در آغوشم بگیر و نجاتم بده ، قاتلی به دنبال من است که گاه به گاه در آینه ها میبینمش.
این داستان فصل دوم (چای تلخ) bitter tea هست
پیشنهاد میکنم حتما فصل اول رو بخونید
کاپل فصل دوم :هیونین. چانمین.مینسونگ
" صدای تو " ( پایان یافته )
دو سال بود کسی صدای هان رو نشنیده بود.
درست بعد از اتفاق تلخی که توی دریا افتاد.
یعنی کسی میتونست هان رو نجات بده؟
کاری کنه که دوباره مثل قبل با صدای بلند بخنده؟
کسی میتونست حس زندگی رو به خونه هان برگردونه؟
یا بهتره بگم...
کسی منتظر شنیدن صدای هان بود؟!
𓆝 𓆟 𓆞 𓆝
ژانر: عاشقانه، مدرسه ای، رومنس، ملودرام، اسمات
کاپل: مینسونگ، هیونلیکس
امیدوارم از داستان لذت ببرید ◕◡◕
MinsungW2
"هرکسی که جلوی راهم باشه رو از بین میبرم. وقتشه که انسان ها تعامل بین ما و خودشونو بپذیرن"....
❥︎𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑯𝒚𝒖𝒏𝒍𝒊𝒙 , 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 ,
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒎𝒊𝒏 ,𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏
❥︎𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝑪𝒓𝒊𝒎𝒊𝒏𝒂𝒍 , 𝑴𝒚𝒔𝒕𝒆𝒓𝒚,
𝑭𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚, 𝑭𝒖𝒍𝒍 𝒔𝒎𝒖𝒕
وویونگ در آستانه سالگرد جداییش از سان یه تصمیم احمقانه میگیره، اینکه به همه بگه با فلیکس تتو آرتیست معروف کره خوابیده.
Couples:
Woosan , Hyunlix , Minsung
کمدی، روزمره، رومنس
•𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱•
•𝗖𝘂𝗽𝗹𝗲=𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝗶𝘅•
•𝗚𝗮𝗻𝗲𝗿=𝗦𝗺𝘂𝘁_𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮•
••••••••••••••••••••••••••••••
•چی میشه اگه اون عضو مخفی بنگتن نباشه؟•
••••••••••••••••••••••••••••••
•فلیکس عضو مخفی کریپس زیادی خفن و جذابه..چی میشه اگه یک پسر عوضی وارد زندگیش بشه که اسمش °هوانگ هیونجینه° ؟•
☑️کامل شده☑️
این فیکشن درحالی بازنویسی میباشد.
"غرق در اقیانوس سیاهی آغشته به دروغ"
_اگر بعد از فرار کردن از دست یک روانی، بفهمی که بعد از دوباره پیدا کردنت چه کارهایی انجام میده، اصلاً روی شخصیت گذشتهاش برچسب روانی نمیزدی. ممکنه به دادگاه کشیده بشی و بهت به چشم یک قاتل نگاه کنن؛ این بازی رو میپذیری؟! از پس پدر روانیات برمیای؟!
~~~
_چه حسی داره که فقط بخاطر یه مشت دروغ زیر مشت و لگد بری در حالی که نفس کشیدن هم بهت درد بده؟
همون حس...همون کوفتی؛ ازش متنفرم.
_اون لعنت شده ها دروغ بودن!
_همش همینه؟!کارایی که با من کردی قابل بخشش نبود.
_ فقط چندتا مشت خوردی...
_دردی که ازش حرف میزنم کلماته عوضی!
"من دروغی هستم که خودتون باعثش شدید."
𝔾𝕖𝕟𝕣𝕖𝕤: 𝕔𝕣𝕚𝕞𝕖, 𝕒𝕟𝕘𝕤𝕥, 𝕞𝕒𝕗𝕚𝕒
𝕔𝕠𝕦𝕡𝕝𝕖𝕤: 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕙𝕠, 𝕙𝕪𝕦𝕟𝕝𝕚𝕩, (𝕤𝕖𝕔𝕣𝕖𝕥 𝕔𝕠𝕦𝕡𝕝𝕖)
🌌 فیکشن: Aoi yume
🌌 کاپل: هیونلیکس
🌌 ژانر: رمنس. درام. روزمره.
🌌 نویسنده: magnolia
آئویی یومه، به معنی رویای آبی.
همین دو کلمه ساده، تنها دلیل اون برای ادامهی زندگی بود.
-----------------------❥︎-----------------------
نگاهش رو از نقاشی گرفت و سمت چهره غمگین فلیکس برگردوند. مردمک چشمهای اون پسر روی نقاشی تندتند حرکت میکردن طوری که انگار نمیخواست کوچیکترین جزئیاتی رو هم از دست بده و هیونجین با خودش فکر کرد: "دقیقا تا چه اندازه غم درونت مخفی کردی؟"
-----------------------❥︎-----------------------
-اینو نمیتونی انکار کنی چون با چشمای خودم نقاشیش رو دیدم!
+گرفتمت. پس اونی که به نقاشیم گند زده بود تو بودی؟
این نخ های وصل و پینه شده که تکه های نامنظم و کوچک و بزرگ قلبم و روحمون رو مثل پارچه های چند رنگ شده بهم وصل میکنه گویی یک عروسک با پارچه های چهل تکه میدوزی تا دوباره مثل روز اولش بشه...اینها همون قطره های اخر برای حفظ جاذبه ی بی رحم و بی قانونی به اسم رابطه و عشقه...همون مقاومتی که با وجود زخم های باز و عمیق لایه های بیرونی و درونی وجودت میخوای زانوهای دردناکت رو بلند کنی و جلوی اون خشمی که سرچشمه ی وابستگی خطرناک و زهرماننده رو بگیری و دوباره و دوباره...
بغلش کنی...
بهش بگی چیزی نیست... من خوبم...
گریه کنه و داد بزنه...
بگه متاسفه... برای اینکه بهت سیلی زد...
بگه متاسفه... برای اینکه متولد شد تا سرت داد بزنه...
بگه نرو... و زجه بزنه برای موندنت...
اما تو بگی... من خوبم...اروم باش...
درست میشه...
درستش میکنیم چون من نمیرم...
و درست همون لحظه...
از لای اون نخ های دوخته شده... خون چکه کنه...
___________________________________________________
✴️ درد داره؟ منو میبخشی؟ ازم متنفری؟...
✳️ اره... درد داره... خیلی زیاد... نه... نمیبخشمت... هیچوقت... ولی... ازت متنفر نیستم...
___________________________________
🔶 Couple : Hyunlix
🔶Genre : psychology, smut, harsh, slice of life
🔻آپلود : روز های فرد
❇️Hope you enjoy it...