parmisBTS99's Reading List
38 stories
Pink Rabbit Season.2 by the_redlady69
the_redlady69
  • WpView
    Reads 9,852
  • WpVote
    Votes 1,089
  • WpPart
    Parts 23
وضعیت: اتمام فصل دو✅️ کاپل:ویکوک🐯🐰 ژانر: پلیسی، اکشن، مافیایی، جنایی، اسمات، لیتل‌برت و .. 🥈: #Fic ✨️ خلاصه⚠️: جئون‌ جونگکوک، مسئول حل پرونده‌ی باند "خاکستر" لو رفته. حالا درحالی که بعد از یه حادثه وحشتناک چشم‌هاش رو باز کرده، حتی اسمش رو هم به خاطر نمیاره! تنها کسی که از روز اول دیده، مردی به اسم "مستر سیلور" بوده. مستر راجب گذشته چیزی به کوکی‌ نمی‌گه. هرچند، تنها خود شخص کیم تهیونگ بود که از شرایط و اوضاع وخیم پسر خبر داشت. درحالی که دوسال قبل تظاهر به "لیتل" بودن می‌کرد، اینبار واقعا لیتل شده بود!! امیدوارم که از خرگوش صورتش لذت ببرید! چنل تلگرام رد لیدی: povredlady69 پیج اینستای ادیت ها: _vkooktae با تشکر از انتخاب این داستان^^🍒
Helpless by mawni_o
mawni_o
  • WpView
    Reads 416,956
  • WpVote
    Votes 49,627
  • WpPart
    Parts 48
" کامل شده" +کوکو.. _هوم؟! به کوک که یه دستش روی فرمون بود و دست دیگش که دستشو گرفته بود و روی دنده بود نگاه کرد +من بوی تورو میدم.. _چی بیب؟ با تعجب به ته نگاه کرد و دوباره نگاهشو به جاده مقابلش داد + یه جایی خونده بودم هرکسی موقع مرگش بوی جایی یا کسی رو میده ک خیلی دلتنگشه یه لبخند محو زد و به درختایی که به سرعت از کنارشون رد میشدن نگاه کرد _من وقتی بمیرم بوی تورو میدم . . . __________________________ Couple :kookv,yoontae
وقتی که میمیری   /  Kookv by kimiikimi
kimiikimi
  • WpView
    Reads 200,453
  • WpVote
    Votes 27,340
  • WpPart
    Parts 40
من کیم تهیونگم یه خواننده مشهور با کلی دب دبه و کب کبه و خوب قضیه من از اونجایی شروع شد که من مُردم نه اشتباه نخوندی واقعا مُردم و از اونجایی که شانس عنی دارم به جای رفتن به بهشت و رسیدن به حوریای رنگا وارنگ با کون مبارک افتادم تو دنیای امگاورس-_- تمام شده
CURSED║VKOOK by sufiland
sufiland
  • WpView
    Reads 100,673
  • WpVote
    Votes 16,851
  • WpPart
    Parts 33
«جونگکوک از لحظه‌‌ای که چشم باز کرد و فرق بین درست و غلط رو فهمید ، یک جمله رو بارها و بارها توی گوشش خوندن تا بهش بفهمونن که اون جفت پادشاه خون‌خوار این سرزمینه.» ❈نام‌اثر: |نــفرین‌شدگـان| کاپل: ویکوک‍ـ/ یونمین ژانر: امگاورس / اسمات / عاشقانه / طنزسیاه /دراما / پایان‌خوش وضعیت: [جمعه‌ها]-͟͟͞͞𖣘⁦ •این داستان تنها درجهت سرگرمی نوشته شده و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی افراد ندارد ؛ لطفا جوگیر و تعصبی نباشید. •تمام حقوق این کتاب متعلق به نویسنده می‌باشد لطفا از انتشار آن در سایر پلتفرم‌ها و ایده‌ برداری از محتوا خودداری فرمایید.
「my favorite fanboy」ᴬᵁ by leoliverw
leoliverw
  • WpView
    Reads 96,718
  • WpVote
    Votes 13,486
  • WpPart
    Parts 20
جونگکوک بزرگترین فن بوی کیم تهیونگ که توی توییتر براش فن بویی میکنه و چی میشه تهیونگ با دیدن توییتش با اکانت فیک بهش پیام بده و حرف بزنه؟ ژانر: فیک چت،اسمات،روزمره،احتمالا کمی طنز کاپل: ویکوک،نامجین،یونمین 🥇vkook 🥇minyoongi 🥇fanfiction 🥇jeonjungkook 🥇kooktae 🥇kimnamjoon 🥇yoonmin 🥇kimseokjin 🥇junghoseok 🥇gayship 「Do not copy this work」
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
meral_writ
  • WpView
    Reads 203,986
  • WpVote
    Votes 25,032
  • WpPart
    Parts 67
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 by Malishka_28
Malishka_28
  • WpView
    Reads 510,783
  • WpVote
    Votes 50,476
  • WpPart
    Parts 47
✦ فصـلِ اول: جونگ کوک، امگای پرتقالیِ قصه‌مون روی یکی از دانشجوهای آلفای کلاسش کراش میزنه؛ پس دست به کار میشه و طبق چیزهایی که توی فن فیک‌ها خونده بود، تصمیم گرفت با اشتباهی فرستادن نودش، مخش رو بزنه؛ ولی پرتقالِ خنگ‌مون تاحالا از خودش نود نگرفته بود. تنها راهِ چاره پیش هیونگش بود؛ پس سراغ هیونگ عزیزش یعنی تهیونگ می‌ره تا ازش کمک بخواد. ( کامل شده🍊 ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✦ فصـلِ دوم: زندگی مشترک و پیوندِ دائمی دو گرگِ عاشق با سفری به پایتختِ پر جنب‌و‌جوشِ هاوایی، شروع میشه؛ شروعی از جنس لمس داغِ لـب‌های آلفا روی تن صیقلیِ امگاش! با وجودِ داشتن قلبی که از عشق به یکدیگر می‌تپید؛ این زندگی، فراز و نشیب‌های زیادی داشت. آیا آقای آلفا و اورنجی می‌تونستن از پسِ این سختی ها بربیان؟ ✯ 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: VKOOK ✯ 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: Romance, Au, Omegavres, Daily, Funny ✯ 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧: Bote
+8 more
▪︎FORCED MARRIAGE▪︎ by JEON_LILI_STRIX
JEON_LILI_STRIX
  • WpView
    Reads 181,529
  • WpVote
    Votes 18,588
  • WpPart
    Parts 33
ازدواج اجباری [Completed] ژانر : ازدواج اجباری-امگاورس-مافیایی-درام-امپرگ-رمنس-اسمات گاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : جنلیسا خلاصه داستان : تهیونگ با اعتماد به نفسی که عاشق پلاس بودن توی خیابونا و خوش گذرونیه و زور هیچکس بهش نمیرسه و جونگ کوک آروم و گوشه گیر که زیر زور خانوادش از همه ی علایقش گذشته و با کلی غم و درد زندگی میکنه. اما چی میشه اگه خانواده ش بفهمن جفت تهیونگ پسر جئون بزرگ ، پسر قدرتمند ترین مافیای کره ست و برای بیستر بالا رفتن مقامشون ، اون رو مجبور کنن که ازدواج کنه؟ ___________________________________________________________________________ برشی از داستان : _ازت متنفرم جئون جونگ کوک! تو یهو اومدی و ریدی به زندگیم! +فک کردی من خیلی خوشم میاد قیافه ی نحس تورو ببینم؟ در ضمن! پدر و مادر هامون تصمیم به ازدواجمون گرفتن...نه من! بعد با صدای آلفاییش زمزمه ای کرد : +فک کردی کی هستی ها؟ یک بار دیگه صداتو روم بلند کنی من میدونم و تو! #1-Drama #1-Jungkook #1-sweet #2-kookv writer : Jeon LiLi💜
✴ LOVE ME ✴ by vjk_vkookiiiii
vjk_vkookiiiii
  • WpView
    Reads 205,884
  • WpVote
    Votes 19,874
  • WpPart
    Parts 19
کیم تهیونگ معاون شرکت سهامی کیم هست که برای رئیس شدن حاظره هر کاری بکنه حتی ازدواج با پسر عمویی که قبلا عشقشو رد کرده #عاشقنه #ازدواجی #طلاق #تهیونگ #جانگکوک #تهکوک #یونمین
cute baby by DenizNajafi
DenizNajafi
  • WpView
    Reads 251,527
  • WpVote
    Votes 27,387
  • WpPart
    Parts 29
پسری که به خاطر نجات خواهرش برده ی یکی از رئیس های گنگ خلافکار میشه . . . . "خواهش میکنم اقا شما میتونین اونو نجات بدید؟" "خب تو پولی داری که بتونی اونو بخری " جانگ کوک سرش به علامت منفی تکان داد " پس متاسفم نمیتونم براش کاری کنم" جانگ کوک اروم روی زمین نشست و سرش رو پایین انداخت "لطفا کمکم کنید تا خواهرم رو نجات بدم هر کاری بگید میکنم التماس میکنم "تهیونگ اروم سر جانگ کوک رو بالا اوورد و به چشماش نگاه کرد"هر کاری" جانگ کوک بدون هیچ فکری جواب داد"بله هر کاری فقط لطفا خواهرم رو نجات بدید"تهیونگ خم شد و اروم از زمین بلندش کرد "خواهرت امروز برمیگرده خونه ولی تو دیگه همچین حقی نداری".....