~•~ ماجرا از اونجایی شروع شد که تهیونگ به اصرار و اجبار پدرش قرار بود کل تابستان رو به روستایی که پدر بزرگش اونجا زندگی میکرد بره و تعطیلاتش رو پیش پدربزرگش بگذرونه! ولی نمیدونست چرا راجب کلبه ی رو به رویی خونه ی پدربزگش، حرفای جالبی زده نمیشه. • 👀تیکه ای از فیک : + خودش نمیدونه ولی این منم که بعد از اینکه چراغ هاشون خاموش شد، و همشون خوابیدن میرم پیشش. هر دفعه بالا رفتن از دیوار برام سخته ولی آخرش اون موهای پخش شده روب صورتش رو میبینم؛ یا لبای نیمه بازش رو میبینم ؛ یا عادت بغل کردن بالشتش رو میبینم ، یا ملچ مولوچ کردنش رو میبینم ، تموم خستگیم پر میکشه... • Ganer : Au . Smut . Romance .Fakechat. Fantcy .Hybird Writer: Aloura 🎀 Couple : Kookv

|کامل شده| جونگکوک، مرد خشنیه که تمام طول زندگیش فقط توی خطر بوده اما چی میشه اگه یه پسر ظریف که دقیقا نقطه مقابل زندگیه پر از خطرشه یهو سرو کلش پیدا بشه؟ "-وقتی گفتم مال منی شوخی نکردم آبی! +ولی مال تو بودن ترسناکه! -بهتره بهش عادت کنی!" 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐏𝐮𝐩𝐩𝐞𝐭𝐞𝐞𝐫 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐟𝐚𝐤𝐞 𝐜𝐡𝐚𝐭,𝐟𝐥𝐮𝐟,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯

"اتمام یافته" -چرا نمیذاری بمیرم؟ مگه این همه بدبختی رو از سمت من نمیبینی؟ -عزیزبودن میدونی چیه؟برام عزیزی، واضح تر بگم؟ دوستت دارم، عاشقت شدم، بلندتر بگم؟! COUPLE: KOOKV GNR: ROMANCE, FLUFF, ANGST, SMUT

خلاصه: جئون جونگکوک پسری که توی زندگیش از هیچی راضی نبوده. و تنها پناهگاهش کافه ی صمیمی ترین دوستشه...اما چی میشه اگه یه شب بارونی درست وقتی فکر میکنه بدبخت تر از خودش وجود نداره، پسری با چترقرمز وارد کافه بشه، پسری که راه درازی رو از آمریکا تا سئول اومده تا رابطه ی از دست رفته اش با دوست پسرش رو نجات بده... و چی میشه اگه سرنوشتش به جونگکوک، پسر بی هدفی گره بخوره، که قراره زندگیش رو دستخوش تغییرات خاص خودش بکنه؟... ............ _یادته میگفتی اگه واقعا عاشق یه نفر باشی و از دستش بدي، همه جا صداشو میشنوي؟ _من بهت گفتم دوستت ندارم، من عاشقت نیستم مگه نه؟ پس میشه یه کاري کنی دیگه صداتو نشنوم؟ صداي خنده هات توي خونه دیوونم میکنه، حتی وقتی نیستی. Symphony writer: Quake ⚡ Couple : Vkook Sub Couple: Hopemin genre: Romance, Comedy, Dram, Smut

Hidden Dream Wr: Shamim Main Couple: Vkook. Yoonmin. Namjin Genre: Romance. Smut. Drama خلاصه : داستان راجع به جونگ کوکیه که دونه دونه همه چیزهایی که دوسشون داره رو از دست میده ولی یک نقطه ای از زندگیش چیزی پیدا میکنه که خلاء بزرگ وجودشو پر میکنه و جای همه چیزهایی که از دست داده رو میگیره چیزی که ما بهش میگیم "عشق"

خلاصه مولتی‌شات: تهیونگ به عنوان یک دانشجوی معماری داخل خاک آمریکا در حال تحصیل بود و خودش رو برای ارائه‌ی اخرین پروژه‌ی سال دومش آماده می‌کرد تا با نمره‌ی عالی وارد ترم جدید دانشگاه بشه ولی درست زمانی که دانشگاه برای آماده کردن ارائه تنها به مدت دو هفته بهش زمان داده بود نامه‌ای با عنوان کارت عروسی برادر بزرگش به‌دستش می‌رسه.با اینکه تهیونگ راضی به رفتن به سمت کره نبود ولی به ناچار باره سفر به سمت کره رو می‌بنده...ولی آیا می‌دونست که زن برادرش در حقیقت خواهر مردی بود که از سه‌سال قبل خواستگار تهیونگ به حساب میومد؟! تهیونگ قرار بود دوباره خواستگار خودش یعنی جئون جونگ‌کوک رو ملاقات کنه؟ برشی از داستان: "تبریک می‌گم بهت گوکی..برنامه‌ی هفت روز هفته‌ات جواب داد!" "این یعنی قبول می‌کنی که همسرم بشی؟" "این یعنی قبول می‌کنم تا دوست‌پسرت باشم،عجله نکن وقت زیاده..برنامه‌ی هفت روز هفته‌های دیگه‌ قرار چطور باشه؟" "می‌تونیم هفت روز هفته‌ رو مشغول سکس باشیم شیرین‌عسل" "اوه جئون...تا به‌حال بهت گفته بودم ته‌ریشی که گذاشتی خیلی بهت میاد؟" "ولی تهیونگ من که ته‌ریشی ندارم!" کاپل ؛ کوکوی ژانر ؛ رومنس،زندگی‌روزمره،فیک توییت،فیک چت،فلاف و کمدی؟ نویسنده ؛ شیوا🪽🦕 وضعییت بوک ؛ در حال آپ

𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘊𝘰𝘮𝘦𝘥𝘺, 𝘚𝘱𝘰𝘳𝘵𝘺, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵, 𝘚𝘮𝘶𝘵 از - حرف‌های گنده‌تر از دهنت می‌زنی بچه! به - یک بار برای همیشه می‌گم و بهتره خوب توی گوشت فرو کنی تهیونگ! تا زمانی که جزئی از وجود منی حق اینکه به جایی که بهش متعلقی برنگردی رو نداری! هیچ اهمیت فاکی‌ای نمی‌دم، قهری، آشتی‌ای، ناراحتی، دوستم داری یا ازم متنفری! تا زمانی که انقدر می‌خوامت به کنار من بودن محکومی، فهمیدی؟!

𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘓𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦𝘴𝘱𝘢𝘤𝘦, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧, 𝘚𝘮𝘶𝘵 تهیونگ یه بیبی بوی کیوت و لوسه که به شدت وابسته‌ی همسرش جونگ‌کوکه و به‌خاطر یک سری اتفاق که در گذشته رخ داده، از طریق استیکر‌های کیربی باهاش ارتباط برقرار می‌کنه. [𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ]

𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚- 𝙨𝙡𝙞𝙘𝙚 𝙤𝙛 𝙡𝙞𝙛𝙚 یک عاشقانه‌ی آرام... ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ برای من آچیلا فقط یه گل مقدس نبود! برای من آچیلا عطرِ تلخِ تنِ تو بود که توی آغوشم تبدیل به آرامش می‌شد. توی شیرینی آغوشت، من کسی بودم که معتاد بوی تلخت شد؛ حالا برای نفس کشیدن توی تک تک لحظه‌هام، به تلخی شیرین مانند تو، تا ابد محتاجم..!

| کامل شده | دوست‌دخترم نود اکسش رو برای من فرستاد، میخوای بدونی بعدش چیشد؟ • ویکوک آیو | چت استوری • کمدی، رقابتی، توییتر، زندگی روزمره، عاشقانه و اسمات! • به قلمِ حنان