سونگچول فکر می‌کرد زندگی آروم و ساده‌ای با همسرش جونگهان داره؛ تا اینکه یک روز متوجه شد مردی که هر شب کنار اون می‌خوابه، در واقع عضوی از یک سازمان فوق‌محرمانه و مرگباره.

سونگچول برای پیدا کردن کتابی درباره روم باستان به کتابخونه عمومی سئول میره و با کتاب بامزه‌ای به اسم معشوقه نرون رو‌به رو میشه. اولش ،همه چیز طبیعی به نظر میرسید. تا اینکه، موقع خوندن کتاب به طور اتفاقی خودش رو جای شخصیت اصلی میبینه و بعد کم کم خود داستان رو زندگی میکنه.

یه پرونده‌ی بسته‌شده دوباره باز می‌شه، یه حقیقتی که سال‌ها دفن شده بود حالا قراره خودش رو نشون بده... با خون، با فریاد، با سکوت اون می‌خواست فقط عدالت رو اجرا کنه اون یکی می‌خواست فقط نجات بده ولی هر دو تو یه لحظه اشتباه مرز بین عشق و جنون رو رد کردن یه زندان، یه شب بارونی، یه چاقوی آلوده و اعترافی که هیچ‌وقت نباید گفته می‌شد... حالا دیگه هیچ‌کس مطمئن نیست کی قربانیه و کی قاتل چون گاهی عدالت از عشق شروع می‌شه و به مرگ تموم

جونگهان، یه آدم ولگرد و بی‌خیال، راهی اینچئون می‌شه تا برادر کوچیکش رو ببینه. قرار بود فقط یه دیدار کوتاه باشه، همین و بس. اما وقتی با سونگچول، هم‌اتاقی عجیب و غریبِ جاشوا که دانشجوی ارشد هم هست آشنا می‌شه، و به طور خیلی اتفاقی یه ارتباط عجیب بینشون شکل می‌گیره... اوضاع کاملاً تغییر می‌کنه.

دنیای گرگینه‌ها سالهای طولانی می‌شد که تبدیل به افسانه شده بود و هیچکس دیگه اون‌ها رو باور نداشت. اما اون‌ها هنوزم وجود داشتن و در خفا و بین انسان‌ها زندگی می‌کردن و کسی به ماهیت اصلی وجودشون شک نمی‌کرد. روزهای آپ: پنج‌شنبه‌ها ژانر: امگاورس، فانتزی، رمنس، درام کاپل‌ها: ورکوان، جونگچول رده سنی:+18

سلام کاراتدل:> این بوک رو خیلی‌وقته(کلا دو هفته) که نوشتم و واقعا اولین فیکشنیه که مینویسم؛تلاش کردم که شبیه بقیه فیکشنا نباشه و داخلش از الفاظ رکیک استفاده نکنم و به یادتون بیارم که اولین فیکشنمه اگه خوشتون نیومد عادیه😭 من این فیکشن رو به پیشنهاد یکی از دوستای صمیمیم نوشتم اکثر ایده هارو خودش داده و من از اولم نمیخواستم اپش کنم و حتی نمیدونم قراره ویو بگیره یا ایگنور بشه. الان که دارید میخونید حتی نمیدونم اسمشو چی بزارم یا ژانرش چی باشه😉. اینجا معرفی شخصیت هارو داریم البته که بزارید بگم ساموئل کیه،ساموئل سال 2013 بود فکر کنم که از گروه رفت چون اون‌موقع 12 سالش بود و از نظر مادرش خیلی بچه بود برای ایدل شدن و چونکه دلم‌ نیومده بود که چان رو تک و تنها بزارم اونم اوردم تو داستان😉😉امیدوارم خوشتون بیاددد.

کیم مینگیو / چوی سونگچول مینگیو در شب تولد هجده‌سالگیش، تحت فشار روزافزون دوستان و خانواده‌ش درباره‌ی روابط عاطفیش، تصمیم میگیره به یک بار بره تا همون‌طور که همه از اون انتظار دارند دختری رو پیدا کنه. اما چیزی که گمان میکرد یک شب معمولیه، به تجربه‌ای کاملاً غیرمنتظره بدل میشه وقتی با شخصی به اسم چوی سونگچول روبه‌رو میشه. مینگیو میدونست که بعد از تجربه‌ی اون شب، چیزی در درونش تغییر کرده بود. اما هیچ وقت فکر نمیکرد بعدها با فهمیدن هویت واقعی سونگچول و اینکه چقدر به اون نزدیکه قراره حسابی شوکه شه. _______________________________ ❕️فیک هیچ ارتباطی به Incest نداره!

" 𝐋𝐢𝐚𝐫 " 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐛𝐲 𝐅𝐞𝐫𝐜𝐚𝐧𝐬𝐬𝐨 بخشی از داستان: تا زمانی که با خودت روراست نباشی، نمی‌تونی عاشق بشی؛ این چیزی بود که باید یاد می‌گرفتم. پس مسیری سرشار از دروغ و ریا، در پیش گرفتم؛ تا متوجه بشم، عشق، نیازمند صداقته، چیزی که در وجود من، ریشه کن شده. خلاصه: چوی سونگچولِ سی و دو ساله، در حالی که فقط یک قدم با هدف زندگیش، یعنی مدیریت کمپانی پدرش، فاصله داره، با یک شرط خیلی عجیب از طرف والدینش مواجه میشه. « ازدواج کن.» سونگچول، تمام زندگیش فقط به شغلش، سگش و خانوادش اهمیت داده، حالا باید... ازدواج کنه؟ اون همیشه پیشنهاد قرار های از پیش تعیین شده رو رد کرده، چون هیچوقت دلش نخواسته عاشق بشه. عشق وابستگی میاره، و وابستگی... خطرناکه. اما چی میشه اگر با یک بازیگر تئاتر به نام یون جونگهان ملاقات کنه و درخواست عجیبی ازش بکنه؟ « میشه برای چند ماه، نقش نامزد من رو بازی کنی، جونگهان؟» Genre: Romance comedy, drama, fake relationship, angst, erotic Main couple: Jeongcheol Side couple: who knows @Diseasefiction

عشق در نگاه اول مسخره ترین و غیرقابل باور ترین عشق توی دنیاست. حداقل این چیزی بود که جونگهان بهش باور داشت ولی تا قبل از دیدن اون چشم های زیبا و دروغ گو که زندگیش رو به بازی گرفت.

ژانر:درام،رومنس Uncover: خلاصه: ونوو برای آخرین پارتی مجردی دوستش به وگاس میره و اونجا اتفاقی می افته هیچ وقت فکرشو نمی کرد که بیوفته. اون تو دام عشقی می افته که همیشه ازش فرار میکرده. اما دیدار دوباره اون ها تو سئول همه چیز رو تغییر میده. couples: مینی، جونگچول seventeen آپ: جمعه ها