Mafia
4 stories
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 234,400
  • WpVote
    Votes 19,532
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
red eyes🥀 by jkvfic_
jkvfic_
  • WpView
    Reads 3,600
  • WpVote
    Votes 320
  • WpPart
    Parts 2
بدهی؟ آره بدهی که تمام زندگی و آزادیش رو تو یک روز به کیم ویکتور باخت.... اون عوضی مافیا با دست گذاشتن رو نقطه ضعف جونگکوک تونست اونو تو قل و زنجیرش حبس کنه.... اونم ازدواج با مادرش...... اون میتونه همزمان از عشقی که به اون مرد داره بگذره و انتقام بگیره؟ برشی از داستان~ اینبار از کمر جونگکوک گرفت سمت خودش کشید که بهم برخورد کردن و صورتشون باهم مماس شد.... روی لبهاش زمزمه کرد... _تاوان حسابت رو خانوادت پرداخت میکنن جونگکوک، تو میشی پسر خوانده من، و اون زمانی که اسمت بره تو شناسنامم، اون وقت میگم.... نزدیک تر شد و آروم لب زد: _به جهنمِ ویکتور کیم خوش اومدید کیم جونگکوک! ژانر:هپی اند،مافیایی،اس‌مات،ماجراجویی،رمنس..... کاپل: ویکوک ، مشخص نیست.... اسم داستان:چشمان قرمز....
𝗟𝗜𝗔𝗥 | دروغگو by vkookland_82
vkookland_82
  • WpView
    Reads 238,020
  • WpVote
    Votes 21,689
  • WpPart
    Parts 31
𝑳𝒊𝒂𝒓🫀 جونگ‌کوک پسری ساده با قلبی مریض، بی‌خبر از اینکه اطلاعاتی در دست داره که می‌تونه مافیای ژاپن رو به هم بریزه. تهیونگ، رئیس بی‌رحم مافیای ژاپن، برای رسیدن به اون اطلاعات مجبور می‌شه به جونگ‌کوک نزدیک بشه و با قلب مریضش بازی کنه...اما در نهایت عاشق اون پسر میشه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ -«چطور میتونی بگی همش...دروغ بود؟» تهیونگ بدون نگاه کردن به جونگکوکی که تا چند دقیقه ی پیش، مانند بت میپرستیدش، پک عمیقی به سیگارش زد. جونگکوک دستش رو روی قلبی که حالا تند تر از همیشه میکوبید گذاشت و بعد از مدت ها بلاخره قطره اشکی از چشمش پایین ریخت«چطور تونستی با..قلب مریضم بازی کنی؟» مرد با چشمهایی که حالا تاریک تر از هر وقت بودن به چراغ های توکیو خیره شده بود«- بازی تموم شد حالا..حذف شدی.» ˢᵗᵃʳᵗ : ¹⁴⁰⁴/²/¹¹ - 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑹𝒂𝒉𝒂 - 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂 - 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 - 𝑰𝒏𝒔𝒕𝒂𝒈𝒓𝒂𝒎 𝑰𝑫: 𝒕𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82 - 𝑻𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82