★-Two language book.! • نویسنده این کتاب هر روز اشعاری را، برای غلبه بر احساسی که نسبت به عشق سابق خود داشته به رشته تحریر درآورده است.✨️ ✩‧قسمتی از کتاب₊˚: •می‌دونم که قراره تا آخر عمر دلم برات تنگ بشه. ✨️روزهای آپ : شنبه ، دوشنبه و چهارشنبه ها تاریخ شروع : 29 دسامبر 2024 تاریخ پایان : ? •بهش یه فرصت بدین ناامیدتون نمیکنه.

*موقتا متوقف شده* NAME : sacrifice COUPLES : Yeongyu , sookai WRITER : NiKi UP DAYS : Sunday HAPPY END -تو بهم قول داده بودی ، به این زودی تمام حرف‌ها و قول‌هات رو فراموش کردی؟ یادت رفته بهم گفتی هروقت پیش تو بودم گریه کنم؟ که بتونی اشک‌هام رو پاک کنی و روی چشم‌هام بوسه بکاری؟ یادت رفته گفته بودی هروقت غمگین شدم به آغوشت پناه ببرم؟ عوضی پس چرا هنوز چشمات بسته‌ان؟ چرا اشک‌هامو پاک نمیکنی و منو نمیبوسی؟ چرا بغلم نمیکنی و انگشت‌هاتو بین موهام به حرکت درنمیاری و نوازشم نمیکنی؟ چرا چشم‌هات رو ازم مخفی میکنی؟حاضرم هرکاری کنم تا دوباره بهم نگاه کنی اگه لازم باشه روحم رو میفروشم ، قلبم رو بهت هدیه میکنم و خودم رو فدای تو میکنم، تا یکبار دیگه اسمم رو از زبون تو بشنوم ، تا یکبار دیگه منو به آغوشت راه بدی و اشکهام رو پاک کنی بهم یادآوری کنی هیچ‌چیزی قادر به جدا کردن ما نیست میدونی چقدر دلم واست تنگ شده؟ پس چرا بیدار نمیشی یونجونا؟ Sacrifice : قربانی کردن ، فدا کردن ______________________ بعنوان اولین کارم خیلی بی‌نقص و کامل نیست اما بهترینم رو براش میزارم امیدوارم دوستش داشته باشید لیلیوم‌ها:)

برق ها خاموش شد. موسیقی ای از جنس تپش سالن یخی رو پر کرده بود. انگار سرما ذوب می‌شد؛ فضای اطراف هر لحظه گرم تر و گرم تر به نظر می‌رسید. با اطمینان تکرار کرد. "فراموش نکن. بهم اعتماد کن و لب هام رو ببوس" Main Couple: Sunsun Side Couple: heejake or.. heejay? Genre: Romance, Slice of life, Drama

✧･ﾟ: *✧･ﾟ:* 𝑻𝒐 𝑳𝒐𝒗𝒆... 𝒐𝒓 𝑻𝒐 𝑺𝒊𝒏? *:･ﾟ✧*: وضعیت : درحال آپ به نام عشق... به نام آن احساس بی‌صدا، که نه از جنس هیجان است، نه از جنس منطق، فقط شبیه صدای نفس کسی‌ست که میان تاریکی‌ها، تو را می‌خواهد. به نام پروانه‌ای آبی، که حتی اگر در قفس نگاه‌ها محبوس شود، باز هم از پرواز نمی‌گذرد، چون پر زدن، ذاتِ اوست؛ و عشق... ذاتِ ما. اینجا لندنِ دهه‌ی شصت است. جایی‌که باران با صدای دلتنگی یکی می‌شود، و باد، لای پنجره‌ی خانه‌ای قدیمی، بوی یک درد پنهان را پخش می‌کند. خانه‌ای که فلیکس در آن، با لبخندهایی ساختگی، نفس می‌کشد... و نگاهش، ناخواسته، در چشم‌های کسی می‌نشیند که نامزد خواهرش است. این داستان، قصه‌ی ممنوعه‌ها نیست. قصه‌ی شرم نیست. قصه‌ی ماست... ما که خواستیم، حتی وقتی اجازه نداشتیم. ما که دوست داشتیم، در دل جهانی که عشقمان را گناه می‌دانست. در میان قاب عکس‌ها، پشت نگاه‌های فراری، بین صفحات یک دفترچه‌ی خاطرات خاک‌خورده، حقیقتی جریان دارد: عشق، هرچقدر هم دروغ گفته شود، باز هم تنها حقیقت دنیاست. در تاریکی، کسی فریاد نمی‌زند؛ فقط لب می‌زند: دوستت دارم... حتی اگر نباید. ○●●○ تو را نمی‌خواهم فقط در آغوشم...می‌خواهم در ریه‌هام باشی. مثل اکسیژنی که هر لحظه، هر ثانیه، باید باشد

"Do you believe in fairytales?" - C.YJ. "Not really." - C.BG. "Want me to change your mind?" - C.YJ. When Beomgyu happens to make new friends in his university, but finds them weird and off. The curiosity gets the best of him and the male ends up in an unknown universe. Started: 2022-08-06 Ended: 2023-01-14

"بخاطر تو، حتی به شیطان هم برای تولد‌ی دوباره اعتماد می‌کنم..." -Genre: Mystery, Thriller, Romance, Angst -Couples: YoonMin, TaeKook, NamJin [کامل شده] قبل از شروع: *پارت ها طولانی هستند و داستان آروم پیش میره. دارای صحنات دلخراش و 🔞 By: Vida

پرستیدنی بود،عشقی که به چشماش داشتم٬ ولی هرچقدر میگذره بیشتر میفهمم اون سرنوشت من نبود! اره من دست کشیدم از چشمانی که رویام بود؛ __________________ های:)میشه گفت حقیقتا اینجا دلنوشته هام از اسکیز قرار میگیره که من گاهی برای فرار از زندگی واقعیم مینویسمشون...این بوک نه انتظار ووت ازتون داره نه کامنت. چون باعشق مینویسمشون فقط میخوام اگه میخونین با عشق بخونیدش") همین♡

[ کامل شده ] تاحالا عاشق صمیمی ترین دوست خودت شدی؟! چوی یونجون یکی از موفق ترین ایدل های کره عاشق چوی بومگیو صمیمی ترین دوست و هم گروهی خودش میشه؛ قراره پایان این عشق به کجا برسه؟ نام فیک: بزار قلبت رو از خودم پر کنم کاپل: یونگیو ژانر: رمنس، انگست، درام، زندگی روزمره نویسنده: ایدن واکر

"بومگیو خسته میشه بومگیو داد میزنه بومگیو حالش بد میشه بومگیو گریه می‌کنه بومگیو حسادت میکنه بومگیو عصبانی میشه بومگیو متنفر میشه بومگیو ناراحت میشه بومگیو آسیب می‌بینه بومگیو شکست میخوره اما بازم بومگیو‌، بومگیو هست. بومگیو خسته،عصبانی،ناراحت و پر از احساساتی هست که ما آدم ها برچسب بد بودن بهشون میزنم . " کاپل:یونگیو نویسنده : هیتوکا آریما ژانر: انگست،روان شناختی،رومنس،