فان،فلاف، حال خوب کن
13 stories
•Amazing Sin• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 52,111
  • WpVote
    Votes 7,685
  • WpPart
    Parts 19
[Complete] چرخ‌دنده‌های مغز لویی شروع به حرکت میکنن.چرخ‌دنده‌های شیطانی‌ای که باعث شدن لویی یه نقشهٔ انتقام عالی از تیلور رو بکشه.دیگه نشستن و تحمل کردن کافیه.اگه تیلور میخواد لویی رو 'هرزه' خطاب کنه،اشکالی نداره،لویی هم مثل یه هرزهٔ واقعی رفتار میکنه. "میخوام یه چیزی بگم و شما هم به عنوان دوستام،وظیفه دارین که در هر صورت عاشقم باشین." "این اصلا خوب نیست." نایل گفت و زین فقط ناله کرد. "جریان اینه که...من میدونم ما این قانونِ مسخرهٔ 'واکنشی به حرف‌های تیلور نشون نده' رو گذاشتیم.ولی اگه من بتونم از یه راه دیگه ازش انتقام بگیرم چی؟" لویی پرسید.اون منتظر جواب نموند،چون میدونست که دوستاش تا الان یاد گرفتن چاره‌ای به‌جز قبول کردن حرف‌های لویی و همکاری کردن باهاش رو ندارن. "اگه دوست‌پسرش رو بدزدم چی؟" یا،داستانِ لویی 'دزدِ دوست‌پسر' تاملینسون. °Persian translation°
Broken Demon #1 by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 354,173
  • WpVote
    Votes 43,154
  • WpPart
    Parts 157
لوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحمتش رو به باد میده و مجبور میشه تو یه پروژه ی جدید باورشو ثابت کنه... "موجودات ماورالطبیعه وجود خارجی ندارن!" یعنی...بیخیال!گرگینه؟خون آشام؟پری دندون؟هنوزم کسی به اینجور چرندیات باور داشت؟ ************************ هری استایلز.قد بلند ،قوی و مقتدر و تو یه کلمه "کامل!" گرگینه ای که همه ازش حساب میبردن و حتی جرات نداشتن مستقیم به چشمهاش نگاه کنن و مشکل اصلی کجا بود؟ اون یه بتای لعنتی بود و برای پیروزی تو جنگی که زیاد باهاش فاصله نداشتن نیاز به یه آلفا داشت،یه آلفای قوی و برای پیدا کردن اون آلفا مجبور بود به حرف یه پیشگوی کثیف اعتماد کنه و بعد چند سال فقط دوتا گزینه براش باقی مونده بود! زین مالیک،از لحاظ بدنی قوی،مقتدر،با یه هاله ی بزرگ و قوی که تمام اطرافیانش رو مجبور میکرد تا ازش حساب ببرن و تو یه جمله "اون میتونه یه آلفای خفن باشه!" و دومین گزینه...لوییس تاملینسون؟ فکر نکنم!
Trouble (L.S) [Persian translation] by notoriouse_
notoriouse_
  • WpView
    Reads 8,575
  • WpVote
    Votes 2,102
  • WpPart
    Parts 10
_بابابزرگ هریِ تو از دردسر متنفر بود و من خودم تعریف دردسر بودم. _پس چجوری تهش به هم رسیدین؟ _خب بچه، همش با یه صبح پردردسر شروع شد. ©All Rights reserved to: jealouslouis_
Backflip [L.S] *𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞* by StrawSarina
StrawSarina
  • WpView
    Reads 2,171
  • WpVote
    Votes 380
  • WpPart
    Parts 12
«وارو: یک حرکت در ژیمناستیک و پارکور که فرد از عقب شیرجه میزنه، تو هوا معلق میشه و بعد با پاهاش فرود میاد زمین، یا به زبان ساده تر همون پشتک زدنه ولی از عقب.» ------ "خب لویی عکس برداری نشون میده مچ پات شکسته، متاسفم ولی باید گچ بگیری." لویی که تا الان داشت از درد ناله میکرد، با شنیدن صدای دکتر استایلز شروع کرد به خندیدن. از رو صندلی بلند شد و انگار نه انگار که پاش شکسته تو طول راهرو قدم زد و گفت:"دکی ببین من دارم راه میرم، مچ پام هم آسیبی ندیده کاملا سالمه. یک پمادی قرصی چیزی برام بنویس من زودتر برم کلی کار دارم." همین که دو قدم دیگه برداشت و به مچش فشار اومد، چشماش از درد پر اشک شد و قبل از اینکه بیوفته زمین، زین زیر بازوش رو گرفت و کمکش کرد دوباره بشینه رو صندلی. زین با نگرانی گفت:"لویی لج نکن بذار گچ بگیرن پات خوب شه، میدونم برات سخته ولی فقط چند هفتس بعد دوباره میتونی ورزش کنی." لویی تا اومد حرفی بزنه، دکتر آروم گفت:"ولی با چیزی که من میبینم پاش خیلی بد شکسته حداقل دو یا سه ماه باید تو گچ باشه." لویی با چهره ای بهت زده و شکست خورده، با لکنت زمزمه کرد:"ولی... ولی من.... ی.. یک ماه دیگه مسابقه دارم..." ------ ᗒCouple: Larry / Little Ziam ᗒGenre: Romance, Fun, Sport, Fluff, Short Story ᗒPart: 11 ᗒCover by: Lucifer Maalik ᗒStart: 27 May, 2024 ᗒEnd: 1 November, 2024
Mr taster  [Larry.Stylinson]  by kimo_blue
kimo_blue
  • WpView
    Reads 55,061
  • WpVote
    Votes 12,197
  • WpPart
    Parts 23
[{کامل شده}] برای این که تو مسابقه بزرگ آشپزی ایتالیا شرکت کنی نیاز داری یه سر آشپز موفق تمام فوت و فن پاستا پختن رو بهت یاد بده و چه سر آشپزی میتونه بهتر از لویی تو یک ماه از هری یه ستاره برای آشپزی ایتالیا بسازه؟؟ Lou, top Happy ending °°^^{Cover by notoriouse} °°^^ تاریخ شروع : 22 اسفند هزار و سیصد و نود و نه. 1 #boyxboy 1 #harry
yOu, yOu, yOu... L.S by Larrycupcaks28
Larrycupcaks28
  • WpView
    Reads 3,830
  • WpVote
    Votes 554
  • WpPart
    Parts 21
"پسر بدنامِ یک گروه بزرگ، دیشب کلوب رو با یه پسر ناشناس ترک کرد.." این متن، تیتر اول خبرها بود... و عکس یه پسر موفرفری، چشم سبز با یه شلوار جین بسیار چسبون ،زیر مطلب دیده میشد. هردوتاشون چند لحظه ای روی خبر مکث کردن... "این همون.....؟" لویی اخم کرد. عکس دقیقا شبیه اون پسره بود! "خدای بزرگ!!!! فااااک!!!" "لویی!!!!" نایل بهت زده نگاش میکرد، "تو دیشب با خواستنی ترین پسر دنیا خوابیدی!!! تو هری استایلز رو فاک کردی!!!" لویی تازه متوجه شد که پسری که دیشب باهاش اومد خونه، و صبح براش صبحانه درست کرد، هری استایلز از گروه وان دایرکشن بوده!!! Not my story... Credit to: isthatyoularry on AO3 Highest Ranking: #1 in gayromance
داستانی که هری توش واقعا ده تا گربه نداره. by se_ne200
se_ne200
  • WpView
    Reads 7,323
  • WpVote
    Votes 606
  • WpPart
    Parts 2
یه دنیای دیگه که توش هری برای افراد پولدار و معروف حیوون نگه داری میکنه و لویی پولدار و معروفه. ترجمه ی این http://archiveofourown.org/works/997974
Forest Boy [L.s] by sizartaDowneyJr
sizartaDowneyJr
  • WpView
    Reads 192,277
  • WpVote
    Votes 37,933
  • WpPart
    Parts 53
Highest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.
12 (l.s)(z.m) -Complete- by toovic
toovic
  • WpView
    Reads 248,993
  • WpVote
    Votes 44,176
  • WpPart
    Parts 58
۴ تا جوجه دانشجو که تنها دغدغه ی زندگیشون نمره ی دانشگاس و فکر میکنن تمام دنیا دور خودشون میچرخه و تنها چیزی که بهش فک می کنن اینه که کرم بعدیشونو کجا بریزن. غافل از اینکه یه اتفاق عجیب انتظارشونو میکشه ! یه اتفاق عجیب؟ شایدم یه موجود عجیب! موجودی که اجازه ورود به این دنیا رو نداره.... کاری که انجام دادن واقعا ارزششو داشت ؟؟ ........ نگاهمو به چشمای یخیش دوختم. تیله های بی روح آبیش نه تنها کمکی به کمتر شدن لرز بدنم نمیکرد بلکه حس میکردم مثل سیاه چاله روحمو سمت خودش میکشید. دستشو اروم بالا اورد و روی فکم گذاشت و از سرمای غیر عادی دستش صورتم مور مور شد. آروم سرمو سمت راست برگردوند. با دیدن بازتاب خودم توی آینه نفسم برید آخه...‌ فقط.... من..... توی آینه معلوم بودم. ⚠️هنگام خوندن فف نخ و سوزن همرایتان باشد.....خطر پاره شدن(از خنده) پارت های اولیه در دست تعمیر میباشد🛂
Fuck You | L.S by by_harry
by_harry
  • WpView
    Reads 11,679
  • WpVote
    Votes 2,419
  • WpPart
    Parts 21
~ هری استایلز یه مرد ایده‌آل و جنتلمنه که همراه نامزدش به مهمونی عروسیِ یکی از بهترین دوست های دوران دبیرستانش میره و چی میشه اگه اونجا اکسش رو هم ببینه که دعوت شده؟ ~ ~ لویی تاملینسون، پسری که صورت زیبا و رمانتیک بودنش زبان‌زد خاص و عام شده فقط یه نفر هست که ازش خوشش نمیاد، اکس دیوونه و وحشیش.. ~ ~ و چه اتفاقی میوفته اگه سرنوشت دوباره اون دو نفر رو سر راه هم قرار بده؟ اما اینبار به شیوه ی نوین و عجیب تری؟ ~ + فاک یو هری تو همین الان اون زن رو کُشتی! _ اگه جاخالی نمی‌دادی اینطور نمی‌شد!! ژانر : عاشقانه، کمدی، تخیلی و زامبی. کاپل : لری. هشدار ❌ [ داخلِ این داستان از الفاظ رکیک استفاده شده و محتویاتش مناسب برای هر سنینی نیست ]