109 stories
𝗦𝗶𝗻 𝗢𝗳 𝗧𝗼𝘂𝗰𝗵 ⑈𝗩𝗞𝗼𝗼𝗸 ⑈ by Lostinjhopesmile
Lostinjhopesmile
  • WpView
    Reads 18,147
  • WpVote
    Votes 2,461
  • WpPart
    Parts 14
𖥔لمسِ گناه𖥔🔞 کیم تهیونگ که پس‌از مرگ دخترش خودش رو از دنیا جدا کرده، مجبور می‌شه به‌مدت شش ماه، بادیگارد و هم‌خونه‌ی جئون جونگ‌کوک، پسری که دوازده سال ازش کوچیک‌تره، بشه. ژیمناستیک‌کاری که معصومیتش رو پشت سرکشی پنهان کرده. تهیونگ برای مبارزه و حفاظت آموزش دیده بود؛ اما نه برای پسری که بودنش، خطی باریک میان وظیفه و وسوسه‌ای بود که باید زیر یک سقف، اون رو تحمل می‌کرد. - من زن و بچه داشتم جونگ‌کوک، هیچ‌وقت از مردها خوشم نمی‌اومده. - برای همین وقتی تمرین می‌کنم خشتکت تنگ می‌شه؟ ⊹ نام⤟لمسِ گناه ⊹ کاپل⤟ویکوک ⊹ ژانر⤟انگست/رومنس/درام/اسمات
Jade Halo [vkook] by Simieminiemoonie
Simieminiemoonie
  • WpView
    Reads 313,720
  • WpVote
    Votes 53,674
  • WpPart
    Parts 79
- این‌ها همه‌اش تقصیر خودته. من فقط می‌خوام مال تو باشم، درست مثل لباس‌هایی که تن گرمت رو هرروز توی آغوش خودشون می‌گیرند. ولی تو این اجازه رو بهم نمیدی و من هرروز، به محض باز کردن چشم‌هام از خودم می‌پرسم که اگه مال تو نباشم، پس مال کی باید باشم؟ ژانر: امگاورس، رمنس، درام، اسمات، امپرگ( فصل چهارم و پنجم) - این فیکشن فقط اینجا و توی همین اکانت واتپد آپ شده و هیچ فایلی نداره. اگر جایی فایلی دیدید، سریعا ریپورت کنید چون بدون اجازه‌ی من فایل شده.
je t'aimerai encore  by Bora444
Bora444
  • WpView
    Reads 5,303
  • WpVote
    Votes 650
  • WpPart
    Parts 19
این اولین فیکشن من توی واتپده؛ امیدوارم این فیکشن رو دوست داشته باشید . فیکشنی غم انگیزه ولی من برای نوشتنش زمان زیادی و همچنین احساسات زیادی صرف کرده ---------------- کیم تهیونگ و جعون جونگ کوک دو پسر جوان که دیوانه وار همو دوست دارن اما توی زمان و مکان و همچنین توی بدنی اشتباه عاشق هم میشن ولی سر انجام این عشق چی خواهد بود؟
𝗔𝗞𝗢𝗬𝗔 ᵛᵏ by vk_dusk
vk_dusk
  • WpView
    Reads 30,550
  • WpVote
    Votes 3,522
  • WpPart
    Parts 57
• خـلاصـه: او نیمه‌ی دوم من در جسمی دیگر بود و از روزی که برای اولین بار چشم‌هایش را دیدم، می‌دانستم او را «قلب خارج از جسم» صدا خواهم زد. البته، اولین باری که تنها من، خیال می‌کردم اولین است! • بـرشی از داسـتان: - دوستت دارم، جئون تهیونگ. - منم دوست دارم، قلبِ جئون تهیونگ. - عاشقمم هستی؟ - عاشقت هم هستم، برات هم می‌میرم. ▸ 𝐍𝐚𝐦𝐞: AKOYA ▸ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: VKook ▸ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Romanse, Drama, Angst, Smut ▸ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: @lSilvanal
𝗗𝗲𝘀𝘂𝗹𝘁𝗼𝗿𝘆 by vk_dusk
vk_dusk
  • WpView
    Reads 36,762
  • WpVote
    Votes 3,222
  • WpPart
    Parts 20
• خـلاصـه: درست موقعی که با خودمون زمزمه می‌کنیم "دیگه از این بدتر نمی‌شه" صدای خنده‌ی تمسخرآمیز سرنوشت توی گوش‌هامون زنگ می‌زنه. حالا جونگ‌کوک هم توی اون موقعیت قرار داشت. یک شبه از دیوار بلند حقیقت به پایین پرت شد و اجباراً روی صندلی ریاستی که هنوز میزبان لکه‌های خون پدرش بود، نشست. حالا باید اون امپراطوری بزرگ رو اداره می‌کرد و به گرگ‌های زخمی و عصبانی مقابلش آرامش می‌بخشید؛ اما می‌تونست؟ می‌تونست با افراد پدرش که به‌خاطر گونه‌ی خاصش میون گرگ‌ها، مخالف امپراطوریش بودن و نقشه‌ی قتلش رو می‌چیدن، مبارزه کنه و همچنان روی صندلی ریاست بشینه؟! • بـرشی از داسـتان: - تو تبدیل می‌شی به عروسک خیمه‌شب‌بازیِ من و میون انگشت‌هام به حرکت درمیای. کاری رو می‌کنی که من می‌خوام، چیزی رو به زبون میاری که من می‌گم. حتی اجازه‌ی نفس‌ کشیدنت باید از بین لب‌های من صادر بشه. - و تو؟ تبدیل می‌شی به کسی که توسط یه عروسک خیمه‌شب‌بازی کنترل می‌شه. ⋄ 𝐍𝐚𝐦𝐞: Desultory ⋄ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: KookV / VKook (Vers) ⋄ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Omegaverse, Crime, Smut, Harsh ⋄ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: Silvana
𝗛𝗶𝗿𝗮𝗲𝘁𝗵ᵛᵏ ᴬᵁ by vk_dusk
vk_dusk
  • WpView
    Reads 70,841
  • WpVote
    Votes 7,830
  • WpPart
    Parts 18
• خـلاصـه: جئون جونگ‌کوک، پسری با عطر بلوبری که در کنج تنهایی‌هاش، غم رو در آغوش گرفته بود. زمان زیادی از دلباخته شدنش می‌گذشت؛ اما کیلومترها فاصله از کسی که عاشقش بود، قلب دلتنگش رو آزار می‌داد. زمزمه‌های "فراموشش کن" از هر طرف توی سرش اکو می‌شد؛ اما واقعاً اجازه می‌داد رویای آبیش رنگ ببازه و دلیل تپش‌های قلبش به دست فراموشی سپرده بشه؟! • بـرشی از داسـتان: - تو؛ نور دور چشم منی. ضربان قلب بیمار منی. اکسیژن فراری از رگ‌های منی. تو؛ تمام وجود منی جونگ‌کوک. ✗ اتمام یافته ✗ 𝗡𝗮𝗺𝗲: Hiraeth ✗ 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Vkook ✗ 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Romance, Angst ✗ 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Silvana
My Man/vkook by kim_karsaa
kim_karsaa
  • WpView
    Reads 330,396
  • WpVote
    Votes 37,644
  • WpPart
    Parts 43
-مرد من- جونگ کوک نمیخواست تا دوستاش بخاطر اینکه با کسی نیست مسخرش کنن پس عکس فوتوشاپ خودشو یه ادم دیگرو توی توییترش میزاره بدون اینکه بدونه اون ادم کیه.. • ژانر:فیک چت، کمدی، عاشقانه، اسمات، زندگی روزمره • کاپل:تهکوک •پایان یافته•
『 𝑹𝑬𝑨𝑺𝑶𝑵 𝑶𝑭 𝑴𝒀 𝑪𝑹𝒀 ᴷⱽ 』 by Atlasless
Atlasless
  • WpView
    Reads 133,655
  • WpVote
    Votes 10,791
  • WpPart
    Parts 22
"اتمام یافته" -چرا نمیذاری بمیرم؟ مگه این همه بدبختی رو از سمت من نمیبینی؟ -عزیزبودن میدونی چیه؟برام عزیزی، واضح تر بگم؟ دوستت دارم، عاشقت شدم، بلندتر بگم؟! COUPLE: KOOKV GNR: ROMANCE, FLUFF, ANGST, SMUT
Damon/رام کردن by Lomara_926
Lomara_926
  • WpView
    Reads 87,788
  • WpVote
    Votes 4,886
  • WpPart
    Parts 25
رمانِ: DAMON نویسنده: لومارا کیم‌تهیونگ٬بااون‌پوستِ‌گندُمی و لطیفش ..یجور زیباییِ دست‌نیافتنی داشت..استخونه‌گونهٔ‌ش برجسته بود..لب‌ های خوش‌فرم و قلوه‌ای داشت که همیشه یِ حالتِ نیمه‌لبخند روشون بود ٬ اما چیزی که تهیونگ رو از بقیه خاص‌تر‌ نشون میداد ٬ چشم‌هاش‌بود...قهوه‌ایِ‌روشن مثلِ عَسلِ‌ناب ..بعضی وقتا وقتی نور بهشون میتابید یه هاله‌ی طلایی دورِ مردمک چشمش درست میشد ..مژه های بلند و مشکیش مثلِ‌سایه‌بونه ظریفی روی چشماش افتاده بود تهیونگ ی زیبایی دلنشین و گیرا داشت..ی‌جورایی انگار تابلو نقاشی زنده بود‌ ی اثره هنریِ بی‌نقص.. و جئون جونگکوک.. مردی که به گرگ سیاه میشناسنش.. مافیایی که بیرحم و کاریزماتیکه٬تنهاییِ عمیقی داره.. گذشته ی سختی داشته اونقدر سخت که میتونم بگم از همون بچگی برای تسکین درداش به یه قاتل تبدیل شد "نقطه‌ضعف؟!" ممکنه یِ‌نفر باشه ٬ کسی که قلبش‌رو‌لمس‌میکنه که باعث میشه چشم‌های اون مرده تنها بازشه.. کسی‌که با ی نگاهِ آرومش٬ همه‌ی‌ زخم‌هاش رو ساکت میکنه.. "آیا ممکنه کیم تهیونگ و جئون جونگکوک که از دو دنیای کاملاً متفاوتن.. یکی مثلِ نور ٬ ساده ٬ لطیف و بی‌خبر از تاریکی دنیا.. یکی مثلِ شب٬ پر از راز ٬پر از زخم ؛ پر از خشم و نفرت.." همدیگرو ملاقات کنن.. و بعد‌عاشق‌‌بشن؟
𝐔𝐧𝐬𝐩𝐨𝐤𝐞𝐧[𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤/𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕 𝐀𝐔] by Lostinjhopesmile
Lostinjhopesmile
  • WpView
    Reads 164,375
  • WpVote
    Votes 18,919
  • WpPart
    Parts 36
چه اتفاقی خواهد افتاد زمانی که تهیونگ و جونگ‌کوک، دو پدر مجردی که در اوایل چهل سالگی به سر می‌برن، همسایه‌ی همدیگه در تگزاس بشن؟ «تو طیف‌های رنگ‌های ناشناخته در وجود منی. تو دمیدنِ پیش از شروع کار، بر روی بوم خالی‌ام هستی. قهوه‌ای چشمانِ تو، تجلی آرزوهایم و جوهر قلم‌موی‌ام است.» ⊹ نام⤟ناگفته ⊹ کاپل⤟ویکوک/کوکوی ⊹ ژانر⤟رومنس-انگست-درام-اسمات