one direction fictional worlds.
35 stories
Flightless Bird || ( L.S ) by maniacFlorist
maniacFlorist
  • WpView
    Reads 9,642
  • WpVote
    Votes 1,734
  • WpPart
    Parts 37
لویی رقصنده اصلی باله سلطنتیِ. وقتی رقیبش, اعجوبه ی بد خلقِ رقص ,هری ,به کمپانی ملحق میشه ,زخم های قدیمی دوباره سرباز میکنند و احساسات قدیمی دوباره شعله ور میشوند. در طی تولید ' دریاچه ی قو ' توسط کمپانی, رازی که عشق اونهارو محکوم به فنا کرده بود سرانجام فاش میشه. ولی آیا خیلی دیر خواهد بود؟ [ Persian translation ]
Larry Smut Book by orainberry
orainberry
  • WpView
    Reads 144
  • WpVote
    Votes 20
  • WpPart
    Parts 1
سلام به همگی! اینجانب رین‌بری، در این بوک با ترجمه‌ی مجموعه و گلچینی از اسمات‌ها و وانشات‌های کوتاه لری استایلینسون در خدمت شما هستم. همچنین برای دسترسی به وانشات‌های نوشتهٔ خودم می‌تونید به چنل @blugreenhaze در تلگرام سر بزنید. قطار در ایستگاه بیست‌وهشتم، با عشق، رین‌بری.
Drowning In Your Breath by louismaboy
louismaboy
  • WpView
    Reads 173,728
  • WpVote
    Votes 30,151
  • WpPart
    Parts 52
راستش را بخواهی عشق، من هنوز هم امیدوارم حتی شاید امیدوارتر از امید هستم که هنوز هم لبخند می‌زنم که هنوز در آغوش می‌گیرم که هنوز وقتی یادت می‌افتم ناخودآگاه دستم می‌رود سمت شماره‌ات می‌نویسم «دلم برایت تنگ شده» گرچه شاید هیچ‌وقت جوابی نرسد شاید امیدوار هستم که هنوز لباس‌هایم نقش گل‌های داوودی دارند که هنوز نزدیک بهار مغازه‌ها را در پی نرگس‌ها می‌گردم تا خانه عطر تو را دهد که هنوز هم پای تو در میان باشد خود را پاک از یاد می‌برم شاید امیدوار هستم که هنوز هم عاشقم. که هنوز به عشق ایمان دارم. که هنوز به یادت می‌افتم.
𝗔𝗽𝗿𝗶𝗹 𝟮𝟵𝘁𝗵 [ʟ.s] by orainberry
orainberry
  • WpView
    Reads 789
  • WpVote
    Votes 110
  • WpPart
    Parts 4
تو از تبار زخمی‌ها هستی من از قبیلهٔ فراموشان اما نگاهت- شعله‌ای آبی‌ست که حتی خاکستر هم جرأت خموشش را ندارد و من دست‌هایم شاخه‌های سبزی‌ست که از میان ویرانه‌‌ی خاک با خیال لمس خورشید سر برآورده‌اند. ── ִֶָ۶ৎ˖ִ ˚── 𝖦𝖾𝗇𝖾𝗋 : 𝖣𝗋𝖺𝗆, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖢𝗋𝗂𝗆𝖾, 𝖬𝖺𝖿𝗂𝖺. 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖫𝖺𝗋𝗋𝗒, 𝖹𝗂𝖺𝗆, 𝖭𝗂𝖺𝗅𝗅 𝖷 𝖦𝗂𝗋𝗅. 𝖶𝗂𝗍𝗁 𝖠𝗅𝗅 𝖫𝗈𝗏𝖾, 𝖱𝖺𝗂𝗇𝖻𝖾𝗋𝗋𝗒.
To the ends of the earth~L.S [Completed] by blueheartedme_
blueheartedme_
  • WpView
    Reads 62,028
  • WpVote
    Votes 7,949
  • WpPart
    Parts 21
"تا آخرِ دنیا دنبالم میکنی؟ اونجا جهانی وجود داره که فقط برای چشم های ما ساخته شده..." Persian translation
UnbelieVers L.S by Larrycupcaks28
Larrycupcaks28
  • WpView
    Reads 6,754
  • WpVote
    Votes 747
  • WpPart
    Parts 10
لویی سال آخر دبیرستانه. و تمام تمرکزش روی درس و فوتبالشه تا با موفقیت بتونه از دانشگاه فوتبال "منچستر یونایتد" پذیرش بگیره. با وجود خانواده ای پیچیده ، مشکلاتش و آینده ی نامعلومش، تنها چیزی که فکرشو نمیکرد این بود که بزرگترین دشمنش اینجوری دلش رو بلرزونه! نه!!!! اینکه هری "دشمنِ بامنفعتش" بشه اصلا توی برنامه هاش نبود! لویی و هری قطعا از هم متنفرن، و تنها فوتباله که مهمه... فوتبال همه چیزه.... Not my story... All the rights goes to : Isthatyoularry on AO3
medelive by loual28
loual28
  • WpView
    Reads 11,282
  • WpVote
    Votes 3,103
  • WpPart
    Parts 21
{°completed°} به نام ستاره‌های شمالی سرزمین سبز نگاهت پرستیدنی ترین معبود من، و قسم به پرتوان درخشان شفق نفس گیر لبخندت، امروز و فردا و تا به ابدیت؛ تا روزی که هفت آسمان به زانو نشیند و خورشید و ماه در تلاطم پرواز امواج اقیانوس آرام عشق بازی کنند، جسم و جان و روح و روانم را پیشکش نگاره‌ی افسونگر نرگسی‌های مست چشمانت میکنم. معجزه‌ی عمیق زندگی من:) «caver by: notoriouse_»
The doomed by ipastelio
ipastelio
  • WpView
    Reads 48,208
  • WpVote
    Votes 9,310
  • WpPart
    Parts 143
به تئاتر تاملینسون ها خوش اومدید. برای ادامه بقا ، قوانین رو رعایت کن .یک ،به هیچ کس اعتماد نکن.دو، نقطه ضعفی برای خودت باقی نذار و سه تا میتونی از بیننده ها سوءاستفاده کن.حالا باید نقابی از بی نقصی به چهره بزنی و نذاری کسی بویی ببره اینجا واقعا چه خبره! بزرگترین نمایش وقتی شروع شد که چهارتا وارث خانواده تاملینسون فهمیدن برای رهایی از مخمصه ای که قدم به قدم بهشون نزدیک تر میشد باید عده ای رو قربانی و اون هارو به عروسک های خیمه شب بازی تئاترشون تبدیل کنن. متاسفانه تاملینسون ها اونقدر خوش شانس نبودن که بفهمن وقتی سپرشیشه ای که دور تا دور خودشون کشیده بودن و هیچ بیگانه ای رو داخلش راه نمیدادن در برابر استایلز ها ترک خورد ، نمایش جدیدشون برای همیشه محکوم به فنا شد.
دَریایِ خَسته‌یِ خَسته by Sonyiasbackup
Sonyiasbackup
  • WpView
    Reads 3,143
  • WpVote
    Votes 456
  • WpPart
    Parts 13
تو مهمونسرایی که لویی مسئولش هست؛ سر و کله ی یک مهمان مرموز با کول باری از اسرار پیدا میشود. و لویی او رو به انزوایی که با سگش تقسیم کرده راه میدهد. " sama_rshdi نقاشی از سما رشیدی"
···I'm HeRoiNe··· by Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    Reads 35,486
  • WpVote
    Votes 8,349
  • WpPart
    Parts 28
···Larry Stylinson Action Fanfiction··· من هروئینم, همسر هری ادوارد استایلز اون یه کارآگاهه, ولی, اون کشته شد... به دست تو, تاملینسون! |این ففیک دارای صحنه های خشن,قتل و مرگ,مصرف مواد,اسمات,فحاشی می باشد! استریت نیست!| ,',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',' #1_gun #1_shortstory #2_harryandlouis