پایان غیرمنتظره و شوکه کننده میخوای ؟ قطعا باید اینو بخونی !!
.
.
.
چی میشه اگه تهیونگ با دوستش سر اغوا کردن پسر هات و پولدار دانشگاهشون شرط ببنده؟ آیا موفق میشه؟
.
.
چهرهی درهم جانگکوک چیز خوبی رو نشون نمیداد اون کاملا به هم ریخته بود و در کمال ناباوریِ تهیونگ نزدیک بود برای لکه گرفتن لباسش گریه کنه.
-چه مرگته تو؟! هیچ میدونی پول این لباس چقدره؟! از کل هیکلت گرونتره !!
.
.
.
-م..میشه لمست کنم؟ خواهش میکنم...تا حالا هیچوقت انقدر چیزی رو نخواستم....
❤️❣️❤️❣️❤️❣️❤️❣️❤️❣️❤️❣️❤️❣️❤️❣️❤️❣️
ژانر : رومنس، اسمات، معمایی
کاپل: تهکوک (ورس)، یونمین
- ترسیدی؟ اونموقع که جلوی دانشگاه لبهایی که متعلق به من بودن رو روی لبهای یه حرومزاده قرار دادی که نمیترسیدی!
+ کوک... قسم میخورم. قسم... میخورم... هیچی اونطور که تو...
- هیس... بذار بدنت نشون بده متعلق به کیه... بذار بدن سرکشت ثابتکنه متعلق به کیه!