for goli who never says hello
12 stories
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 by Dr_Runin
Dr_Runin
  • WpView
    Reads 237,368
  • WpVote
    Votes 30,146
  • WpPart
    Parts 29
«complete» جفت‌شدن با آلفای سیاه و داشتن مارک مرگبارش آخرین چیزی بود که کیم تهیونگ هیجده‌ساله از زندگیش می‌خواست؛ خبرنگار جوان وقتی برای ماجراجویی پاش رو داخل اون کلاب لعنتی گذاشت هیچ‌وقت تصورش رو هم نمی‌کرد قراره با جفت آینده‌اش مواجه بشه؛ جئون هاییرو، یاکوزایی که توی نگاهِ اول شیفته‌ی اون امگای مو فندقی شده بود.
Queen Kim (KookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 228,515
  • WpVote
    Votes 24,887
  • WpPart
    Parts 22
ولیعهدی که در شب جشن تاج گذاری تصمیم به فرار گرفت و با پناه بردن به کشتی دزدان دریایی، سرنوشت خودش رو تغییر داد. [ رام کردن کاپیتان خون‌خوار دزدان دریایی، آخرین راه نجات برای رهایی از اسارت بود. ] رومنس/ اسمات کاپل: کوکوی/ کمی سُپ تمام شده.
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
meral_writ
  • WpView
    Reads 178,387
  • WpVote
    Votes 22,697
  • WpPart
    Parts 64
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
𝗠𝗿 𝗦𝘁𝗮𝗹𝗸𝗲𝗿 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 223,153
  • WpVote
    Votes 32,761
  • WpPart
    Parts 23
[Completed] کیم تهیونگ سه مشکل اصلی توی زندگیش داشت. اول این که دو تا قاتل سریالی داشت که باید گیر می انداخت. دوم، یه استاکر لعنتی داشت. سومین مشکل این بود که شک می کرد رئیس جئون جونگ کوک دلیل هر دو مشکل باشه. ------------ [- نظرت راجب یه قهوه چیه؟ مرد رو به روش با خوش اخلاقی پرسید و تهیونگ لب هاشو محکم به هم فشرد. - واقعا دوست داشتم قبول کنم، ولی متاسفانه یه شرایطی دارم که نمیشه. اخمای مرد در هم پیچید و با ناراحتی واضحی پرسید: - چه شرایطی؟ سنگینی دست گرمی که روی کمر تهیونگ نشست انقدری بود که تکون آرومی خورد. جونگ کوک با لبخندی که با چشم های سرد و بی روحش تضاد داشتند گفت: - متاسفانه کارآگاه کیم یه استاکر داره. یه استاکر دیوونه، تا اونجایی که شنیدم. می دونی که چی می گم؟ از اونا که آدم ها رو بخاطر دست زدن به معشوقه اشون تیکه تیکه می کنن. به آرومی. با درد. بعد تک خنده ای زد و گره انگشت هاش دور کمر تهیونگ محکم شدند. - مگه نه کارآگاه؟ تهیونگ حتی مکث هم نکرد، فقط در حالی که تند سر تکون می داد با لحن بدبختی گفت: - د..درسته. یه روانی واقعیه.] 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝, 𝘯𝘢𝘮𝘫𝘪𝘯 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘔𝘢𝘧𝘪𝘢, 𝘊𝘳𝘪𝘮𝘦, 𝘛𝘩𝘳𝘪𝘭𝘭𝘦𝘳, 𝘚𝘮𝘶𝘵🔞 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫DO NOT COPY THIS WORK🚫
He Is My Boyfriend ❢ Vkook by Zargoli
Zargoli
  • WpView
    Reads 1,988,180
  • WpVote
    Votes 234,478
  • WpPart
    Parts 68
《اون دوست پسر منه》 +باورم نمیشه..تو.. _آره خودمم، دوست پسرت. #Vkook °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• +راستش من شما رو نمی‌شناسم؟! _بذار از اول شروع کنیم. یونگی هستم، مین یونگی. قراره از این به بعد هم اسممو زیاد بشنوی و هم زیاد صداش کنی. #Yoonmin °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• جونگکوک تو اوج مستی، کیم تهیونگ رئیس شرکتی که قراره به زودی توش مشغول به کار بشه و هنوز ندیدتش رو دوست پسرش معرفی می‌کنه و ازش آویزون میشه..در حالی که صبح بیدار میشه و بدون اینکه چیزی یادش باشه، آماده میشه تا به اون شرکت بره و قرارداد امضا کنه. کاپل اصلی : ویکوک کاپل فرعی : یونمین ژانر : رمنس/فلاف/زندگی روزمره وضعیت آپ: کامل شده
𝗡𝗔𝗭 | نآز  by ShiigaisHere
ShiigaisHere
  • WpView
    Reads 137,447
  • WpVote
    Votes 19,117
  • WpPart
    Parts 23
"تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای‌ کله فندقی نمی‌ده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت‌ حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگ‌کوک فقط حس می‌کرد می‌خواد امگای‌ روبه‌روش رو هم مثل درخت های اطرافش توی زمین بکاره؛ البته با کَله‌اش. °°°°°°°°°°°°°°°° 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: AU -رمنس - امگاورس - روزمره - اسمات- ددی کینک 𝐍𝐚𝐦𝐞: نآز‌ | 𝗡𝗮𝘇 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: کوکوی - هوپمین‌ 𝐔𝐩 𝐓𝐢𝐦𝐞: هفته‌ای یک تا دوبار
Nicolay (Kookv) by Chihiro_D
Chihiro_D
  • WpView
    Reads 224,073
  • WpVote
    Votes 29,632
  • WpPart
    Parts 27
←⁩ نیکولای تمام‌شده. ✔️ تهیونگی که عاشق سفرکردنه، بالأخره شرایط سفر به کشور مورد علاقه‌اش رو پیدا کرده و قراره چند روز دیگه پرواز کنه؛ درحالی که فرمانده‌ی ارتش روسیه همون موقع داره خودش رو برای حمله به اوکراین آماده می‌کنه... کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، درام، انگست، اس.مات، جنگ
تو منو دیوونه می‌کنی! by AtlasIsSoooDone
AtlasIsSoooDone
  • WpView
    Reads 99,481
  • WpVote
    Votes 12,720
  • WpPart
    Parts 36
خدای جهان زیرین، جئون جونگکوک که یه مدته ساکن جهان فانی انسان‌ها شده، یه روز با اتفاق غیرمنتظره‌ای تو خونه‌ش روبه‌رو می‌شه. یه مرد غریبه کف آشپزخونه‌ش لم داده و داره بستنی شکلاتی‌‌های مورد علاقه‌ی جونگکوک رو عین انسان‌های اولیه غارنشین، با پنجولاش از تو جعبه بیرون میاره و می‌خوره. عجیب‌تر اینکه این غریبه ظاهرا نمی‌تونه حرف بزنه ولی می‌تونه از عالم غیب گل و بوته ظاهر کنه! یا خدای بهار، پرسیفون، که چیزی از دنیای فانی انسان‌ها و فرم انسانی خودش نمی‌دونه یهو سر و کله‌ش تو خونه‌ی هادس، خدای جهنم، پیدا می‌شه و این جونگکوک بدبخته که انگار باید همه چیو یادش بده. خب... باز جای شکرش باقیه که سرعت یادگیریش بالاست! "تهیونگ، نمی‌تونی لخت و پتی بگردی، لباس از ضروریاته!" "تهیونگ ضروریات دوست نداشت!"
𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 277,783
  • WpVote
    Votes 48,599
  • WpPart
    Parts 54
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون باید یه شخصیت شرور باشه؟ یعنی آخرش قراره که به همین سادگی نابود بشه؟ یکی به نارنگی کمک کنه.. · · ─────── ·𖥸· ─────── · · Name:Tangerine rescue operation[عملیات نجات نارنگی] Genre: Omegaverse, Fantasy, Romance, Fun, Maybe a little smut? Couple: Kookv Writer: Luna🌙 ◉Start:1401/06/28 ◉End: 1403/01/16 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسما‌ت‌های مولایی است دوست عزیز🦭
𝐂𝐚𝐫𝐚𝐦𝐞𝐥 𝐌𝐚𝐜𝐜𝐡𝐢𝐚𝐭𝐨 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 200,240
  • WpVote
    Votes 38,077
  • WpPart
    Parts 31
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] "برادران کیم بجز تهیونگ؟!" این صدای زمزمه ی زیر لبیِ تهیونگ بود که خیره به تابلوی رستوران زنجیره ایِ پدرش، که حالا به برادرانش به ارث رسیده بود، نگاه میکرد و با حرص دستهاش رو مشت کرده بود! ثانیه ای بعد پوزخندی زد و به این فکر کرد که مگه چی از اونا کمتر داره که نمیتونه رستوران خودش رو راه بندازه و پوز نابرادری هاشو به خاک بماله؟! اونموقع طی یک حرکت انتحاری اقدام به تاسیس رستوران خودش به اسم "Mine" کرد. ولی نمیدونست که یه چیز کمتر از نابرادری هاش داره.. و اون سرآشپز معروفی بود که نصف اعتبار رستورانِ "برادران کیم بجز تهیونگ" رو به دوش میکشید. سرآشپزی که جئون جونگکوک نام داشت! ──────⊹⊱✫⊰⊹────── -متاسفانه نمیتونم باهات کار کنم +چرا؟ باور کن ما با هم میتونیم پیشرفت کنیم! -علاقه ای به همکاری باهات ندارم. +برام مهم نیست من هرکاری برای کشوندنت تو رستورانم میکنم. دست از سرت برنمیدارم شِف! ꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚ ❐داستانی عجیب و عاشقانه با حضور استاکر گلابی و جناب کلم بنفش 𖥟Name:Caramel Macchiato [کارامل ماکیاتو] 𖥤Genre:Fun, Romance, Fluff 𖥠Couple:Kookv, Sope 𖥔Writer:Luna🌙 ⊰Start:1401/01/22 ⊰End:1401/05/27 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسمات است دوست عزیز🦭