The work of art🦢
41 stories
𝐆𝐨𝐢𝐧𝐠 𝐔𝐧𝐝𝐞𝐫~ 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷 by AfraBehfar
AfraBehfar
  • WpView
    Reads 245,139
  • WpVote
    Votes 44,601
  • WpPart
    Parts 41
- میشه یه ویولن بهم بدین؟ - چی میگی؟ داری میمیری و ویولن میخوای؟ - چون دارم میمیرم ویولن میخوام. ****** - بهت گفتم اوپا صداش نکن - من گی ام. نگران خودت باش جناب جئون! ****** - انگار خیلی دلت برام تنگ شده بود. - میدونی از این زبون خوشم نمیاد برای همین استفادش میکنی؟ - درست مثل تو منم عاشق چیزایی ام که تو ازشون بدت میاد. **** ژانر: عاشقانه🍬، مافیا🚬، کمی روزمره🍓، مقداری انگست، طنز کوچولو🧁 اسمات نداره❤ کاپل: کوکوی
twelfth dimension by f_skndri
f_skndri
  • WpView
    Reads 290,723
  • WpVote
    Votes 64,132
  • WpPart
    Parts 131
بُعدِ دَوازدَهُم ________________________ "صدای اوپنج موج داشت. موجT،S،R،Q،P... امواجی که کاملا تصادفی، به نام امواج یک نوار قلب نامیده شدند. شاید زیاد هم بی ربط نبود. امواج صدای تهیونگ به نام امواج ضربان های قلب کوکی نام گرفته بود. موجPصدای تهیونگ بود که راه را برای موجQقلب کوکی باز میکرد. " _________________________ کاپل اصلی: ویکوک ژانر: علمی تخیلی، فانتزی، رومنس، فلاف شروع آپ: 24 اکتبر 2019 پایان آپ: ... #1 in fanfiction #1 in fanfic #1 in fiction #1 in rm #1 in sciencefiction #1 in نامجین #1 in تهیونگ #1 in جونگکوک #1 in نامجون #1 in هوسوک #1 in جین #1 in جیمین #1 in یونگی
Appa (KookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 160,802
  • WpVote
    Votes 16,224
  • WpPart
    Parts 21
تهیونگ از نوزده سالگی مسئولیت بزرگ کردن یک پسر بچه‌ی مبتلا به سندرم کلوور بوسی رو قبول کرد و هیچ ایده‌ای نداشت که چندین سال بعد، قراره به درخواستِ ازدواجِ همون پسر، جواب مثبت بده. انگست/رومنس/ اسمات. این بوک محارم نیست و لطفا تا قبل از کامل خوندن داستان، قضاوت نکنید. ~ تمام شده.
Queen Kim (KookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 237,615
  • WpVote
    Votes 25,523
  • WpPart
    Parts 22
ولیعهدی که در شب جشن تاج گذاری تصمیم به فرار گرفت و با پناه بردن به کشتی دزدان دریایی، سرنوشت خودش رو تغییر داد. [ رام کردن کاپیتان خون‌خوار دزدان دریایی، آخرین راه نجات برای رهایی از اسارت بود. ] رومنس/ اسمات کاپل: کوکوی/ کمی سُپ تمام شده.
Ecstasy (kookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 156,066
  • WpVote
    Votes 18,282
  • WpPart
    Parts 20
[ پرستار کیم، فارغ‌التحصیل شده بهترین دانشگاه آمریکا شروع به مراقبت از پسری ویلچر نشین کرد که نه تنها کم حرف و پررو بود بلکه احترام کوچیک‌تر بزرگتری‌هم سرش نمی‌شد! ] "رومنس، فلاف، اسمات." کاپل: کوکوی. تمام شده.
Uncle Jeon (Fake Chat) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 53,886
  • WpVote
    Votes 7,803
  • WpPart
    Parts 7
-[خبر فوری! به طرز عجیبی رو بابای دوست پسرِ خواهر زاده‌م کراش زدم.] فان/ فلاف/ تمام شده.
Drifted apart by Simieminiemoonie
Simieminiemoonie
  • WpView
    Reads 544,949
  • WpVote
    Votes 67,914
  • WpPart
    Parts 48
- قرارمون این بود که با کمک هم ذره ذره این مانع رو از سر راه برداریم.قدم به قدم. من ازت خسته نمیشم. ولی اگه یه روزی شدم، تو منو برگردون به اون جایی که بهش تعلق دارم...توی آغوش خودت. ته! میدونی چی منو اذیت میکنه؟ اینکه هرباری که بهت نزدیک میشم، میترسم باعث آزارت بشم.ولی اگه تو احساسات اون لحظه ات رو باهام درمیون بذاری، به هردومون کمک میکنی. پس هیچوقت چیزی رو از من مخفی نکن. کاپل : ویکوک/ کوکوی ژانر: رمنس / درام/ زندگی روزمره / اسمات - این فیکشن فقط اینجا و توی همین اکانت واتپد آپ شده و هیچ فایلی نداره. اگر جایی فایلی دیدید، سریعا ریپورت کنید چون بدون اجازه‌ی من فایل شده.
Stop Rewind Play | Vkook | mini fic by Moonlike_Rmy
Moonlike_Rmy
  • WpView
    Reads 89,729
  • WpVote
    Votes 11,994
  • WpPart
    Parts 6
خلاصه: جونگکوک و تهیونگ با وجود اینکه پنج ساله باهم ازدواج کردن اما تصمیم گرفتن که از هم جدا بشن؛ ولی مجبورن برای طلاق گرفتن جلسات مشاوره ای رو بگذرونن و سنیورا اسمیت، مشاور پیری که به کمک اون دو اومده، سعی میکنه تا مشکلاتشون رو بهشون نشون بده💞 ژانر: فلاف، روانشناسی، برشی از زندگی، درام کاپل: ویکوک نویسنده: Moonlike_Rmy چنل تلگرامی: @V_kooki
Mammatus | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 27,153
  • WpVote
    Votes 2,528
  • WpPart
    Parts 48
𓂃𝐌𝐀𝐌𝐌𝐀𝐓𝐔𝐒𓍯 تهیونگ طرد شده بود، به عنوان روانپزشکِ برجسته و جوانی که سال‌ها قبل معشوقه‌ی هم جنس خودش رو به قتل رسوند طرد شده بود... نه خانواده‌ای داشت، نه دوست و نه هم خونه‌ای. فقط و فقط به موسسه‌ی رواندرمانی‌اش میرفت و مشغول کار میشد، قسم خورده بود درب‌های قلبش رو به روی کسی باز نکنه و سمت هیچ پسری برای رابطه نره. اما درست توی یک شب عادی مثل بقیه شب‌هایی که توی موسسه مشغول دیدن بیمارهاش بود، پسر خیابونیی با خشم به اتاقش هجوم آورد. پسری که توی مدت نه چندان طولانی، درب‌های قلب بدنام ترین روانپزشک این شهر رو باز کرد تا دوباره زندگی‌اش پر از تنش‌ و طرد شدن‌های دیگه‌ای بشه. ___ " خدا تو رو خلق کرد و از خودش پرسید چطور ممکنه تنها روی زمین ولت کنه؟ این شد دلیل به دنیا اومدن من. " ⊹ کاپل⤟ ویکوک، یونمین، نامجین. ⊹ ژانر⤟ رومنس، درام، روانشناسی، اسمات، انگست، معمایی. ⊹ نویسنده⤟ LeeTelma