yoko_kv
- خونی که تب میکنه چه شکلی میشه؟
+ شبیه خون تو؟
⊹ ⋆ ⊹ ⋆ ⊹ ⋆ ⊹
به چشمهای رنگ شبش زل زد و دندونهاش رو داخل کف دستش فرو کرد.
آلفای مطلق از درد چشم هاش رو بست و به مرد وحشی مقابلش چشم دوخت.
- راستش رو بگو وی.. پادشاهت رو اصلاً دوست داری؟
مرد زبونش رو روی اون ناحیه میکشید و لیس میزد. دوباره داخل چشمهاش غرق شد.
+ خیلی بد...
+ ولی تو اولویت قلبم نیستی.
- منظورت چیه؟
+ اولین نفر تهیونگه. من بُعد دیگه وجودم رو میپرستم جئون...
- ولی تو خود تهیونگی.
مرد لبخندی زد، لبش رو روی گلوش چسبوند و فشار داد.
+ دنگ! من اون نیستم اسکارلت...
⊹ ⋆ ⊹ ⋆ ⊹ ⋆ ⊹
تهیونگ، آلفای اشرافزاده، به قصر اومده بود تا نجات بده... اما خبر داشت که با چی قراره قمار کنه؟
پزشکی که قلب پادشاهش رو میبلعید، اما این پادشاه بود که بیشتر گرسنه میشد...
𝐍𝐀𝐌𝐄 " تب خون
𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄 " ویکوک, کوکوی
𝐆𝐄𝐍𝐑𝐄 " دارک رومنس, امگاورس, پادشاهی مدرن, درام, انگست, اسمات
𝐖𝐑𝐈𝐓𝐄𝐑 " یوکو
𝐔𝐏𝐃𝐀𝐓𝐄 " تایم مشخصی نداره
𝐒𝐓𝐀𝐑𝐓 " 1404/8/8 "
چنل تلگرام: vkook_blood@