🗿🗿
162 stories
𝗗𝗲𝘀𝘂𝗹𝘁𝗼𝗿𝘆 by vk_dusk
vk_dusk
  • WpView
    Reads 37,097
  • WpVote
    Votes 3,274
  • WpPart
    Parts 20
• خـلاصـه: درست موقعی که با خودمون زمزمه می‌کنیم "دیگه از این بدتر نمی‌شه" صدای خنده‌ی تمسخرآمیز سرنوشت توی گوش‌هامون زنگ می‌زنه. حالا جونگ‌کوک هم توی اون موقعیت قرار داشت. یک شبه از دیوار بلند حقیقت به پایین پرت شد و اجباراً روی صندلی ریاستی که هنوز میزبان لکه‌های خون پدرش بود، نشست. حالا باید اون امپراطوری بزرگ رو اداره می‌کرد و به گرگ‌های زخمی و عصبانی مقابلش آرامش می‌بخشید؛ اما می‌تونست؟ می‌تونست با افراد پدرش که به‌خاطر گونه‌ی خاصش میون گرگ‌ها، مخالف امپراطوریش بودن و نقشه‌ی قتلش رو می‌چیدن، مبارزه کنه و همچنان روی صندلی ریاست بشینه؟! • بـرشی از داسـتان: - تو تبدیل می‌شی به عروسک خیمه‌شب‌بازیِ من و میون انگشت‌هام به حرکت درمیای. کاری رو می‌کنی که من می‌خوام، چیزی رو به زبون میاری که من می‌گم. حتی اجازه‌ی نفس‌ کشیدنت باید از بین لب‌های من صادر بشه. - و تو؟ تبدیل می‌شی به کسی که توسط یه عروسک خیمه‌شب‌بازی کنترل می‌شه. ⋄ 𝐍𝐚𝐦𝐞: Desultory ⋄ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: KookV / VKook (Vers) ⋄ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Omegaverse, Crime, Smut, Harsh ⋄ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: Silvana
 𝐁𝐀𝐍𝐊𝐄𝐑 {𝐯𝐤} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 205,469
  • WpVote
    Votes 27,312
  • WpPart
    Parts 47
{Completed} اونا پدرمو گرفتند. بعد از اون نوبت منه، مگر اینکه با خواسته شون موافقت کنم. زمین زدن قدرتمندترین آلفای سئول. کیم تهیونگ! مرد الفایی که همه جا توسط گارد امنیتی اش محافظت میشه و کاخ مستحکمش توی بوسال کاملا غیرقابل نفوذه. اون بدبین ترین آلفای کشوره و به هیچکس اعتماد نمیکنه. بنابراین به عنوان یه امگا غیرممکنه که بتونم تنهایی اونو از پا دربیارم. اگه بخوام پدرمو نجات بدم، تنها یه انتخاب دارم. اینکه به تختخواب تهیونگ راه پیدا کنم... و اونجا بمونم ! ♡____________________♡ Couple :: Vkook Jenre :: omegaverse, smut, mafia, criminal, romance♥️ Up time :: سه فصل اتمام یافته طراحی پوستر از :: @zhiizhou 🌹ترجمه و بازگردانی رمان " بانکدار " از پنه لوپه اسکای 💋
🐰Vanilla & Strawberries🍧 by DS_Cynthia
DS_Cynthia
  • WpView
    Reads 113,070
  • WpVote
    Votes 13,409
  • WpPart
    Parts 81
- عام تهیونگی، به فاک دادن یعنی چی؟ جونگکوک گفت و با چشمای گرد و کنجکاوش به تهیونگ نگاه کرد. + ها؟ چی گفتی؟! اونو از کجا یاد گرفتی؟! 🐰🍧🐰🍧🐰🍧 تهیونگ بعد از سه تا رابطه جدی و ناموفقی که داشت، تصمیم گرفت برای یه مدت بیخیال عشق و عاشقی بشه. ولی همه چیز همیشه طبق خواسته ها و برنامه های ما پیش نمیره، مگه نه؟ تهیونگ هم وقتی اینو فهمید که یه روز صبح از خواب بیدار شد و پسر لختی رو دید که بین پتو و ملافه هاش خوابیده! 🍧🐰🍧🐰🍧 -Secret couple- _ مسئله اینه که تو ناجی زندگی منی و... نمی‌دونم چجوری بگمش ولی... من بهت نیاز دارم. برای انسان بودن، برای خوشحال بودن، برای زنده بودن و زنده موندن، من بهت نیاز دارم... اینو گفت و نگاهشو از چشمای پسر مقابلش گرفت. ایندفعه نگاهشو به لبای اون پسر دوخت. بهش نزدیک تر شد. _ اجازه میدی...؟ _ هیونگ... در جواب زمزمه کرد و دستشو به پشت گردن پسر مقابلش رسوند. سر هیونگشو بیشتر به خودش نزدیک کرد و در نهایت اجازه داد لباشون همدیگه رو لمس کنن... 🐰وانیل‌و‌توت‌فرنگی🍧 Main Couple: 🐰taekook🍧 Sub couple: 🐰secret🍧 genre: 🐰fluff🍧romance🐰comedy🍧super natural🐰slice of life🍧smut🐰mystery🍧little action🐰 Up: 🐰 Sunday🍧 Begining--» ۱۴۰۰/۸/۲ Ending--» ? #3 lgbt #11 Persian #13
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲 [𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤] by Aisoluna
Aisoluna
  • WpView
    Reads 307,644
  • WpVote
    Votes 38,255
  • WpPart
    Parts 52
[ completed ] |زیبایی سیاه| کاپل: ویکوک~ یونمین~ نامجین ژانر: درام | رمنس| انگست | اسمات مرد برگشت و تمام روح جانگ کوک رفت. چهره ای رو دید که تمام عمر ازش نفرت داشت. مردی رو دید که نمیخواست هیچوقت دیگه باهاش روبرو بشه. مردی رو دید که زندگیش رو نابود کرده بود. مردی که اسمش هم براش نفرت انگیز بود... کیم تهیونگ... پسردایی شرورش...
𝑻𝒉𝒆 𝒄𝒉𝒂𝒓𝒎 𝒐𝒇 𝒑𝒂𝒓𝒕𝒊𝒏𝒈✗ by Llaamouri
Llaamouri
  • WpView
    Reads 193,828
  • WpVote
    Votes 27,384
  • WpPart
    Parts 51
▪︎ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ▪︎ خلاصه: خیانت کردن یه انتخابه، نه یه اشتباه یا خطا. وفاداری یه مسئولیته، نه یه انتخاب! بیاین ببینیم وقتی تهیونگ اشتباه کرد، جونگ‌کوک تصمیم می‌گیره که بازم انتخابش کنه یا نه!
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 by Dr_Runin
Dr_Runin
  • WpView
    Reads 251,369
  • WpVote
    Votes 31,274
  • WpPart
    Parts 30
«complete» جفت‌شدن با آلفای سیاه و داشتن مارک مرگبارش آخرین چیزی بود که کیم تهیونگ هیجده‌ساله از زندگیش می‌خواست؛ خبرنگار جوان وقتی برای ماجراجویی پاش رو داخل اون کلاب لعنتی گذاشت هیچ‌وقت تصورش رو هم نمی‌کرد قراره با جفت آینده‌اش مواجه بشه؛ جئون هاییرو، یاکوزایی که توی نگاهِ اول شیفته‌ی اون امگای مو فندقی شده بود.
𝐿𝑖𝑡𝑡𝑙𝑒 𝑂𝑚𝑒𝑔𝑎💖𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅💖 by tara97jk
tara97jk
  • WpView
    Reads 203,623
  • WpVote
    Votes 24,379
  • WpPart
    Parts 30
Genre : Omegavers💖 Romance 💖 Little 💖 Smut 💖Mpreg 💖and .... Cap :Vkook 💖 Up: Unknown💖 By Amador💖 💖 بعد از تصادف، جونگ کوک در ساید لیتلیش فرو میره و فصل جدیدی برای اون دو شروع میشه.... 💖 زندگی تهیونگ و کوک پر از شیرینی و آب قنده! تا وقتی که جین ، مشاور جونگ کوک و دوستشون، راه حلی برای بازگشت کوک به حالت عادی پیشنهاد میده... 💖 چه اتفاقی برای لیتلی که فکر میکنه ددیش دوستش نداره می افته....؟ Part Of Story💖💖 ❌🔞 با نفس نفس به دست سفید رنگ ته نگاه کرد و بعد با چشم های گرد به سمتش برگشت: شیل موژه؟ تهیونگ اروم خندید: شیرموز دوست داری؟ کوکی با ذوق دست زد: پس شیل موژایی که میخولدم تو این نی بزلگه( به عضوش اشاره کرد!) خونه میتلدن... ❌🔞💖 🥇فیکشن 🥇ویکوک 🥇 امگاورس 🥇 romance 🥇vkook
꩜ 𝘈𝘳𝘦 𝘺𝘰𝘶 𝘢 𝘭𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦 ꩜ by Dante_1997
Dante_1997
  • WpView
    Reads 162,666
  • WpVote
    Votes 13,070
  • WpPart
    Parts 41
VKOOK STORY تو یه لیتل هستی ؟ [ تکمیل شده ] در صورت خواندن این بوک شما در معرض خطر شدید ابتلا به دیابت قرار میگیرید! 🍡 آپ : نا مشخص Genre : Little space , fluff,Bromance, slice of life کیم تهیونگ مشاور و روانشناس با سابقه دبیرستان دالویچ سئول ، و جونگ کوک ، پسر تازه وارد سال دومی این دبیرستان . چه اتفاقی میفته اگه آقای مشاور، راز کوچک پسرو از رفتارهاش حدس بزنه؟ . °⨳°·..·°⨳°⊹٭ ٭⊹°⨳°·..·°⨳°⨳°·..·°⨳°⊹٭ ٭ _ تو میتونی همه چیزو بهم بگی جونگ کوک ، من از رازت خبردارم . به من اعتماد کن ، من مراقبتم.
ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ من by Dante_1997
Dante_1997
  • WpView
    Reads 228,632
  • WpVote
    Votes 24,792
  • WpPart
    Parts 100
گلبرگ من [ ویکوک] [ کامل شده ] Genre : Hybrid , Mpreg, Romance , Fluff، Dram کیم تهیونگ که به مافیای دارو معروفه و صاحب یکی از بزرگترین شرکت های داروسازی در کره است، در لابراتوار شرکت رقیب تخلفی رو میبینه. استفاده از یک هایبرید خرگوش بی گناه برای تولید دارو و زندانی کردنش ؟؟ این قطعا چیزی نبود که کیم بتونه نادیده بگیره ، مخصوصا اگر اون هایبرید بانمک و می‌شناخت...
قنادی مردگان by f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Reads 122,874
  • WpVote
    Votes 16,964
  • WpPart
    Parts 58
کابوس‌هایی که هر شب از خواب می‌پراندنش، صبح‌ها با بدنی کبود و زخمی،خیس و گاهی لخت از خواب بیدار می‌شد. روان‌پزشک کاری از پیش نبرد ، و رمال هم فقط اوضاع رو بد تر کرد بود. اما اون چیزی که تهیونگ نمیدونست این بود که اون هیولا واقعی تر از هر کابوسی بود... فصل اول: کامل شده. فصل دوم: درحال اپ... کوکوی