Forward me
12 stories
IVELLE by unknown_white_cat
unknown_white_cat
  • WpView
    Reads 608
  • WpVote
    Votes 35
  • WpPart
    Parts 1
به سان و وو نگاه کرد و با جدیت ادامه داد: لطفا امشب استراحت کنین...کار دیگه ای نکنین که بدنتون برای اجرای فردا خسته باشه، مخصوصا تو سان، لباست بدنتو نمیپوشونه...نمیخوام کلی وقتمون برای این بره که گریمور ها باید کبودی های روی بدنت رو بپوشونن.
Suadade by unknown_white_cat
unknown_white_cat
  • WpView
    Reads 161
  • WpVote
    Votes 9
  • WpPart
    Parts 1
♡همیشه قراره قشنگ ترین اتفاق زندگیم باشی♡
.˖࣪Pure poet.˖࣪  by unknown_white_cat
unknown_white_cat
  • WpView
    Reads 371
  • WpVote
    Votes 28
  • WpPart
    Parts 1
میدونست که وو الان تبدیل به یه روباه کوچولو لجباز شده که فقط نیاز داشت تا مطمئن باشه سان به اندازه ی کافی، نازش رو میکشه.
Red & Gold by Zherminal
Zherminal
  • WpView
    Reads 6,529
  • WpVote
    Votes 845
  • WpPart
    Parts 11
وویونگ، تنها بازمانده طرد شده ای که مجبور میشه با سان پیوند برقرار کنه تا زندگی خودش رو نجات بده، وارد دنیایی میشه که مسیر زندگیش رو به کلی تغییر میده و به جایی میرسه که آرزو میکنه ای کاش هرگز با اون پسر آشنا نشده بود.
"My wakmanta" by mellanie20000
mellanie20000
  • WpView
    Reads 6,267
  • WpVote
    Votes 637
  • WpPart
    Parts 42
_چرا همیشه کاری میکنی که در مقابلت دهنمو ببندم، چوی سان؟! _چون سرنوشت لعنتی لبات اینه که خفه بشی و منو تا حد مرگ ببوسی! *** اینبار داستان از یکی هست و یکی نیست ها رقم میخوره! چون ثبات داستان زندگی دو پسر از جایی شروع میشه که نشون میده میون تموم خیالات دنیا و ادم ها و عاشق و معشوق ها، چوی سان وارد شدنش رو به دنیای پسری که بیخیالی دو عالم روی خیالشه،اعلام میکنه! و وویونگ همون پسری که هرروز آوازه ی وحشتناک ترین مردی که خودش رو مالک خیلی چیزها میدونه به گوشش میخوره اما هیچ شناختی ازش نداره! در نهایت فرصتی پیشمیاد که هیجان وارد زندگی این دو پسر میشه و ادرنالین به طرز وحشتناکی بین اون دونفر جریان پیدا میکنه. *** couple: woosan genre: romance~dram~smat write by: mellanie
college🌧 by unknown_white_cat
unknown_white_cat
  • WpView
    Reads 12,512
  • WpVote
    Votes 753
  • WpPart
    Parts 26
شروع ترم جدید بود و قرار بود کلی دانشجو جدید داشته باشه.تنها چیزی که از ته دل میخواست این بود که این ترم هم به ارومی بگذره و دانشجوهای پر دردسر توی کلاسش نباشه... قرار بود همینطوری پیش بره درسته؟
٭ Black wine ٭ by glanda_kv
glanda_kv
  • WpView
    Reads 190,992
  • WpVote
    Votes 12,554
  • WpPart
    Parts 36
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ خلاصه؛ کیم تیهونگ یه امگا و هیبرید شیطون و کرمو که یه جا بند نمیشه و همیشه درحال آتیش سوزوندنه. چی میشه اگه جئون جنگکوک بزرگترین و خطرناکترین رئیس مافیا عاشقه اون فسقلی بشه و ازش مراقبت کنه؟؟. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ کاپل اصلی: کوکوی. کاپل فرعی: یونمین، نامجین. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ژانر: امگاورس، انگست، عاشقانه، هپی اند، اسمات. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ وضیعت: تمام شده _______________________________ ✦•.•✧با Black wine همراه باشید✧•.•✦ _______________________________
می‌دونی من چی میبینم  by user20576447
user20576447
  • WpView
    Reads 9,851
  • WpVote
    Votes 1,262
  • WpPart
    Parts 44
می‌دونی چی میبینم 👁️ کامل شده کاپل : ووسان ، جونگسانگ ، یونگی ژانر : اکشن ، رمنس نگاش به دختر جوانی افتاد که داشت با دقت به گلها نگاه میکرد ، مطمئنا داشت فکر میکرد کدوم یکی رو می‌تونه انتخاب کنه .... ماشین با سرعت داشت نزدیک میشد و وویونگ داشت میدید سوختن بیش از اندازه ی دختر جوان رو و مرگی که براش اتفاق میوفته : نه نمیذارم اتفاق بیوفته .... میتونم جلوش رو بگیرم . ماشین کامل نزدیک شده بود و وویونگ کج شدنش رو دید .... همزمان که ماشین واژگون شد و اون صندوق های چوبی پشتش روی زمین ریختن وویونگ با شیرجه ای به سمت دختر جوان اونو عقب کشید : مراقب باش . مردم با وحشت و داد از اطراف فرار میکردن .... محتویات توی صندوق ها شیشه هایی پر از اسید بودن که حالا روی زمین ریخته بودن : هی شما دو نفر خوبین .... _ اون پسره ، دختره رو نجات داد .... _ یکی زنگ بزنه به اورژانس انگاری این پسره بدجور سوخته .
The Telepath |Woosan| by SanShineAfterRain
SanShineAfterRain
  • WpView
    Reads 13,153
  • WpVote
    Votes 1,815
  • WpPart
    Parts 15
"تو استریت نیستی نه؟" "با از این بالا دیدن اون چهره..انتظار داری بازم استریت باشم چوی سان؟" چوی سان یه تلپاته.اگر این مفهومی درست برای تعریفشه‌.در واقع اون وقتی کسی رو لمس میکنه همراه خاطراتش درد هاش رو هم به خودش جذب میکنه. تمام روزای زندگیش رو همینطور گذرونده..ولی چی میشه اگر کسی پیدا شه که بتونه کمکش کنه؟چی میشه سان بلاخره کسی رو پیدا کنه که افکارشو بهش تحمیل نکنه؟ جونگ وویونگ یه پلیسه. کسی که چوی سان رو توی یه ماموریت نجات میده. و سان توی همون دیدار اول ازش متنفر میشه. ولی مشکل اصلی اینه که با اینکه سان زخمی و خسته بود، وویونگ با دیدنش فقط به یه چیز فکر کرد. "اوه..اون زیباست." و یه روز جونگ وویونگ به خودش میاد و میفهمه که میخواد هر چیزی که توی مسیر اون پسر قرار میگیره رو نابود کنه!
نیلوفر آبی  by user20576447
user20576447
  • WpView
    Reads 1,680
  • WpVote
    Votes 203
  • WpPart
    Parts 26
نیلوفر آبی 🪷 کامل شده کاپل : ووسان ، سونگجونگ ژانر ، رمنس ، پلیسی _تو این قدر پستی که حتی به پسر خودت هم رحم نمیکنی و اونو داخل همچین کثافتی کشیدی. _تو که میدونی سربازرس... این شغل خانوادگی ماست... بعد از من پسرم صاحب همه ی ایناست، این چیزیه که خودشم دوست داره... پسرم بهش نشون بده. لرزش بدن وویونگ داخل کمد بیشتر شده بود، این حرفا حس خوبی بهش نمیداد، صدای شلیک گلوله و جیغ مادرش باعث شد پسرک حتی نفس کشیدن رو هم از یاد ببره :یوبو... جی چان... جی چان... صدای شلیک دوم و صدای مادرش قطع شد :خونه رو بگردین مطمئنم پسرشون هم خونه ست. در اتاق باز شد، پسر جوان در حالی که اسلحه ای به دست داشت پا داخل اتاق گذاشت، با دقت و چشمایی سرد اطراف رو نگاه می‌کرد که کمد بزرگ داخل اتاق نظرش رو جلب کرد. به سمتش رفت و آروم درش رو باز کرد، پسری مچاله شده توی خودش در حالی که بدنش میلرزید و سرشو روی زانوهاش گذاشته بود اونجا نشسته بود. وویونگ هر لحظه منتظر بود صدای شلیک گلوله رو بشنوه و دردی زیاد بدنش رو پر کنه، اما به جاش صدایی سرد و یخی شنید :اینجا کسی نیست. سر وویونگ کمی بالا اومد، دستی اسلحه به دست رو دید که روی ساعد دست صاحب صدا خالکوبی یه نیلوفر آبی بود.