Hoorieh_malik's Reading List
11 stories
freedom by 1d-lize
freedom
1d-lize
  • Reads 8,632
  • Votes 1,040
  • Parts 22
همه چیز متفاوته حتی نفس کشیدن ها چون توی دنیای بلا باید برای نفس کشیدنش هم اجازه داشته باشه وگرنه....
Kidnapped by hivah78
Kidnapped
hivah78
  • Reads 821
  • Votes 66
  • Parts 10
این اولین داستانه منه امیدوارم خوشتون بیاد
Shadow Of Love (persian.Zayn Malik) by Hoorieh_malik
Shadow Of Love (persian.Zayn Malik)
Hoorieh_malik
  • Reads 6,130
  • Votes 656
  • Parts 19
زندگی همیشه اون جوری که میخوای پیش نمیره ... و یه چیزایی اتفاق میوفته که مجبوری خودت رو با اون شرایط وفق بدی ... و گاهی وقتا عشق نمیزاه اینا بهت آسیب بزنه و درمان دردهات میشه... ...گاهی وقتا که نه ... همیشه ...
the challenge [persian translate_by bahar] by bahar_styles_
the challenge [persian translate_by bahar]
bahar_styles_
  • Reads 28,983
  • Votes 4,085
  • Parts 32
چیکار میکنی اگه خودت رو توی یه بازی پیدا کنی؟ ولی نه هر بازی ای... یه بازی از عشق. و، نمیتونی کدوم یکی رو انتخاب کنی تا برنده بشی! داستان راجب کتی هست. اون یه دختر جدیده. باهوش، زیبا و بی خیال. اون استعداد خودش رو توی موسیقی دید. کتی و مادرش خیلی جا به جا میشدن. و کتی مشتاق بود که توی انگلستان زندگی کنه. ولی اون خودش رو پیدا کرد در حالی که توی یه بازی گیر کرده بود. چالشی بین دو تا برادر. هری یه پسر جذاب و مشهور. و مارسل یه خوره ی با نمک! کی میتونه قلب اون رو برنده بشه؟
I'm a ghost(h.s) by Hazstories
I'm a ghost(h.s)
Hazstories
  • Reads 88,241
  • Votes 12,093
  • Parts 42
رزا دختری تنهاست که یک زندگی ساده داره اما همه چیز عوض میشه وقتی یه موجود خبیث وارد زندگیش میشه آیا اون واقعا یه روحه؟
Fire Revenge (Persian) by Hoorieh_malik
Fire Revenge (Persian)
Hoorieh_malik
  • Reads 6,843
  • Votes 581
  • Parts 17
سلام دوستای گلم.. داستان قبلی درباره ی زین جونم بود و این یکی دریاره ی داداش جونم هری هستش... امیدوارم ازش لذت ببرین.. نظر فراموش نشه.. بووووووووس
Half A Heart  (Persian) by Hoorieh_malik
Half A Heart (Persian)
Hoorieh_malik
  • Reads 3,809
  • Votes 319
  • Parts 5
سلام.. نمیدونم چیشد دستم خورد داستان پاک شد.. دوباره گذاشتمش.. خخخخ.. راستی این داستان درباره ی زینه.. امیوارم لذت ببرید... بووووووووس
Forever (Persian) by thisismahtab
Forever (Persian)
thisismahtab
  • Reads 8,508
  • Votes 729
  • Parts 10
«متاسفم و...خدافظ.» لویی گفت و چشمش رو بست تا اشکش روی گونش بریزه. «خدافظ لویی.» «تا ابد نگهش میداری؟» اون ازم پرسید «تا ابد» اون لبخند ضعیفی زد و توی خیابون محو شد. تا ابد