه-
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 | سیاه قلب by btsfic696
btsfic696
  • WpView
    Reads 42,937
  • WpVote
    Votes 3,294
  • WpPart
    Parts 30
گاهی آدم‌ها در آتش نمی‌سوزند، در خاطره‌ای نیمه‌تمام خاکستر می‌شوند. نرا، دختری که به دنیا آمد تا مقصر باشد، در شبی تاریک جا گذاشته شد. جونگوک، پسری که همیشه برای دیگران جنگید، در همان شب همه‌چیز را فراموش کرد. سال‌ها گذشت، زخم‌ها عمیق‌تر شدند، و حالا آن دو در دو سوی یک بازی خون‌بار ایستاده‌اند. یکی با حافظه‌ای تار، دیگری با قلبی سیاه‌تر از هر گذشته‌ای... «منو یادت نیست، آره؟» «اسم تو رو همه فراموش کردن... حتی خودت.» «اما من هیچ‌کسو یادم نرفته... هیچ‌کسو.» •پایان یافته• 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 ↳ᴊᴋ & ɴᴏʀᴀ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 ↳ᴍᴀғɪᴀ,sᴍᴜᴛ,ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ،ᴍʏsᴛᴇʀʏ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 ↳ɴᴏᴜʀᴀ ★·.·'¯'·.·★ 𝐓𝐞𝐥𝐞𝐠𝐫𝐚𝐦 ↳ʙᴛsғɪᴄ696 درحال ویرایش