My favorite
9 stories
WENDIGO | VKOOK by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 109
  • WpVote
    Votes 24
  • WpPart
    Parts 1
_میزان آسیب رو نمی‌تونی حدس بزنی کارآگاه! _تو دیوانه‌ای وندیگو. _آره، دیوانه‌ی تو. مبتلا به جنونِ خون، تماشا کردن خونی‌که عضلاتت رو نقاشی کرده، منو مجنون می‌کنه؛ من شیفته‌ی این‌ هستم‌که بنشینم و دونه به دونه‌ی زخم‌های عمیق بدنت رو لمس کنم و بعد... تو واسم از اینکه چقدر روح و جسمت به خون آغشته‌است، حرف بزنی. سال ۲۰۳۰؛ سن‌پترزبورگ ظهور یک شیطان و شروع یک قصه‌ی جنون‌آمیز! قاتل سریالی به نام "وندیگو" درحالی که سال‌های زیادی در سایه زندگی کرده و در اون تاریکی قدرت گرفته، با شروع به کشتارِ گناهکاران، پا به عرصه‌ی جرم و جنایت می‌ذاره. قاتلی که وحشت عجیبی رو به دل سیاسیون، مذهبیون، ثروتمندان و گروه‌های جنایت‌کار می‌اندازه... شرِ مطلقی که برای از بین بردن شرارت‌های ریز و درشت افراد جامعه خودش رو نشون می‌ده و نکته‌ی هیجان‌انگیز داستان اینه:«وندیگو کشش عمیق و مرموزی نسبت به کارآگاهِ پرونده‌اش، یعنی جونگکوک جئون داره. کارآگاهی که از جنایت‌های وندیگو بیزار نیست و به دنبال هیجانیه که اون مَرد واسش رقم می‌زنه.» Writer: Dmitri Couple: VKOOK Tag: Crime, Harsh, Dark Romance, Mafia, Smut Up: Sunday این فیکشن پاورباتمه؛ ولی اخلاق جونگ‌کوکش یه‌لیگِ دیگه‌است.
THE CROW | VKOOK 'Completed  by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 307
  • WpVote
    Votes 34
  • WpPart
    Parts 3
وضعیت؛ اتمام یافته✓ گورستان بر او می‌گریست. ارواح بر جانِ بی‌پناه گریسته و به جسم برهنه‌اش چنگ می‌زدند، تا جان‌پناهش را ترک نکند. در آن شبِ بارانی و تیره، هیچ‌کس، حتی ساختمان‌های نزدیک به گورستان هم نمی‌توانستند خروج یک شبح را از آن مکانِ سقوط کرده، ببینند! "این داستان از فیلم the crow اقتباس شده؛ اما با پایان، پلات‌بندی و دیالوگ‌های متفاوت" Genre: Crime, Dark-Fantasy, Action, Thriller, Romance Writer: Dmitri
Yugen | Vkook by Lullaby0AT
Lullaby0AT
  • WpView
    Reads 617
  • WpVote
    Votes 71
  • WpPart
    Parts 7
༺ Yugen 🎐 ┊Genre: Angst, Dram, Psychology, Romance, Smut ┊Couple: Vkook ┊Sub Couple: JaeYong (NCT) ┊Writer: Lullaby ┊Channel: @Papacita01 ┊Summary: ماموریتی که در ابتدا با یک پیشنهاد آغاز شد و افرادی که برای نجات یافتن از دریای آشفته افکارشون تصمیم به همکاری گرفتن؛ آینده ای غیرقابل پیش‌بینی رو رقم میزنه. گذشته‌ای که تخریب شده هنوز هم برای پاسخ دادن به اشک‌ها و لبخندهای گاه و بی‌گاه و بی دلیلشون ناتوان به نظر میرسه. سرنوشت یا تقدیری که هربار به عنوان یک هدیه ازش یاد میشه اینبار برای ثبت چه داستانی دست به کار میشه؟
ຯLORD | Oneshot | YOONMIN  by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 1,022
  • WpVote
    Votes 143
  • WpPart
    Parts 1
مین شوگایی که در قرن ۲۰ام زندگی می‌کنه با همزاد خودش مین یونگی که پادشاه چوسان هست دیدار می‌کنه... بنظرتون چه اتفاقاتی می‌افته؟ کاپل: یونمین ژانر: اسمات، انگست، جهان‌های موازی، عاشقانه.
BADA | OneShot | VKOOK by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 318
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 2
برشی از واقعیت؛ کار اتمام یافته.✓ "بادای من؛ گاهی میان بوسه‌هایمان به دقایقی‌که ممکن‌است مرا ترک گفته باشی فکرمی‌کنم و آن‌لحظه می‌خواهم آنقدر محکم و بی‌نفس ببوسمَت تا بتوانم تو را در میانِ روحم، برای یک‌عمر حک کنم." ••→ Genre: Romance, Angst, Tragedy. Couple: VKOOK WR. VANTE/DIMA
ຯ Soledad | VMIN by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 912
  • WpVote
    Votes 175
  • WpPart
    Parts 4
೫ Summary: این داستان ورژن ویکوک هم داره، ولی به‌دلیل عدم حمایت شما "فعلا" آپ نخواهد. پاریسِ 1940... درمیان دود و آتشِ جنگ؛ کیم تهیونگ نویسنده‌ی ۳۸ ساله ای که از جوانی روحش را در میان طره های مشکی رنگِ اشراف زاده‌ای جا گذاشت و همین شروعی برای یک داستان تازه بود... داستان عاشقانه‌ای از اعماق تاریک ترین روز های تاریخ... ••→ کتاب را بست و به نیم رخ پرستیدنیِ جیمین خیره شد، چطور تنها با صدایش می‌توانست قلب او را بلرزاند؟ مگر قلب او چقدر توان داشت که همزمان بتواند هم به صدایش گوش دهد و هم با نگاه کردن به چشمان تیره‌اش که همچون آسمان شب بود، تاب بیاورد: خواهش می‌کنم جیمین به سمت تهیونگ چرخید و با لحنی که می‌توانست تعجبش را نشان دهد پرسید: اتفاقی افتاده؟ _می‌شه چشمهاتو ببندی؟ _چرا؟ انقدر ازم بیزار شدی که حتی نمی‌تونی بهشون نگاه کنی؟ _انقدری دلبستشون شدم که مطمئنم اگر ادامه بدی، نفسهامو ازم می‌گیری. وضعیت: درحال آپ[به زودی پارت جدید قرار می‌گیره!] Genre: Dram, Angst, Romance, Classic, Smut🔞 Couple: VMIN WR: Vante
ຯChernobyl | Vkookᵃᵘ by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 12,925
  • WpVote
    Votes 1,842
  • WpPart
    Parts 37
❅Summary: داستان عاشقانه و متفاوتی در سال ۲۰۸۶ میلادی، پروفسور تهیونگ کیم و تیم تحقیقاتیش به سرزمین گمشده‌ای سفر می‌کنن، سفری که باعث تغییرات زیادی در زندگی اونها خواهد شد. ••→ _ تو سال ۲‌۰۸‌۷، تو این نقطه از تاریخ دیگه انسانیت و اخلاق به درد آدمها نمی‌خوره... الان آدمها می‌دون تا از حقیقتا فرار کنن، می‌جنگن تا زنده بمونن، تا آخرالزمان اون‌هارو داخل خودش نکشه! اینجا دیگه انسانیت جواب نمی‌ده پروفسور کیم! لبخند تلخی زد و نگاهش رو از چشمان سبز رنگ مرد رو به روش گرفت: _واسه من مهم نیست چه اتفاقاتی داره میفته، من به دویدن ادامه دادم تا انسانیت درونم زنده بمونه، من می‌جنگم تا اونو نجات بدم، شما درک نمی‌کنید، نمی‌فهمید آخرالزمان من وقتی اتفاق می‌افته که چشمهای اون رو غمدار ببینم... این عقیده‌ی همه‌ی سیاست مدار هاست؟؟ متاسفم قربان، آخرالزمان نابودی زمین و انفجار خورشید نیست، آخرالزمان وقتیه که امید مردمِ دنیا رو نابود کرده باشید!!! ☢: داستان این آیو با فاجعه‌ی چرنوبیل رابطه مستقیمی نداره و دوره زمانیش به صدسال پس از اون واقعه برمی‌گرده و فضای متفاوتی با باقی داستان ها داره. وضعیت: درحال آپ. Couples: Vkook, Hopemin. Genre: Sci-Fi, Romance, Thriller, angst, Smut 🔞 Wr: Vante 3.#Thriller
ÁSVALDUR | VKOOK 'Completed  by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 4,044
  • WpVote
    Votes 654
  • WpPart
    Parts 25
وضعیت؛ پایان یافته✓ _همین‌جا بمون، نزدیک به من، کنارِ من. می‌خوام به هرجایی‌که قدم برمی‌دارم عطرت رو حس کنم. _تا کجا می‌خواید ادامه‌اش بدید ولیعهد؟! نزدیک نگهداشتن دشمنتون رو... نگهداشتن من رو، تا کجا پیش می‌برید؟ _انقدر که حس کنم از رگ گردنم هم بهم نزدیک‌تری! ~☆ نمایندگانی به‌ آوازه‌ی "شاه" از سوی خدایان با پرندگان بزرگی به زمین آمدند و راه و رسم زندگی را به مردم آموختند... آن‌ها وارث اژدها بودند و قدرت در رگ‌هایشان می‌جوشید! «مهم نیست چند کالبد و چند زندگیِ جدید رو تجربه کنم. انتهای تمامی داستان‌های من، به زندگی و مرگ همراه با تو گره می‌خوره.» این افسانه، یک تاریخچه‌ی کوچک از مردمانی‌‌است که بر سر وارثانِ خون، دلدادگی‌های ممنوعه، نفرت و جنون جنگیدند. _چشمهات عجیبن سیَه‌مو. جمله‌ای کوتاه با قصه‌ای بلند. چشمانش را پیش کشید، سکوت کرد و به تماشا نشست. مردِ مشکین‌مو قائده را با پیش کشیدن چشم‌های آران، پیش برد: _و تو... چشم‌های یک اژدها رو داری آران. -ÁSVALDUR- ازوالدور Epic-Fantasy, Adventure, Romance, Action, Angst, Smut. Written by.Dmitri
KAIZEN | VKOOK S.1 Completed by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 22,162
  • WpVote
    Votes 2,875
  • WpPart
    Parts 27
وضعیت: فصل یک کامل شده✓ ☆'Summary: اکثر داستانها با پدید اومدن عشق، به پایان می‌رسن. پایان بعضی‌ها آرام و راضی‌کننده‌است و در بعضی یک پایان تلخ، می‌تونه تنها نقطه‌ی آخرِ یک سرگذشت باشه! خط اول داستانِ ما از یک پایان نشات گرفت. پایانی که آمیخته به یک زندگی مشترکِ بی‌روح بود و عشق سردرگم تر از همیشه، دنبال راهی برای نجات از چنگالِ مرگ می‌گشت؛ فرمانده جئون و رئیس کیم، دو مامورِ خبره از NIS که ده‌سال از زندگی مشترکشون می‌گذره و اتفاق تلخی باعث شده تا عشقِ بینشون کم‌کم به نفرت و لجبازی رنگ ببازه! «اون دست ها دیگه به من برنگشتن رئیس. تو اون روز باعث مرگ سه نفر شدی، تو! سه تا قلبو کشتی... من، کایزن و خودت که قلبِ من بودی.» 𓂃🥀៹✦ 'Couple: VKook, wlw [Lesbian] 'Genre: Political, Romance, Angst, Action, Smut 'Writer: Dmitri