━' Fan fiction: The White Phoenix ━' Genre: Fantasy, Suspense, Romance Smut, Adventure, Super natural ━' Couple: Changmin (Seungbin) ━' Author: SinPi ─────────ᳱ───────── - کامل شده - هشتمین روز هشتمین ماه هر سال به عید مقدس اژدهای قرمز سوم معروف بود، عیدی که تمام کسایی که به هیجده سالگی رسیده بودن، نامه‌ای برای نیمه‌ی گمشده‌ی خودشون مینویسن تا نیمه شب، روح ققنوس سفید دوم، راهنمای زندگی اون ها به سمت نیمه گمشده‌ی خودشون باشه. ولی سونگمین، پسری بود که در شب عید پاسخ، نامه‌ای به دستش رسید دور از تصور هرکسی بود...

Name: divorced couple Genre: romance, slice of life, Au Couples: 2min, jeonglix, hyunsung Writer: Ayt@z خلاصه: اون‌ها توی دانشگاه به زوج طلاق گرفته معروف بودند. هرجا لینو بود، سونگمین نبود و هرجاهم سونگمین بود، لینو پا اونجا نمیذاشت و این درحالی بود که هیچکس نمی‌دونست اونا واقعا یک زوج طلاق گرفته‌اند. زوجی که به بدترین نحو از هم جدا شده بودند و حالا باید توی یک پروژه باهم همکاری می‌کردند. عاقبت این همکاری چی میشد؟

Genre : Omegaverse , historical, romance, mpreg, marsh Couple: chanmin , han lee(minsung , hon top ) 2min , secret داستان من بین سال‌های ۱۹۴۱ تا پایان جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افته. اون زمان،کره‌ جنوبی تحت اشغال ژاپن بود. مردم اجازه‌ی استفاده از زبان کره‌ای نداشتن، اسم‌هاشونو ژاپنی می‌کردن، و همه چیز زیر کنترل مستقیم ارتش بود و ممکنه در فیک با اسامی ژاپنی مواجه بشید که در پارت اطلاعات گفته میشه. با شروع جنگ، دولت ژاپن، آلفاهای کره‌ای رو برای حمایت از ارتش به جبهه فرستاد. تمام آلفا ها اعم از زن و مرد مجبور به حضور در جبهه ی جنگ بودن. همه اجبارا سوگند سکوت خورده و توان مقابله نداشتن. داستان من واقعی نیست ولی از واقعیت تلخ الهام گرفته شده. سونگمین یه امگاست که نامزد مینهو بوده و در چاپخانه ای کار میکنه ،با شروع جنگ و اوج گرفتن درگیری ها، دولت ژاپن آلفاهای کره ای رو به جنگ میفرسته و مینهو هم از این قاعده مستثنی نیست. پس سونگمین رو بدست چان میسپره و به جنگ با دشمن میره. آخرین دیدار این زوج در کنار قطار اتفاق میوفته و دیگه هم و نمیبینن

لی مینهو و کیم سونگمین از همدیگه متنفرن. هیچکس توی کل شرکت نیست که این رو ندونه. اما بالاخره یک روز، کل کارمندها با پخش شدن کارت ازدواج این دونفر باهم توی شوک فرو می‌رن. مثل اینکه یک اشتباهی شده... چون هیچکدوم از اون دو، روحشون هم از چنین ازدواجی خبر نداره! Fiction: wedding card Couple: Twomin, Changjin, Chansung Genre: Comedy, Romance, Smut

ՙOnGoing - داستانِ پادشاه تاج‌ها، در سرزمین‌های بزرگ و خیالی، بعد از به پایان رسیدن حکومت ریجل ها اتفاق می‌افتد. داستان به جنگ و جدال چندین خاندان اشرافی بر سر قدرت و سرزمین می‌پردازد؛ هرچند در این بین، عشق همیشه جای خود را میان نفرت و خشم پیدا می‌کند... _ Couples: MinSung / ChangJin / SeungIn Genres: Fantasy, Romance, Smut, Adventure, Thriller Writer: MIT , MHISA ( @Mhisaleez )

Ꮡ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅︎𝖾 : HyunMin / Seungjun 𝜗 𝖦𝖾𝗇︎𝗋𝖾 : Slice of life, Romance ✶ 𝖠︎𝗎𝗍𝗁︎𝗈𝗋 : Mamacita به سناریو تک پارتی از هیون‌مین/سونگجین^~^ امیدوارم دوسش داشته باشین چنل اصلی داخل تلگرام @SKZWhisper

-من نم نم بارانی می‌شوم و هوای عاشقانه را ابری میکنم ؛ من عاشقانه ای ندارم ، چون هرآنچه که می‌خواهم از آن دیگری‌ست ؛ من نوازش هایم حسرت می‌کشند و بوسه هایم طعم مر‌گ می‌دهند ؛ و من زخمی می‌شوم بر قلب معشوقم و معشوقه‌اش ، تا ابد می‌سوزم و هیچ گاه پذیرای مرحم نیستم ؛ من منفور ترینِ دنیای عاشقانه ها هستم ؛ کجاست قاضی که بتواند عادلانه برایم حکم بدهد؟! 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : 𝖳𝗋𝖺𝗀𝖾𝖽𝗒 , 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 , 𝖠𝗇𝗀𝖾𝗌𝗍 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝗖𝗵𝗮𝗻𝗺𝗶𝗻 , 𝗖𝗵𝗮𝗻𝗶𝗻 , 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀 , 𝖩𝖾𝗈𝗇𝗀𝗅𝗂𝗑 Aᴜᴛʜᴏʀ : Oᴀᴛʜ

[پایان یافته] _من هم عاشق چشم‌های توئم اسکای. من رو یاد ستاره‌ی عسلی می‌ندازه _ستاره‌ای وجود داره که عسلی باشه؟ _بجز چشم‌های تو، نه. Genre: Romance, Slice of life, Angst Couple: Seungjin/Hyunmin, Chanlix

همه‌ی ما آدم‌ها درگیر سرنوشت خودمونیم، فکر میکنیم فقط ماییم که زخم خوردیم؛ سرنوشت همونطور که یک آدم رو توی زندگیت میاره و بهت هدیه میده، همونطور هم ازت میگیرتش! کاپل : مینسونگ، هیونلیکس، چانمین ژانر : رمنس، فانتزی، اکشن نویسنده : رابین

𝐍𝐚𝐦𝐞: Won't You Kiss Me Mr Mafia? 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Romance, Criminal, Comedy, Smut 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: Seungin, Changjin, Chanho, Secret ‌ @𝐂𝐡𝐚𝐫𝐦𝐞𝐫𝐅𝐢𝐜 خلـاصـه: ‌ جونگین فقط یک مانهواکای کنجکاو بود که می‌خواست داستان جدیدش در مورد یک رییس مافیا و رقیب سرسختش باشه. کی فکرش رو می‌کرد یک تصادف ساده با یکی از اون‌ها بتونه اون رو به خواسته‌اش نزدیک کنه؟ زندگی آروم‌ و بی‌حاشیه‌اش رو فقط به خاطر ایده‌ی مانهواش به خطر انداخت؟ ‌ برشی از داستان: - تا چه حدی از حرف‌هامون رو شنیدی؟ خیلی خب، این درست بخش موردعلاقه‌ی جونگین بود. البته... داشت به این فکر می‌کرد که مافیای موردعلاقه‌اش انقدری مهربون هست که اجازه بده قبل از اینکه با یک تیر، دار فانی رو وداع بگه، با مینهو صحبت کنه یا نه. لبخند ندون نمایی زد و با همون چهره از پایین به سونگمینی که ترسناک‌تر از دیروز بود، نگاه کرد. - تو... تو جدی‌جدی رییس‌... سرش رو بالا آورد و به عمق چشم‌های سونگمین نگاه کرد. - مافیایی؟ واقعا؟