کامل نشده
9 stories
𝑀𝑦 𝐶ℎ𝑎𝑟𝑚𝑖𝑛𝑔 𝑀𝑎𝑓𝑖𝑎 🖤🚬🩸 by user94089379
user94089379
  • WpView
    Reads 693
  • WpVote
    Votes 41
  • WpPart
    Parts 5
دختری از بچگی توی یه خوانواده پولدار بدنیا اومده و پدرش بزرگترن مافیای کره ای جنوبیه از ظاهر شخصیت مغرور و کاریزکاماتیک ولی از درون یه شخصیت مهربون و برونگرا داره که این رو رو فقط به خانوادش نشون داده ولی قضیه از اونجایی شروع میشه که باباش برای تولدش شرکتش رو میده دست دخترش و.......... امیدوارم خوشتون بیاد _ فالو یادتون نره 🖤 دوستان این یه داستان ساختگیه که هیچ ربطی به دنیا واقعا و تموم صحنه ها بر اساس قلم نویسنده شکل گرفته _________________________________________
Hey!Mr.policeman~Yoonmin♡ by aysherlific
aysherlific
  • WpView
    Reads 40,091
  • WpVote
    Votes 4,617
  • WpPart
    Parts 28
[پایان یافته] «هی!آقای پلیس میشه نشانتون رو ببینم؟ فکر کنم قلبم بهش گیر کرده..» . ⛓️خلاصه:یک پرونده جنایی جدید که مسئولش یونگی،اما مشکل اینجاست که جیمین اکسش که به طرز بدی از هم جدا شده بودن هم قاطی این پرونده شده و حالا جونش در خطره! . 🐈‍⬛فیک : هی!آقای پلیس 🖤کاپل اصلی :یونمین 🤍کاپل های فرعی :نامجین،ویکوک 🚬ژانر:پلیسی،رومنس،بی ال،جنایی،معمایی
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 215,558
  • WpVote
    Votes 18,075
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
🔥Touch Me Softly💎 by BTS7_MK
BTS7_MK
  • WpView
    Reads 393,587
  • WpVote
    Votes 48,055
  • WpPart
    Parts 49
خلاصه داستان: رئیس جدیدی که برای باند مافیا انتخاب شده باید طبق قوانین تعیین شده متاهل باشه! چی میشه اگه با خدمتکار عمارتش دست به یکی کنه و یه ازدواج الکی راه بندازه...؟!
Painted scars | زخم های نقاشی شده by ItsLunalith2025
ItsLunalith2025
  • WpView
    Reads 4,228
  • WpVote
    Votes 164
  • WpPart
    Parts 17
رومن، پاخان فعلی مافیای روس، باید قدرت و کنترلش رو به همه ثابت کنه؛ اما بدون وارث، همیشه تهدیدی جدی برای جایگاهش وجود داره. وقتی پدر نینا زیر بار بدهی‌های سنگین له شده، مشاور و دست راست رومن پیشنهادی می‌ده که رومن توانایی رد کردنش رو نداره: ازدواج نینا با رومن، یک معامله سرد و بی‌احساس، که رومن به اجبار اونو می‌پذیره.....
DON by _-_-_-_MIRA_-_-_-_
_-_-_-_MIRA_-_-_-_
  • WpView
    Reads 689
  • WpVote
    Votes 89
  • WpPart
    Parts 10
اولین صدایی که اون شب شنیده شد، شلیک گلوله نبود... صدای قدم‌های Don Kim بود، وقتی کفش‌های براقش از کنار خون تازه رد می‌شدن. هیچ‌کس جرئت نکرد نفس عمیق بکشه؛ چون وقتی دُن می‌خندید، یعنی یه نفر به آخر خط رسیده بود. اتاق پر از دود سیگار و بوی باروت بود. همه ساکت، منتظر یه کلمه از مردی که با یه نگاهش می‌تونست حکم مرگ بده. در تاریکی، فقط چشم‌های دُن می‌درخشید... سرد، بی‌رحم و مطمئن.  ✧ Name : DON ★ Couple : taekook.sope. secret ✧ Genre : mafia, romance, smut +🔞 ★ Writer : Mira
+22 more
mirror آینه by Ryhn-moon
Ryhn-moon
  • WpView
    Reads 846
  • WpVote
    Votes 146
  • WpPart
    Parts 11
این فیک کوتاه زندگی پسر عاشقی رو به تصویر میکشه که از طرف عشق زندگیش طرد شده و امکان رسیدن به معشوقش براش وجود نداره، اما تمام مسیر زندگیش توسط یک آینه قدیمی عوض میشه...
Wild flowers ❄️🔥 by shmimsmh
shmimsmh
  • WpView
    Reads 6,396
  • WpVote
    Votes 627
  • WpPart
    Parts 12
فعلا متوقف شده ژانر : اسمات .تاریخی.درام .کمی هیجانی .عاشقانه کاپل : taehyung &girl اناستازیا دختر ۱۵ ساله ی پادشاه سرزمین یخ که مجبور میشه به تنهایی به قلمرو دشمن خونی دیروز و دوست و متحد امروز بره تا برای ایجاد پیوند بین دو سلسله با شاهزاده ی سرزمین آتش ازواج کنه آیا قراره شوهرش شرایط این دختر تنها رو اسون تره کنه؟؟ . . . -همه اون بیرون منتظرن که این پارچه قرمز شه و علامت فتح کردن تنتو براشون ببرم گرگ کوچولو...پس دختر خوبی باشو‌ پاهاتو برای شوهرت باز کن
معشوق رقیب|مافیا�یی by lea45-7
lea45-7
  • WpView
    Reads 21,549
  • WpVote
    Votes 822
  • WpPart
    Parts 26
-بهم دست نزن عوضی د میگم ولم کن --این تازه شروعشه خانوم کوچولو هنوز که کاری باهات نکردم •بلند خندید چهره اش زیر نور مهتابی ترسناکتر از همیشه بود یا شایدم زیباتر نمیدونم ولی چشماش عجیب قلبم به اتیش میکشید در عین حال بدنم به لرزه مینداخت ...•