پارک جیمین امگای ده ساله ای که جئون جونگکوک پسر خاله ی الفاش رو پنهانی دوست داشت .و وقتی که پسر خالش هم بهش ابراز علاقه کرد...حتی فکرشم نمیکرد که ممکنه ۱۵سال بعد با دو قلو های بدون پدر زندگیش رو بگذرونه...دوقلوهایی که فقط ده سال باهاش فاصله سنی داشتند...یک پسر الفاو یک پسر امگا که تمام زندگیش بودن... ممکنه فکر کنید که این فیک پدوفیله و ... ولی به هیچ عنوان اینطور نیست اگر با روند فیک پیش برید میدونید قضیه از چه قراره(در پارت دوازده و سیزده توضیح داده شد)(من خودم بشدت از پدوفیل متنفرم) وضعیت:در حال آپ کاپل اصلی:کوکمین کاپل فرعی:نامجین،تهگی

Ateez chat au. Yunho: it's so obvious that mingi likes woo Seonghwa: he's not the only one who does 👀 Wooyoung: everyone loves me lol I'm not surprised Yeosang: some times I just wanna throw you out the window. San: woo if you're acting like you don't know what they mean stop Hongjoong: san it's ok just leave it. Mingi: woo you are so oblivious it's annoying Wooyoung: what is oblivious? Jongho:🤦🏻 7 guys one Wooyoung in which everyone likes Wooyoung. and make it obvious but Wooyoung is to oblivious to realize it. Or so they thought. (A/n: This is a polyteez so everyone dates each other. There's no main ship just Wooyoung and other members or other members with each other. If you don't like respectfully don't read. some chapters may contain smut or nsfw pictures. I thought to write this out of boredom so some chapters might not make since, also there's no plot)

Again just a random ff but with a lot more detailed Smut..!😏

Writer:"Lony" Couple:"Soojun" Genre:"Romance"Smut"Dram"Omegaverse" "این داستانه یک ازدواجه..."

سان کارگاهی که به دنبال قاتلی به اسم بلادون می گرده و همزمان کشورش هم درگیر آدم های بی هویتی که هر روز توی میدون شهر ظاهر میشن و تبدیل به معضل مهم تری از به قاتل زنجیره ای شده. و وویونگ بهترین دوست سان که خبر نگاره، شدید درگیر این قاتل شده.

ژانر : رمنس، فانتزی ، معمایی کاپل: ووسان خلاصه : روح هر آدمی توسط فرشته های نگهبان محافظت میشه... اما به طرز غیر منتظره ای نیمی از فرشته ها اعتراض کردن که دیگه نمی خوان نگهبان اون دسته از آدمایی باشن که آدمیت یادشون رفته... سان برای اثبات این که هر آدم حتی راه گم کرده هاشون ارزش محافظت شدن دارن؛ قبول می کنه مامور مراقبت از وویونگی که بقیه معتقدن روحش خیلی لکه داره بشه تا بتونه تئوریش مبنی بر لایق بودن ادما رو ثابت کنه!

ژانر : فانتزی، رمنس،تاریخی کاپل: ووسان خلاصه : سان با تلگراف قدیمی پدربزرگش نامه‌ای برای وداع با اون می نویسه ولی نامه به دست وویونگ تو دهه هشتاد می رسه چون تلگراف جزئی از چهار وسیله ای که قابلیتِ شکاف ایجاد کردن تو زمان رو داره، سان و وویونگ با این اتفاق تصادفی هم رو ملاقات کردن ولی کم کم می فهمن گذشته و هویتشون فرا تر از انسان های عادی و اسرار مخفی زندگیشون رو پا به پای هم کشف می‌کنند.

سان وقتی آخرین غروب خورشید رو با معشوقه‌اش وویونگ دید، همه چیز تموم شد. پس با بلیطی به جزیره‌ای مرموز به نام «نور» رفت؛ جایی که هیچ‌کس اسم نداشت و خرافات، زندگی مردم را می‌ساخت. اما این جزیره رازهای تاریکی داشت: آیا واقعی بود یا زاده ذهن؟ این سفر سان را تغییر داد اما آیا گذشته‌ هم دستخوش تغییر می‌شود و وویونگ به زندگی اش بر می‌گردد

وویونگ تو دنیای خواب ها گم شده و کلید برگشتنش دست نگهبان دروازه‌ی‌ خواب سان هستش، چون نگهبان‌ها توسط خدایان انتخاب‌ شدن و قدرت مطلق دنیای خوابن. اما رسیدن به قلعه‌ی نگهبانان کار هر کسی نیست و همه می‌دونن که سان از فراری‌ها متنفره!