تیتی
99 stories
Icy Heart ( Completed ) by morkaa34
morkaa34
  • WpView
    Reads 20,897
  • WpVote
    Votes 1,995
  • WpPart
    Parts 29
چرا همیشه باید افراد بی‌گناه خودشون رو فدا ی عزیزانشون کنند که مبادا خطری جون عزیزانشون رو تهدید کنه و اون خطر مرز بین نفرت و عشقشون باشه نفرتی که دوطرفه هست اما ........ ممکن مرز این دو حس غیرقابل تعریف شکسته بشه ?؟ اسم مرز بین نفرت و عشق چیه؟ گناه کار واقعی کیه ؟
᭝‌ 𝐒𝐞𝐫𝐞𝐧𝐝𝐢𝐩𝐢𝐭𝐲 by Aristya_1016
Aristya_1016
  • WpView
    Reads 25,345
  • WpVote
    Votes 3,267
  • WpPart
    Parts 74
،، وضعیت: پایان‌یافته𓏲 ⤎ زمانی که مین تیا از فشار زندگی نکبت‌بارش می‌خواست به زندگی خودش خاتمه بده، یک سانحه توی نظام هستی به وجود اومد. شاید تیا از درون مرد اما جسم اون هنوز زنده بود! یک سفرِ روح، شخصی رو از گذشته به آینده کشوند و در جسم اون زنده کرد. پارک تانیایی که توی تاریخ به زنی بی‌رحم مشهور بود حالا در جسم ضعیفی چشم باز کرده بود تا سرنوشتش رو کامل کنه. شاید تانیا دلش می‌خواست زندگی جدیدی رو شروع کنه اما خون یک نفر روی دست‌هاش سنگینی می‌کرد و به قتل متهم بود. عشق چطور؟ جونگ کوک می‌تونست قلب سرد اون رو گرم کنه؟ ⋅───╼─╾───⋅ جونگ‌کوک با انگشت شست مشغول نوازش گونه نرمم که به خاطر اشک‌ نسبتا مرطوب شده بود، شد. خشکی لب‌هام باعث می‌شد طعم بوسه‌ای که داشت بهم هدیه می‌داد مزه درد و عجز بگیره. - می‌ترسم از روزی که مجبور باشم این لب‌های باریک و این آغوش امن رو رها کنم و برم. با چشم‌هایی که تنها به لب‌هام خیره بود و چونه‌ام رو نگه داشته بود، زمزمه کرد: - نترس به خاطر اینکه حق همچین کاری رو بهت نمی‌دم... هر جا تو باشی من هم همون‌جا هستم چون ستاره همیشه کنار ماهِ تیره‌اش می‌درخشه! ᝰ Couple: ⤷ Jeon Jungkook x Min Tia ⤷ Park Jimin x Kim Hara ⤷ Luhan x Park Tanya ᝰ Genre: ⤷ Romance ⤷ Fantasy ⤷ Historical ⤷ Mystery ᝰ UP: یک‌بار در هفته
You Are My Savior by Annie_tsh
Annie_tsh
  • WpView
    Reads 16,587
  • WpVote
    Votes 1,001
  • WpPart
    Parts 30
زندگی به عنوان یه ستاره ی جهانی معروف و زیبا و یه عالمه پول و محبوبیت باید خیلی رویایی باشه نه؟ البته نه تا وقتی که از کیم ته هی سوال رو بپرسین. اون قطعا قرار نیست به این سوال جواب مثبت بده. ولی شاید با اعتراف عاشقانه بهترین دوستش جئون جونگکوک خدایان اونقدرا هم از ته هی متنفر نیستن. نه؟ ته هی می تونه با وجود عذاب وجدان درون قلبش عاشق کسی بشه؟ این داستان دووم آوردن، زندگی کردن و عاشق شدنه. یه داستانی پر از عقیده های شخصی رایتر. ژانر: استریت، اسلایس آو لایف، رمنس، اسمات، طنز،
Glass of tears✨ by shmimsmh
shmimsmh
  • WpView
    Reads 30,818
  • WpVote
    Votes 3,476
  • WpPart
    Parts 33
ژانر:اسمات .خشونت.درام.هیجانی.راز آلود کاپل: jungkook & girl من در گیر یه بازی شدم بازی ای که خودم توش نقشی نداشتم ولی تاوانشو با کل بچگی و نوجوونی دادم و هنوزم ادامه داره من شدم اسباب بازی دست پسر عمارت برای چی؟! کاش خودم میدونستم اون مرد جوری نقشه کشیده بود که من فکر کنم هیچ کجا بهتر ازین نمیتونستم زندگی کنم... اما اگه واقعیت چیزی نبوده باشه که کل زندگیم فکر میکردم چی؟ اون موقع چی میشه؟؟؟ . . -صدات در نیاد...نمیخوای که کل دانشگاه بفهمن تو هرزه کوچولوی منی میخوای؟؟
* Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) * by nana_is_here
nana_is_here
  • WpView
    Reads 13,584
  • WpVote
    Votes 964
  • WpPart
    Parts 29
[ من گفتم سقوط درد نداره چون تو اون کسی بودی که من رو از بلندترین پرتگاه به پایین هل داد! قلبم رو با چاقو هزار تکه کن اما لطفا مواظب باش چاقو به دستت آسیب نزنه! ] * یونا دختری که پدر و مادرش رو در کودکی در حادثه ی تصادف از دست میده و مادربزرگ پیرش سرپرستی اون رو به عهده میگیره..‌ اما زندگی با یونا مهربون نیست و اون قبل از اینکه به سنِ قانونی برسه آخرین عضو از خانوادش یعنی مادربزرگش رو هم از دست میده... دولت اون رو به یه یتیم خونه در سئول منتقل میکنه و خیلی طول نمی‌کشه از اینکه یه راهبه به اسم میا اون رو به سرپرستی میگیره و با خودش به کلیسا میبره... یونا تمامِ ویژگی های یه دختر خوب و معصوم رو داره ولی چی میشه اگر تصمیم بگیره به یه آدمِ اشتباه دل ببنده؟! " به هر حال همیشه دخترای خوب متعلق به پسرای بد هستن" ____________________________________ 🏷 اتفاقات، حوادث ، رویدادها ، سازمان ها و قوانین این داستان ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته باشد.
lost by jeonkeyhaan
jeonkeyhaan
  • WpView
    Reads 2,425
  • WpVote
    Votes 146
  • WpPart
    Parts 10
بخشی از فیکشن : "توی این شیش سال تغییر نکردی...دنبال چی میگردی؟پول؟...اون از شیش سال پیش اینم از الان ، به جایی رسیدی که افتادی دنبال مردای متاهل" ... "به تو ربطی نداره ولی بخاطر اینکه دور برت نداره بهت میگم...اگه میدونستم تو اینجایی پامو تو صد کیلومتری سئول نمیزاشتم چه برسه به خودش" ... "دال من نمیتونم! تحملش برام سخت شده...اگه نتجه شیش سال تلاشم برای خوب شدنش بازم...اگه بازم..." ... پسرک دست دوستش رو گرفت و گفت "از این به بعد بجای خدافظی از کلمه بعدا میبینمت استفاده کن...اینطوری حس میکنم دیگه نمیتونم ببینمت" ... "نباید هر کسی رو بابا صدا کنی خانوم خوشگله...پدرت از این موضوع ناراحت میشه کار درستی نیست" وضعیت : در حال پخش ژانر : کسب و کار ، عاشقانه ، خانوادگی ، جنایی
Cold king by Vkook_2309
Vkook_2309
  • WpView
    Reads 59,786
  • WpVote
    Votes 5,276
  • WpPart
    Parts 44
نویسنده: ماریا پادشاهی در دنیای مدرن کیم تهیونگ آلفای خون خالصی که به تازه گی ولیعهد شده بود و بسیار سرد و خشن بود ، با رایحه ای از جنس مشک و بوی دریا در دل یک صبح زمستانی سرد ولی زیبا ، جئون جونگکوک امگای به شدت حساس که تازه پا به سن ۲۲ سالگی گذاشته و برخلاف بقیه هیچ نشانی از جفتش روی بدنش بروز نکرده و هیچ حسی هم نمیکنه که جفتی داره و از این موضوع به شدت غمگینه تا اینکه.... ژانر: اسمات ، درام ، عاشقانه، پادشاهی ، امگاورس کاپل: تهکوک ، یونگمین آپ: آخر هفته ها
ꪶ Psycho ꫂ by Rain_FanFic
Rain_FanFic
  • WpView
    Reads 16,772
  • WpVote
    Votes 2,141
  • WpPart
    Parts 13
خلاصه : تهیونگ بیشتر از یک سال توی اخرین اتاق برج شرقی قرنطینه بود‌. جویی به عنوان کاراموز روانپزشکی کلینیک روانی به تهیونگ نزدیک میشه، کسی که به گفته دکترا دارای اختلال پارانوئیده و نمیتونه به کسی اعتماد کنه. اما این تمام قضیه نیست. همه چیز در مورد تهیونگ عجیبه. زمان هایی که بی قرار به ماه خیره میشه، نقاشی هایی که با خون روی دیوار میکشه و رفتار های ضد و نقیضش... کیم تهیونگ واقعا کیه؟! [به من میگن روانی ولی اونا چیزایی که دیدم رو ندیدن.. به من میگن دیوونه ولی اونا هر شب زندگیشونو رو با کابوس و فریاد سر نکردن.. به من میگن شیطان ولی اونا دردی که من حس کردم رو حس نکردن.. آره من روانیم.. اگه معنی روانی بودن اینه که چشماتو رو به حقیقت باز کنی پس من روانیم! من روانی ای بودم که قلبش با تاریکی تسخیر شده بود، کسی که روحشو به شیطان فروخت. و در آخر من فرشته ی سقوط کرده ای بودم که تو بال های پروازش شدی و به آسمون برش گردوندی...] فیک ~ [Psycho] ~ روانی! BTS 'Taehyung' - Twice 'Tzuyu' Story By : Code01🌿
Wild Thoughts | KTH | ( Translation Ver ) by mel_lannie
mel_lannie
  • WpView
    Reads 82,537
  • WpVote
    Votes 10,325
  • WpPart
    Parts 46
'' وقتی با توام سورا ، تنها چیزی که گیرم میاد افکار وحشیانست '' دختری که از طرف صاحب برند معروفِ وی ، کیم تهیونگ ، پیشنهاد مدلینگ دریافت میکنه رمانتیک / کمدی / درام ©jinownsmyass
سایه عشق پایان یافته  by ErneIoang
ErneIoang
  • WpView
    Reads 312
  • WpVote
    Votes 2
  • WpPart
    Parts 30
خوشایی شبی که فردایی نباشد.. به زیبایی یک گل به رویایی زندگی در یک قصر .. دنیا دوشیزه ها مجرد دینا یک سلطنت وار شدن کالسکه با اسپ های سفید که ماننده شاهزاده فرانسه .. در کمال خوشتیپی و رویای هر دوشیزه جوان .. آشنا شدن در حادثه اسپ سواری نجات دادن یک شاهزاده در میان آب ها .. ماندن کفش یک دوشیزه آدی در راه پله های که همه به تماشا بودن .. برداشتن کفش دوشیزه به دست همان شاهزاده ای که جانش را نجات داد .. عاشق شدن و ازدواج کردن بیخیال دشمنان بلخره به هر رسیدن ... در کمال کشتن پادشاه در غذا ش به اسم ای که عروسش غذا را پخته بود / و انداختن از قصر همان دوشیزه ای که جانش را نجات داد / عاشقش کرده بود / زیبا ای دنیا و الاقه را که برایش نمایان درس استاد و شاگرد کرده بود / ها چه میکرد این دوشیزه.... ؟ خوابگاهی به اسم. دوشیزه جوان در بیرون از شهر فرانسه افتتاح شده است این خوابگاه فقد برایه دختر های جوان افتتاح شده در سن سه سالگی هر خانواده ای دخترش را در این خوابگاه سبت نام میکنن تا برای آن ها درس های مانند ..... تيراندازی/ شمشیر بازی / اسپ سواری / رقص به شیوه اشراف زاده ها / رقص به شیوه دختر ها / رقص به شیوه سال خورده ها / رقص به شیوه سخت مثل گذاشت کتاب بر رو سر / راه رفتن درست / نوشتند / خواندن/ دوختن گل ها رنگارنگ رو پارچه به رنگ سفید