- تو هم طرفدار چوی سوبینی؟ + می شناسیش؟ - البته! اصلا مگر کسی هست که اون رو نشناسه؟! + آره... کسی که چاقوی مرگ زیر گلوشه.

SYNOPSIS Beomgyu, the next heir to the vampire realm goes on a hunt to kill a notorious vampire hunter who's been killing his kind only to encounter the hunter's innocent son, Taehyun who mistakes him as his guardian Angel. Little did he know, the boy he met that night would be the forbidden fruit to his downfall temptation. WHAT YOU SHOULD KNOW - My fourth fanfic!! - Vampire AU 🧛🏻‍♂️ - The start of 'Waengclopedia' 😔🤚 - Fluff 🥺 - Angst!! (AND I MEAN IT) - Prepare tissues (you'll need a whole ass box) 🤧 - I just love 'Epoch' hihi ☺️ - Steamy ⚠️ - There's a smut chapter 🔞 (you can skip if uncomfortable, it doesn't affect the storyline)

● Seducer _ اغواگر ○ این مسخره‌اس! برخلاف احساسی که من بهش دارم، اون از من متنفره...اون با من فرق داره؛ تهیون دوست‌دختر داشته و من...گذشته از تمام اینا رابطه‌ی ما چیزی بیشتر از برادر خواندگی نیست. °○ 𝘛𝘢𝘦𝘨𝘺𝘶 °○ 𝘋𝘳𝘢𝘮𝘢/ 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦/ 𝘚𝘮𝘶𝘵/ 𝘏𝘢𝘱𝘱𝘺 𝘦𝘯𝘥𝘪𝘯𝘨 ○ تهگیو ○ درام/ عاشقانه/ اسمات/ پایان خوش _ داستان حول محور یه درگیری خانوادگی میچرخه اما همه چیز بعد از چهار سال تغییر میکنه؛ درست وقتی که نیروی عشـق وارد زندگیشون میشه و کم‌کم رقابت با دوستی و تنفر با عشق جاش رو عوض می‌کنه؛ داستان عشق بینهایت بومگیو، به برادر خوانده‌اش رو روایت می‌کنه که... _ - 𝘚𝘵𝘢𝘳𝘵 |Nov 2023|

𝐬𝐞𝐫𝐞𝐧𝐝𝐢𝐩𝐢𝐭𝐲 [completed] داستان درباره‌ی عشقِ بین شهر و روستاست...کانگ تهیون پسر شهریِ افسرده و دوستش چوی یونجون پسر هوس بازی که دنبال سکس پارتنره پا به روستایی میزارن که کاملاً مسیر زندگیشون رو عوض میکنه؛ فقط چون اونها با دوتا پسرِ روستایی آشنا میشن... ـــــــــــــــــــــــــ من دنبال تو نبودم، من منتظر تو نبودم، حتی نمیدونستم تو کی هستی، چی هستی و کجا هستی، من پیدات کردم درحالی که هیچوقت دنبالت نگشتم...مثل یه خوشبختی تصادفی یا معجزه‌ای که خدا برام فرستاده...برای همین بهت میگم سرندیپیتی، بومگیو! ..................... «لطفا تا رسیدن به اتفاقات مهم داستان صبوری کنید!» کاپل:تهگیو، یونبین وضعیت: کامل شده امیدوارم خوشتون بیاد💕

" فرصت دوباره دادن به آدما، مثل این میمونه که گلوله دوباره بهشون بدی چون قبلی خطا رفت! Couple : TAEGYU Writer : Dan " Criminal, Romance, Mystery, Smut ___ قابل توجه! عکس کارکترهای داستان روی هدر پارت اول قرار گرفت.

ᴅᴠᴇɪʟ's ᴛᴜʀɴ "بدل شیطان" ᴄᴏᴜᴘʟᴇ᎓Yeonbin, Taegyu ɢᴇɴʀᴇ᎓ᴀɴɢsᴛ, ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴄʀɪᴍᴇ, ᴍʏsᴛᴇʀɪᴏᴜs •روز آپ:شنبه ها ༆༄༆༄༆༄༆༄༆༄ ✍︎ بومگیو یه دادستان تازه کاره که تو دوران کودکیش به شدت مورد آزار و شکنجه قرار گرفته و از اون زمان با دیدن هر نوع خشونتی از حال میره، و در این بین مجبوره با یه کالبدشکاف عجیب غریب و مغروری که اصلا علاقه ای به برقراری ارتباط با افراد دورو برش نداره برای حل کردن پرونده هاش همکاری کنه. از اون طرف یونجون دوست صمیمیه بومیگو قسم خورده هر طور شده از دوستِ عزیزش محافظت کنه. چی میشه اگه یونجون عاشق سوبین همکار و دوستِ دوران کودکیش بشه که هیچی درباره ی عشق و احساسات نمیدونه؟

┇ Overdose ┇ The second chapter of collapse ┇ Criminal, Mystery, Romance, Smut ┇ Writer: Dan ┇ I wanna be a good man, just for you. 세상을 줬네, just for you. 전부 바꿨어, just for you. Now I don't know me, who are you? ┇ می‌خوام مرد خوبی باشم؛ فقط بخاطر تو. می‌خوام همه‌ی دنیارو بهم بریزم؛ فقط بخاطر تو. می‌خوام همه‌چیو عوض کنم؛ فقط بخاطر تو. حالا دیگه خودم رو هم نمی‌شناسم، تو کی هستی؟

↱ 𝗡𝗮𝗺𝗲 : Liar ᝡ 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : Taegyu, Yeonbin ᝡ 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : Romance, Omegavers, Full Smut ᝡ 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Setayesh ᝡ Season 2 : Giant (Yeonbin)

[Complete] ࣪˖𓏲Genre:Romance, slice of life ࣪˖𓏲Couple:Taegyu "اون مثل بال خشک شده‌ی یه پروانه‌ی مرده بود‌ من میترسیدم بهش دست بزنم و اون بشکنه."

Melt My Frozen Heart With Your Warmest Melody! "Melting Melody" Part 0 By: Pink Blueberryade 💗🫐 Genre: Romane, Real Life Couple: TaeGyu, YeonBin #تی‌ایکس‌تی #توباتو #تهیون #بومگیو #یونجون #سوبین #هیونینگ‌کای [[[-تو چی میفهمی؟! که من بخاطر این ملودی احمقانه...حاضر شدم از تو خواهش کنم...من... -مثل اینکه طلبکاری؟!! تو الان به من نیاز داری پس حداقل لحنت یه جوری باشه که دلم بخواد کمکی بهت بکنم!! به نظر میاد اونقدر آهنگم برات مهم بوده که بخاطرش در به دره کسی که ازش متنفری شدی!! -‏من هیچ احتیاجی به عوضی‌ای مث تو ندارم، فهمیدی؟!! گمشو از اینجا بیرون!!...]]] +×+×+×+×+×+ [[هر نتی که پسر ریزنقش می‌نواخت رو انگار که نه با گوش‌هاش، با تک‌تک سلولهای بدنش می‌شنید؛ به عمیق‌ترین نقطه‌ی روح و قلب پژمرده و تاریکش نفوذ میکرد و به روح خسته‌ش نور امیدی می‌بخشید. آره، خودش بود! همان ملودی که همیشه دنبالش بود. همانی که میتوانست تمامِ سیاهی زندگی‌اش را یک جا از بین ببرد! انقدر غرقش شده بود که حال خودش را نمیفهمید. دستش را جلو برد و گونه‌ی پسر را لمس کرد. به او خیره شد. این پسر از کجا آمده بود؟! چطور میتوانست نوازنده‌ی ملودی‌ای باشد که او سالها نتوانسته بود ادامه‌اش بدهد؟! یعنی همانطور که پدرش گفته بود؟!...او میتوانست... همان... تا اینکه با صدای بم‌ پسرک به خودش امد: -کانگ ته