🌞
8 stories
𝐥𝐨𝐯𝐞𝐝 |جڱرڴۉشۂ(𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤) by SUNSET_Vk
SUNSET_Vk
  • WpView
    Reads 55,216
  • WpVote
    Votes 5,640
  • WpPart
    Parts 23
_اگه دیدی این‌طور اینجا افتادم چیکار می‌کنی؟ با چهره متمرکزی دوباره آدامسش رو جوید و نگاهش کرد؛ به معنی اینکه یادش نمیاد سرش رو به طرفین تکون داد مرد بزرگتر دو دستش رو که رویِ سینش قرار گرفته بودن به آرومی بوسید _میری پایین به؟ +میرم پایین به جیمینی خبر میدم! دستی به کمر و لگن پسر که روی شکمش قرار داشت کشید _آفرین جگرگوشه من ____________________ اهمیتی نداشت کجا و کی؛ اون از پسرش محافظت می‌کرد،باید ازش مراقبت می‌کرد حتی اگه دیگه فرصتی برای موندن نداشت! ____________________ ~🅅𝒌𝒐𝒐𝒌_🅈𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏_🄽𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 ~🅁𝒐𝒎𝒂𝒏𝒕𝒊𝒄_🄰𝒏𝒈𝒆𝒔𝒕_🄳𝒂𝒊𝒍𝒚 𝒍𝒊𝒇𝒆_🅂𝒐𝒇𝒕_ 🄿𝒔𝒚𝒄𝒉𝒐𝒍𝒐𝒈𝒚_(🅂𝒎𝒖𝒕 𝒂 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆) •🅆𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓:🅂𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕 "شروع 1402/11/24" "پایان 1403/08/18" *توجه؛ فیک به‌زودی تحت ویراستاری قرار خواهد گرفت*
FLORENCE🎻 by ariiellmina2
ariiellmina2
  • WpView
    Reads 157,087
  • WpVote
    Votes 21,848
  • WpPart
    Parts 33
«فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 ___________________________ FLORENCE 💜 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴋᴏᴏᴋᴠ, .... 📝ᴡʀɪᴛʜᴇʀ : @ArieElll 📌 ɢᴇɴʀᴇ: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ, ᴀɴɢᴜsᴛ,+18
Can't believe my eyes ::.. ✔ by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 53,336
  • WpVote
    Votes 9,235
  • WpPart
    Parts 12
- نمیتونم چشم هام رو باور کنم! - ~.~.~ جونگکوک همین الانش هم شک نداشت که قراره تمام تعطیلات تابستون، کنار پنجره ی اتاقش منتظر بشینه تا خانواده ش دوباره به یکی از سفر های معاملاتی‌ِ دو-سه روزه شون برند و اون بتونه دوباره مرد نویسنده ی ساختمون رو‌به‌رو رو به اتاقش دعوت کنه! ~.~.~ ژانر : ( فول سمات / زندگی روزمره / کمدی / ... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ ندارد و نخواهد داشت.
𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘰𝘧 𝘥𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴 «Vkook» by zoom_in_story
zoom_in_story
  • WpView
    Reads 589,742
  • WpVote
    Votes 58,308
  • WpPart
    Parts 67
_من سایه ام. _و من نوری که سایه رو دنبال می کنه. **************************************************** _توی دنیایی که تو زخمی و من درمانگر...یک عشق چطوری قراره به وجود بیاد؟. _برای به وجود اومدنش...باید منو درمان کنی. دکتر جئون جونگکوک، پنج ساله که با کیم تهیونگ رئیس یک گنگ مافیایی ازدواج کرده...اما اون از مافیاها متنفره...و داره تمام تلاشش رو می کنه خودش رو از بند این زندگی نجات بده. اما در این راه متوجه راز هایی میشه که همه چیز رو تغییر میده. آیا اون موفق میشه خودش و پسرکوچولوی چهارساله ش رو نجات بده و زندگی دلخواهش رو به دور از همسرش، کیم تهیونگ بسازه؟ کاپل:ویکوک، هوپمین، نامجین ژانر:امگاورس، رمنس، انگست، اسمات، اکشن، مافیایی
COLORS | VKOOK-HOPEMIN by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 491,359
  • WpVote
    Votes 55,332
  • WpPart
    Parts 60
رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و رنگی دعوت می‌کرد. " امشب این‌طوری با من می‌رقصی... با پاهای رنگی روی بوم" 🌈✨ writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook - Hopemin Genre: Secret
𝓁𝒶 𝓅𝑒𝓇𝓁𝒶  | KookV  by PearlTales_2005
PearlTales_2005
  • WpView
    Reads 1,177
  • WpVote
    Votes 404
  • WpPart
    Parts 19
لا پرلا کازینو «لا پرلا» با تمام چراغ‌ها و زرق‌وبرقش برایش تیره و سرد بود؛ هر گوشه‌اش یادآور درد و رنج. اما با آمدن آن پسرک آوازخوان، همه‌چیز تغییر کرد... زیر نور طلایی غروب، لبخندش چون شعله‌ای آرام می‌درخشید و صدایش، مرهمی بود بر زخم‌های عاشقان. بی‌خبر از اینکه این صدا عشق را در قلب مرده‌ی آن مرد بیدار کرده است. «درخشانی... درست مثل مروارید. پس بهت می‌گم لا پرلای قلبم.» Main couple : KookV Gener :Romance, Drama, Music, Contemporary, Slice of Life
TENSION🍷(vkook) by seta8603
seta8603
  • WpView
    Reads 236,469
  • WpVote
    Votes 20,725
  • WpPart
    Parts 39
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
Desiree | Vkook | Completed by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 1,713,837
  • WpVote
    Votes 128,319
  • WpPart
    Parts 44
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه... .................. _ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره... Desiree Wr: quake Main couple: Vkook Genre: Dram, Angst, Romance, Smut