Straykids
52 stories
K17🔞 by 79blaminas
79blaminas
  • WpView
    Reads 175,111
  • WpVote
    Votes 13,594
  • WpPart
    Parts 42
فلیکس دانش اموزاسترالیایی به سئول اومده و در مدرسه وارد تیم بسکتبال مدرسه میشه هیونجین پسر معروف دانشگاه کراش همه دختر ها و پسرا کاپیتان تیم مدرسه و بهترین بسکتبالیست چی میشه اگه رقابت بین فلیکس و هیونجین به جاهای باریک کشیده بشه و از حد‌ خودشون بگذرن؟! اسمات هست دوست ندارید نخونید کاپل ها:هیونلیکس ، چانمین ، مینسونگ ،جونگبین
wrong choice by itmeGin
itmeGin
  • WpView
    Reads 11,345
  • WpVote
    Votes 271
  • WpPart
    Parts 2
هیونجین کاملا اتفاقی جذب جذابیت فلیکس شده بود، اون چهره‌ای که انگار غبار ستاره روش نشسته بود عجیب کنج قلبش رو قلقلک میداد. تصور میکرد، مثل چهره‌اش نرم و عسل مانند باشه، بی خبر از اینکه پسر مثل صدای بمش سرسخت بود و تندخو؛ از نوعی که میتونست زنده زنده بخورتش. درحالی که هر دو بی‌خبر بخشی از هم رو زنده میکردن که عادت به پنهان کردنش داشتن. نمیدونستن اولین دفاع انسان در مقابل زنده شدن چیزی که خون و اشک ریخته بود برای خاک کردنش، تنفر بود. -" تو ی احمق ترسویی هوانگ" -" و این تقصیر توعه." ژانر: آیو، کمدی، رمنس، انمیز تو لاورز، اسمات
Minsung's  L☆ve🔞 by mary_yzz
mary_yzz
  • WpView
    Reads 24,612
  • WpVote
    Votes 1,928
  • WpPart
    Parts 18
#minsung#hyunlix#smut#slice of life#happy end وقتی که هان و مینهو هم خوابگاهی میشن..🔞
Black Cat | hyunlix by itmeGin
itmeGin
  • WpView
    Reads 6,151
  • WpVote
    Votes 798
  • WpPart
    Parts 11
هیونجین و فلیکس خیلی وقت بود داستانشون تموم شده بود، بیش از شیش ماه میشد جدا از هم زندگی میکردن و از هرگونه دیداری باهم فرار میکردن. اما هیچکدوم انتظار نداشتن بخاطر امنیت دخترشون مجبور به برگشتن زیر یک سقف بشن. و حالا مشکلی بزرگ‌تر از دعوا‌ها و کینه‌ای که از هم داشتن، وجود داشت. کی داشت با جون دخترخوندشون تهدیدشون می‌کرد؟ -" بهت برنمی‌گردم. آدم احمق نیست به درد برگرده" -" ولی تو دقیقا همون احمقی. تو عاشق درد کشیدنی تا حس زنده بودن کنی، لی فلیکس." -" پس تو زنده نبودنی هوانگ." ژانر: جنایی/ معمایی، عاشقانه، انمیز تو لاورز، اسمات، کاپل: هیونلیکس، مینسونگ
ʸᵒᵘʳ ˢᶜᵉⁿᵗ by Parallel_2006
Parallel_2006
  • WpView
    Reads 19,095
  • WpVote
    Votes 2,858
  • WpPart
    Parts 30
《 جیسونگ امگا 19 ساله ای که برای قبولی تویه دانشگاه شب رو تو بهترين بار سئول میگذرونه به خاطر هیتش بدون این که بهفهمه هیتش رو با یک آلفا می‌گذروند اما صبح بعد اون اتفاق میترسه و قبل بیدار شدن الفا فرار میکنه حالا چی میشه اگه جیسونگه داستان ما یک ماه بعد دقیقا موقعی که قرار برای دانشگاه آماده بشه بفهمه که بارداره!؟ و از ترس این که اون الفا بچش رو سقط نکنه یا از جیسونگ بخواد بعد به دنیا امدن بچه اون و بهش بده بهش چیزی نگه و شیش سال تمام خودش بچه رو به تنهایی بزرگ کنه؟! و حالا چی میشه اگه اون آلفا لی مینهو آلفای اصلی باشه که صاحب بزرگ ترین شرکت واردات تجهیزات پزشکی و این دم و تشکیلات فقط پوشیش باشه برای کثافت کاری هاشه!؟ حالا دیگه جیسونگ 25 ساله شده و قرار سونو پسر شیش سالش رو به مدرسه ای ببره که دقیقا خواهر زاده مینهو میره به نظرتون مینهو جیسونگ رو یادشه؟! جیسونگ با دیدن مینهو اونم بعد شیش سال چه ری اکشنی نشون میده!؟ _دایی دایی سونو خیلی شبیه شماست مگه نه!؟ _حتما الفاتون خیلی خوشحاله از داشتن همچین خانواده ای _تو از اولم تو این خونه جایی نداشتی _امیدوارم بتونی پاپا رو ببخشی پسرم ولی این به نفع خودته به نظرتون چی در انتظار این خانواده سه نفره هست!؟》 Coupel:Minsung,Hyunlix,Chanmin Gener:Omegaverse,comedy,smut Writer:The parallel
Blueberries and cigarettes by Jon_ttt
Jon_ttt
  • WpView
    Reads 4,740
  • WpVote
    Votes 785
  • WpPart
    Parts 25
- بشین و توی ذهنت دنبال کسی به اسم خودت بگرد - همشون نشونه ادم توی اینه رو میدن! ولی من ادم توی اینه رو نمیشناسم!! - دست از تظاهر بردار و سمت خودت قدم بردار سمت خود واقعیت حتی خودش هم نمیخواست توی این وضعیت و این موقعیت عاشق بشه..حالا که تونسته بود خودشو جمع کنه اما عاشق شده بود اونم عاشق غریبه ی مو ابی! خلاصه: هیونجین ادمی بود که خودشو غرق کارش و خودش کرده بود برعکس فلیکسی که هر روز از خودش و رویاهاش فاصله میگرفت... آشنایی که باعث شد هردوشون ادمای بهتری بشن و بهم تکیه کنن تا اینکه همچی بهم خورد....!
Arranged marriage by TheNilou
TheNilou
  • WpView
    Reads 14,107
  • WpVote
    Votes 2,165
  • WpPart
    Parts 20
جیسونگ پسرخوانده ی خانواده ی هان طبق توافق خانواده ی خودش و خانواده ی لی مجبور به ازدواج با لی مین هو پسر خانواده ی لی میشه ؛ چی میشه اگر کم کم اتفاقاتی بیوفته و حس هایی بین این دو نفر شکل بگیره؟! _نمیدونم چطوری شد ، اما وقتی به خودم اومدم دیدم عاشقت شدم. _ اگر یه روز به عقب برمی گشتم جلوی این اتفاق رو می‌گرفتم. Fic Name: Arranged marriage (ازدواج قراردادی) Genre:Dram , Slice of life , Angst , Romance, Smut Main couple: Minsung Another couple: Hyunlix , Chanmin Up day: Sunday
Our Dream  by dwaekki_st
dwaekki_st
  • WpView
    Reads 2,697
  • WpVote
    Votes 364
  • WpPart
    Parts 17
اون از دل خواب های تکراریش اومد تا ثابت کنه هیچ رویایی بی دلیل تکرار نمیشه... "فلیکس عاشق پسر مو مشکی شده که داخل خواب ها و رویاهاش اون رو میبینه و تا به حال تو واقعیت اون پسر رو ندیده..." Couple: hyunlix , minsung Genre: romance , dram , smut
𝘔𝘰𝘨𝘦𝘩 by Theaurrora
Theaurrora
  • WpView
    Reads 13,391
  • WpVote
    Votes 2,570
  • WpPart
    Parts 23
"یادته صدات می‌کردم موگه؟ می‌دونی موگه یعنی چی فرشته‌ی سقوط کرده من؟ گل سفیدیه که از چکیدن اشک شیطان، جوونه زد..." مینهو، مجسمه‌ساز خاموشی که هر شب، با ساختن پرتره‌ی تکراری از عشق به قتل رسیدش، به درد گذشته چنگ می‌زنه. تا وقتی جیسونگ، پسری مرموز با لبخندهای مصنوعی و چشمانی که بوی دلتنگی می‌دادن، وارد زندگیش می‌شه.اما چیزی راجب اون پسر عجیب به نظر میرسید.‌ اون پسر به شدت شبی به عشق از دست رفتش بود. احساسی بینشون شکل گرفت که نه عشق بود، نه نفرت. یه کشش دیوونه‌کننده که نمی‌شد جلوش رو گرفت. اما جیسونگ فقط یه پسر معصوم نیست. اون یه فرشته‌ی سقوط‌ کرده‌ست با کلی گناه و اشتباه! و مینهو اون‌قدری عاشق این شیطان شده که می‌خواد با لبخند، وارد جهنمش بشه. تا وقتی که حقیقتی تاریک از جیسونگ، همه‌چیز رو زیر و رو می‌کنه. موگه، داستانِ دو پسره که نباید به هم میرسیدن، ولی هرچی بیشتر دور می‌شدن، بیشتر غرق هم میشدن. Fic Name: Mogeh(Snow flower) Couples : MinSung , ChanIn Genre: Romance, Mystery, Medical, crime, Dram, Smut Writer : Aurora درحال آپ روزهای آپ: شنبه ها ساعت21