‍ Fantasy
197 stories
    𝑷𝒖𝒓𝒑𝒍𝒆 𝒎𝒐𝒐𝒏 S1 .[Completed] por tara97jk
tara97jk
  • WpView
    LECTURAS 88,907
  • WpVote
    Votos 11,813
  • WpPart
    Partes 17
ماه ارغوانی| purple moon Genre : Romance | Smut | Omegaverse | Fantasy | Cap :Vkook | Up: Unknown | Author: Amador | +رنگ ها... رنگ ها چه حسی به شما میدن؟ +داستان در یک سرزمین خیالی، در یک دنیای خیالی اتفاق می افته... +سرزمینی که فرهنگ و قوانین خودش رو داره... +داستان عاشقانه دو پسر که پر از پستی و بلندیه... +پسری امگا که بخاطر نادر بودنش،تنهاست و شاهزاده ای که تنهایی اون رو پر میکنه...!!؟ +یا باعث تنها تر شدنش میشه...؟!! [Completed] (_ یه امگای مرد... میدونی که خیلی نوع نادری هستی... تکخندی زد: اوه یعنی الان میخوای منو بزاری تو یه جعبه شیشه ای و به همه نمایش بدی؟؟) Waiting for S2... 🥇امگاورس 🥇ویکوک
𝐂𝐑𝐔𝐃𝐄𝐋𝐄  por A_by_Atash
A_by_Atash
  • WpView
    LECTURAS 21,735
  • WpVote
    Votos 1,552
  • WpPart
    Partes 8
قضیه ساده بود اما نه برای تهیونگ امگایی که خودش معشوقه داشت کسی که باهاش بزرگ شده بود! اما این سرنوشت خوابای دیگه ای براش دیده بود. جشنی ک برای برادرش برگزار شده بود تا مافیا های دوست و آشنا بهش تبریک بگن که ریاست پک و گروه کیم رو به دست گرفته قرار بود خوشایند باشه و تهیونگ تنها برای اینک به برادرش افتخار میکنه اشک بریزه اما اشکی که اون شب ریخت؟ دلیلش جفتش بود. اون گرگ کله خرابی که اکثر گروه ها باهاش در نمیوفتادن و کاملا بدون دعوت وارد جشنشون شده بود و از بدو ورودش به تهیونگ خیره شد. حتی کاملا عادی اعلام کرد ک اومده جفتشو ببره. محض رضای گاد اون کی فرصت کرده بود حتی تهیونگ رو ببینه ک الان سرزده بخواد ببرتش؟ ••• _جئون من نمیام متوجه میشی؟! اصلا دلم نمیخواد! متنفرم ک همراه تو باشم! میفهمی؟ گوک در سکوت با نگاه سردی بهش خیره شد و ته با پرویی ادامه داد و اخم کرد: _من.نمیام. و دست به سینه به منظره اونطرف نرده های تراس ک از این بلندی مشخص بودن نگاه کرد. جونگکوک از پشت دم گوش خم شد و زمزمه کرد: _منم نگفتم حق انتخاب داری شیرینم. COUPLES: Kookv , Side Couple. GENRE: Omegaverse/Angst/Smut/Mafia/H.E. Up: [. متوقف شده]
✧⁠\⁠(  ͲᎻᎬ ᎡᎬᎠ ႮᎷᏴᎡᎬᏞᏞᎪ )⁠ノ⁠✧ por Rcxhjy
Rcxhjy
  • WpView
    LECTURAS 363
  • WpVote
    Votos 15
  • WpPart
    Partes 3
کاپل : ویکوک ، یونمین ژانر : زامبی ، اکشن ، ماجراجویی 〜 🥀 بوی جسد ، بوی گوشت تجزیه شده همه‌ی جان مرا گرفته بود؛ انگار بوی مرده همیشه به جسم من فرورفته بود انگار من توی یک تابوت سیاه خوابیده بوده‌ام و یک‌ نفر که صورتش را نمی‌دیدم من رو بین مه و سایه‌های تاریک دفن میکرد  اسلحه ... صدای کشیده شدن ماشه ... و در اخر ، صدای تیری که جسم خسته اش رو وادار به ادامه دادن میکرد دست هایی که یخ زده بود ... قطره های خونی که گونه های سرد و بی روحش را سرخ کرده بود صدای نفسی که به شمارش افتاده بود و به دنبال ذره ای اکسیژن فریاد میزد. جسد هایی که روی زمین سردِ زیر پاهاش افتاده بود و توی خون غوطه ور شده بود. نگاهی که نشان از وداعی به وسعت یک جهان داشت ابدیتی که سر رسیده بود و پلک زدن هایش را بی رحمانه دریده بود. ابدیتی که نگاه هان معصومانه شان را به فجیح ترین روش دزدیده بود چشم هایی که اشک هایش با قطرات خون رنگ گرفته و مثل شبنمی بر روی مژه هایش نشسته بودند . « خوی درنده ادمی ، از تمامی حیوانات میتونه منفور تر باشه » نگاهی که می لرزید، نگاهی که ترسیده بود، نگاهی که پشت آیینه ی کدر شده ای نفس های اخرش را میشمرد . صدای جیغ و فریاد هایی که تمام وجودش را میلرزاند . با خودش چه کرده بود ... چطور ... به چه جرعتی به راحتی مغز رو نش
Haven [Kookv, Yoonmin] por thatnaomi
thatnaomi
  • WpView
    LECTURAS 25,109
  • WpVote
    Votos 2,831
  • WpPart
    Partes 25
زندگی عاشقان مقیم بلندی‌های کالیفرنیا خلاصه: قصه مردی بد و مردی خوب؛ دوستی به عشق تبدیل میشه. کنارش قصه مردی خیلی بزرگ‌سال‌تر و مردی جوون؛ عشقی که به دلبستگی می‌انجامه. «چرا؟ چون من زن نبودم؟» جونگ‌کوک به خودش اومد و دید وسط داد و بیداد تهیونگ، دلش برای چشم‌های پسر روبه‌روش ضعف رفته. «احمق تو همه‌جا هستی، جلوی چشمای بازم هستی، پشت پلکای بستم هستی، توی بطری آبجومی، لا‌به‌لای بانداژای بوکسمی، چشمات کنار بالشمه، حتی تو اون هودی سبزِ نعنایی که ازت بلند کردم، ها تهیونگ؟» مرد حلقه داشت. وقتی دستای بزرگش، که مثل دستای از گور برخاسته‌ای، رنگ‌پریده و کم‌خون بود، گودی شونه تا کتف جیمین رو نوازش کرد؛ روی انگشتش برق زد. «آخرین باری که همچین چیزی خوردم؛ مهمونی تولد هم‌دانشکده‌ای انگلیسیم بود، نزدیک بیست سال پیش... این آب گوجه‌فرنگیش یه کم زیاد نیست؟» #جدی_نگیرید وضعیت: کامل‌شده ✅ کاپل: کوکوی، یونمین ژانر: روزمره، عاشقانه، کمدی، اسمات🔞⛔ نویسنده: نائومی
𝘖𝘱𝘦𝘳𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯: 𝘗𝘢𝘳𝘬 𝘑𝘪𝘮𝘪𝘯 (ترجمه ) por timamvd
timamvd
  • WpView
    LECTURAS 5,029
  • WpVote
    Votos 638
  • WpPart
    Partes 6
•𝘔𝘶𝘭𝘵𝘪𝘴𝘩𝘰𝘵• [ جونگکوک کراش بزرگ و شدیدی روی فروشنده سوپرمارکت‌، پارک جیمین داره. برای همین یه برنامه پنج مرحله ای برای زدنِ مخش طراحی میکنه. با وجود اینکه جیمین فقط شیفت شبه و برای رئیسی‌ مثل جونگکوک این وضعیت ناجوره اما اون اهمیتی نمیده! ] ▪︎ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 , 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧 ▪︎ 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘮𝘪𝘯 , 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘫𝘪𝘯 ■ توجه : - برای ترجمه این مولتی‌شات اجازه و رضایت نویسنده اصلی گرفته شده. - پارت ها معمولا کوتاه هستن. - کامنت و ووت فراموش نشه.
Dead King  por Serendipity_a99
Serendipity_a99
  • WpView
    LECTURAS 24,797
  • WpVote
    Votos 3,837
  • WpPart
    Partes 40
👑 پادشاه مرده 👑 ✯نویسنده : سرندیپیتی ✯ژانر: رازآلود، امگاورس، سلطنتی، اسمات، عاشقانه، درام ✯کاپل: کوکمین ✯اپ: یک بار در هفته خلاصه‌ی داستان: جنگیدن در راهی مشترک اما برای اهدافی متفاوت... تعریف درستی از دلیل هم‌مسیر شدن جئون جونگکوک، پادشاه جوان جمهوری کره، کشوری که سال‌ها قبل حکومت خاندان سلطنتی رو مشروطه اعلام کرده و رهبر امگاهای از شهر گریخته، یعنی پارک جیمین. تقلا و تلاش جیمین جز برای رسیدن به آزادی و برابری سه گونه‌ی الفا و بتا و امگا نیست و جونگکوک، برای رسیدن به گمشده‌اش دست به هر کاری می‌زند؛ حتی تظاهر به کسی که حقیقتا نیست.
Goldstück | KOOKV por smokinhosup
smokinhosup
  • WpView
    LECTURAS 5,684
  • WpVote
    Votos 723
  • WpPart
    Partes 4
اریک شواتس ملقب به پادشاه تک چشمِ برلین-آلمان، نزول خور بی‌رحم شهر و کشتی گیر مشهور سابق تنها می‌خواست با تصاحب کردن منطقه اونجا رو تبدیل به پیست مسابقات غیرقانونی کنه اما اون پسر شورشی برخلاف بقیه گردنش رو براش خم نمی‌کرد! هرچند می‌دونست که حتی یک بی‌ام‌و هم کافیه تا اون یاغی لعنتی رو برای ساک زدن دیکش روی زانوهاش بندازه. اریک تبدیل به کابوس شب‌هاش میشد. -گلدشتوک در زبان آلمانی به معنای تیکه‌ای از طلا، طلا و یا عزیزم هستش. 𝗴𝗲𝗻𝗿𝗲𝘀: دارک رمنس، کرایم، تریلر، اسمات، انمیز تو لاورز
99 Problems | KOOKV por smokinhosup
smokinhosup
  • WpView
    LECTURAS 67,327
  • WpVote
    Votos 7,056
  • WpPart
    Partes 13
جئون جونگ‌کوک نور چشمی خاندان جئون، پسری که تمامی دخترهای فامیل دنبالشن و به جز دوست صمیمیش کسی از فاک بوی بودن اون پسرِ به ظاهر نِرد اطلاعی نداره! اما چه اتفاقی قرار بود بی‌افته اگه تنها امگای نر خاندان که کسی جز یه پسر دلربا و لجباز نیست از رازش خبردار بشه؟ جانگ ۹۹ تا مشکل داشت و مثل اینکه قرار بود یکی دیگه هم بهش اضافه بشه. کاپل: کوکوی ژانر: امگاورس، کمدی، اسمات، ایو
𝘚𝘱𝘪𝘤𝘺 𝘔𝘢𝘳𝘨𝘢𝘳𝘪𝘵𝘢 ᵏᵒᵒᵏᵛ por Uranus_TK
Uranus_TK
  • WpView
    LECTURAS 77,942
  • WpVote
    Votos 7,723
  • WpPart
    Partes 41
𝘕𝘢𝘮𝘦: 𝘚𝘱𝘪𝘤𝘺 𝘔𝘢𝘳𝘨𝘢𝘳𝘪𝘵𝘢 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘬𝘰𝘰𝘬𝘷 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘋𝘳𝘢𝘮, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘋𝘢𝘪𝘭𝘺 𝘭𝘪𝘧𝘦, 𝘴𝘮𝘶𝘵, 𝘤𝘰𝘮𝘦𝘥𝘺 𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: 𝘔𝘢𝘩𝘴𝘩𝘪𝘥 𝘚𝘶𝘮𝘮𝘢𝘳𝘺: صدای بوق کشتی، امواج دریا؛ کشتی نماد دریا‌ها پذیرای مسافر از سراسر جهان برای تور سفر به هاوانا و اسپانیاست، و تهیونگ، پسری که همراه با جیمین تصمیم می‌گیرن برای گذروندن تابستونشون به کشتی برن؛ اما هیچ‌کس خبر نداشت که تهیونگ قرار بود چه چیز‌هایی رو توی اون کشتی تجربه کنه؛ اتفاقاتی که عقل و احساساتش رو درگیر می‌کرد و مسیر جدیدی از زندگیش رو نشونش می‌داد. تهیونگ نمی‌دونست که اون کشتی قراره به مهم ترین بخش از زندگیش تبدیل بشه.... 𓂃𓂃𓂃𓂃 -اینجا همه منو هرطور بخوان صدا می‌کنن، آقای جئون، مستر جئون، جئون جونگکوک و... ولی تو؟ سنیور جئون صدام کن. فکر می‌کنم کاملا مناسبت باشه. یعنی می‌دونی، دلم می‌خواد این کلمه رو با صدای تو بشنوم. شب، روز، توی رستوران، روی عرشه کشتی، تو اتاق خودت، تو اتاق من...حتی فکر می‌کنم توی تخت هم گزینه‌ی خوبی باش... -شبتون بخیر. ******** "کامل شده" "هپی‌اند" شروع: 3 جولای 2024 پایان: 3 آگوست 2025
Darvin's Clover | VKOOK  por Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    LECTURAS 3,760
  • WpVote
    Votos 690
  • WpPart
    Partes 16
┊Summary: شبدر داروین... کلمه غریبیه، وقتی اولین بار شنیدمش انگار همون کلمه ای بود که لازم بود بلندم کنه، کلمه ای که ما رو وارد دنیای شخصیت هامون میکنه... همه چیز از جونگکوک سیزده ساله ای شروع شد که هیچوقت فکرش رو نمیکرد، یه دوچرخه سواری ساده اینطور سایه تنهایی رو روی زندگی خودش و تهیونگ بندازه...حالا بیست سال، تاوان راضی کننده ای برای سرنوشته؟ ┊Teaser: _ باهام بخواب... _چ... جونگکوک جراتی به خودش داد و در حالی که تلاش میکرد نگاهش رو از عضلات مرد منحرف کنه با صدای بلند تری گفت: _ گفتم باهام بخواب! _ مطمئنی ولیعهد؟ من غریزه‌ی جنسی کنترل نشده ای دارم... نگاه مستقیم و مطمئنش رو به چشمهای تهیونگ داد و مثل خودش جواب داد: _ بذار من به فکر اون بخش باشم، من اولین بارمه...تو باید به فکر لذت بردن من باشی! تهیونگ که تمام این مدت فکر نمیکرد چنین چیزی رو ازش بشنوه، ابروهاش رو بالا فرستاد و نگاهش رو توی اتاق چرخوند: _ اینجا؟ کلی مهمون بیرونه! جونگکوک کت جینش رو روی تخت انداخت و در حالی که گره‌ی کش موش رو از پشت محکم میکرد، لبخندی پر از شرارت زد. _ دقیقا همینجا...حالا اون درو قفل کن و نشونم بده چی بلدی ببر وحشی! پیج نویسنده: @sylvie_fic ┊Genres: Romance, Drama, angst, smut ┊Couple: Vkook, Hopemin ┊Writer: Sylvie☀️ ┊Up: Saturday