تکرار نشدنی ها
18 stories
Strong. |zarry| by Ya_sa_Mmin
Ya_sa_Mmin
  • WpView
    Reads 11,358
  • WpVote
    Votes 1,908
  • WpPart
    Parts 21
به من نگاه کن. به چشمام خیره شو. دوست دارم. هیچ وقت فراموشش نکن. دوست دارم.
DEFECT by behsa77
behsa77
  • WpView
    Reads 52,943
  • WpVote
    Votes 8,591
  • WpPart
    Parts 38
[Completed_ L.S & Z.M ] لویی پزشکه؛ بعد از مدت ها دوست پسر سابقش رو که به خاطر بیماری ولش کرده رو توی بیمارستان در وضع وحشتناکی میبینه... . خاطرات قشنگن یا خاطره ساز که باعث میشن لویی دست به کاری بزنه که خودشم باورش نمیشد؟! ا.oiiii oiii.ا بوک در مورد عاشقانه ی به بن بست خورده و تلاش دوتا پسر جوون برای پیدا کردن راهشون بعد از این بن بست احساسی و فراز و نشیب هاشونه. فکر کنم اکثرا منو با هو ار یو میشناسید باید بگم این فف کاملا متفاوته در مورد یه عاشقانه و نیمچه طنز هست. نوشته چون توی تلگرام و به صورت تصویری بود بیشتر پایه اش مکالمات شخصیتاست. محتوای بزرگسال و به عنوان نمک ماجرا bdsm توش دیده میشه؛ نه بی منطقیش.... امیدوارم دوستش داشته باشین و از خوندنش لذت ببرین 😶
My Lord  is a wolf by cruell_prince
cruell_prince
  • WpView
    Reads 88,940
  • WpVote
    Votes 14,328
  • WpPart
    Parts 20
دوکِ دیوانه.. این تمام چیزیه که هری، درباره ی دستِ پادشاه میدونه، اما لویی تاملینسون یک راز بزرگ داره.. دوک اسیر یک نفرینه... نفرینی که سالهاست بر خاندان تاملینسون سایه انداخته... نفرینِ ماهِ کامل.. و گرگ اسیرِ دستِ آهو... اسارت شکارچی در چشم های شکار... آن زمان گرگ دندان هایش ریخته بود، ماه اخمو و ناراضی در دل آسمانِ تیره ترک برداشت... هیچ کس دندان های گرگ را پیدا نکرد از شوق دیدن چشم های آهو‌... دندان هایش را بلعیده بود !!
You're my masterpiece [L.s].[completed] by Beti_Tommo
Beti_Tommo
  • WpView
    Reads 177,201
  • WpVote
    Votes 25,906
  • WpPart
    Parts 32
Larry+a little bit of ziam 👬 Strong language ⛔ Drug using🚫 Smut🔞 #1 in, onedirection لویی از زندگی بیزاره و هری عاشق زندگیه.... یا، داستان نویسنده ای که شیفته یه استریپر میشه و استریپری که عاشق یه نویسنده میشه.
Words[L.S] by ghazale7858
ghazale7858
  • WpView
    Reads 57,214
  • WpVote
    Votes 11,195
  • WpPart
    Parts 70
باید از همان اول میفهمیدم که داستان ما عشق نبود.. داستان ما روحی بود که درون زندگی‌مان جریان یافت.. و دست ترسناک مرگ آن روح شیرین را با خود برد.. باید میدانستم که من و تو..عاشق نیستیم.. من و تو زندگی هستیم که درون هم میجوشیم..! ایده:98/1/4 Words have power💚💙
Forever in your memory | L.S - AU by Marry____
Marry____
  • WpView
    Reads 93,174
  • WpVote
    Votes 13,512
  • WpPart
    Parts 30
' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷
Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 138,638
  • WpVote
    Votes 30,053
  • WpPart
    Parts 52
[Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دوست پسرش. اما وقتی حرف جدی شدن رابطه به میان اومد، هری مجبور شد با تمام واقعیت های ناراحت کننده ی گذشته اش رو به رو بشه - و لویی. کسی بود که تمام برگه های طلاقی که هری در طي پنج سال گذشته براش فرستاده بود رو پس فرستاد. ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @Hattalove (AO3) Translated by: Persian Gay Vodka Team
Dare To Remember (L.S) - Completed by bebygun
bebygun
  • WpView
    Reads 212,907
  • WpVote
    Votes 29,990
  • WpPart
    Parts 74
صداهايي كه توي سرم مي پيچند، همانهايي اند كه كابوس شبم شده اند؛ همان درد و همان گيجي و همان... بدون شك بخش بزرگي از عذاب امروزمان، گذشته ايست كه رقم خورد و درد پاشيد به روحمان و زخمش به جا ماند حتي براي آينده اي كه هنوز نيامده. _ تو چي؟ تو هم درد مي كشي؟ پاسخي كه بايد بدهم، كلام و صدا نمي خواهد؛ نگاهم فرياد مي كشد و امان نيست مرا از اين شكنجه. _ راحتش كن برام. خواهش كنان مي گويم اين را... و به جان مي خرم عواقبش را كه مي ارزند به تمام خاطراتم... چه خوب و چه بد. بزرگترين اختراع دنيايم را امروز مي خواهم. _ پس متوجهي كه چي آرزو كردي! اون بخش از مغزت... ميخواي با چي جاي خاليشون رو پر كني؟ قلبم يكي درميان مي زند انگار. دهان باز مي كنم و درد را خفه مي كنم جايي ميان واژه هايم: _ جوش چركي رو كه بكَني، جاش تا ابد خالي مي مونه. خاطرات منم خيلي وقته چركي شدن... بايد بكَنمشون... حتي اگه قرار باشه تا ابد جاي خاليشون از هيچ پر بشه.
Young & Beautiful [L.S] by PARASTOOSTYLESS
PARASTOOSTYLESS
  • WpView
    Reads 8,479
  • WpVote
    Votes 1,220
  • WpPart
    Parts 34
[Complete] لویی با وجود استرس و ترسی که داشت،وارد دانشگاهی مخصوصِ نخبگان میشه؛جایی که اسمِ زین مالیک می درخشه و قدرتمنده، نایل هوران بی وقفه صحبت میکنه، همه جا پر از پیانوئه و هری استایلز، تنها فرزندِ ستاره‌ی سابقِ راکِ معتاد به مواد مخدر و روان پریش که از نظر پزشکی ثابت شده بود، کسیه که لبخندی بی نقص و چشم هایی خالی از احساس داره.
Shsh!  by Nrgs_A
Nrgs_A
  • WpView
    Reads 55,878
  • WpVote
    Votes 7,411
  • WpPart
    Parts 48
هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ دردناکی به ملافه ها زد و پایین تنش از درد کمی بالا اومد! برای اینکه وارد پسر شه عمیق تر فشار اورد و جیغ هری ندا از موفق شدنش رو داد! لذتی اشتباهانه از پلکای خیسش تا بند بند انگشتاش رو به سر رفتن بود! قرار بود بعد از این چی بشه؟ صدای سرد مرد به پوست صافش شلاق زد " با طلوع آفتاب ویلا رو ترک میکنی! " نه...نه اون نمیتونست انقدر بی رحم باشه...