mohaddeseh13's Reading List
200 stories
Dr.min by mariam7179
mariam7179
  • WpView
    Reads 44,989
  • WpVote
    Votes 7,393
  • WpPart
    Parts 65
(کامل شده ) اگه کسی که شب قبل باهاش سکس‌ داشتی رو دوباره ببینی سعی میکنی دلشو به دست بیاری یا ازش فرار میکنی؟؟؟؟ این دقیقا اتفاقیه که پارک جیمین درگیرشه قراره زندگی حسابی به چالش بکشه اونو..... کاپل: یونمین، کوکوی
MooNlight Hotel - هتل‌مهتـاب 🌖 ⃤🌱 by MaHoBarooN
MaHoBarooN
  • WpView
    Reads 92,776
  • WpVote
    Votes 5,988
  • WpPart
    Parts 65
در بلندترین آسمان‌خراشِ یکی از بزرگ‌ترین هتل‌های زنجیره‌ای جهان، مردی ایستاده که روزنامه‌ها بهش لقب «جوان‌ترین امپراطور» رو دادن. رئیس ۳۰ ساله‌ی استریت و دامیننتی که با یک نگاه قرارداد می‌بنده... و با یک کلمه دل می‌شکنه. اما بین هزاران کارمند، فقط یک نفر در برابرش سر خم نمی‌کنه... پسری ۲۱ ساله که اومده بود آینده بسازه، نه تو آینده‌ی رئیسش جایی داشته باشه. کسی نمی‌دونست همین پسر، روزی مردی رو به زانو درمیاره که همه ازش حساب می‌بردن. «هتل مهتاب» عاشقانه‌ای واقع‌گرایانه، پر تب و تاب و ممنوعه از دنیای تهکوک. " تا وقتی این رابطه تموم نشده، مرگ هم می‌تونه بخشی از بازی باشه!" ژانر: درام | رمنس | انگست | اسمات | واقع‌گرایانه __________ ⚠️ This is the Persian version of the story. English version will be published soon on my profile. __________ This is a fanfiction story. Characters belong to their original owners. (This work is created for entertainment purposes only and is not for commercial use.)
 Mr.james _ اقای جیمز  by loran_impo
loran_impo
  • WpView
    Reads 74,098
  • WpVote
    Votes 9,543
  • WpPart
    Parts 21
وقتی که جیمین با خنده گفت: هه هه فرض کن تهیونگ! حامله باشی! وقتی که خودش هم خندید بلند... وبعد...اون خندها کم کم محو شد! نه! نه! نه! _جیمین... فکر کنم اینبار واقعا بدبخت شدیم! ❌تمام شده❌ __________________________
Heirs Of Darkness //namjin_kookv_yoonmin// by jeon_jehowa
jeon_jehowa
  • WpView
    Reads 11,754
  • WpVote
    Votes 1,648
  • WpPart
    Parts 17
اسم: وارثان تاریکی🌙✨️ ژانر: امگاورس🐺/امپرگ/اسمات🔞/تاریخی امگایی که با بی‌رحمی توسط جفتش رد شد و همه اونو به چشم یک نفرین دیدن‌‌. ولی اون الان یک امپراطور شده و بعد از ده سال قراره آلفای سنگ‌دلش رو ملاقات کنه. _______________ کاپل اصلی : نامجین کاپل فرعی: کوکوی / یونمین /..... _______________ نارگیلای من حتما از این فیک حمایت کنید ماچ به کلتون🍙💕
توله رز من  by Delnaz1387
Delnaz1387
  • WpView
    Reads 9,480
  • WpVote
    Votes 584
  • WpPart
    Parts 9
کوک:چرا نمیفهمی هان من عاشقتم لعنتی(با داد) تهیونگ :(با گریه)داری دورغ میگی نیستی نیستی نیستی
404 Feelings (Kookv) by Chihiro_D
Chihiro_D
  • WpView
    Reads 21,132
  • WpVote
    Votes 3,790
  • WpPart
    Parts 14
←⁩ ارور احساسات تمام‌شده. ✔️ قایم شدن پشت ماسک یک آلفای هات و جذاب قرار بود دل کراشش رو بلرزونه؟ جونگکوک راجع‌بهش مطمئن نبود اما امتحان کردنش که ضرری نداشت، داشت؟ حتی اگه آدم پشت ماسک یک بتای خجالتی و ساکت باشه. کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، امگاورس، فلاف
I'm (not) a father (Completed) by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 15,365
  • WpVote
    Votes 2,700
  • WpPart
    Parts 12
خیلی سخته پدر باشی، عاشق بچه ت باشی، ولی بخاطر از دست ندادنش، بگی من پدر نیستم! یه مینی فیک یا شاید چند شاتی، برای تولد قشنگ ترین نویسنده اشنام، لین بانی، نویسنده زیما!
𑁍᪥Spiraea𑁍᪥ by fujinsasha
fujinsasha
  • WpView
    Reads 128,851
  • WpVote
    Votes 24,759
  • WpPart
    Parts 52
بکهیون علی‌رغم سختی‌ها امگای خوشبختی بود. تو یه محله قدیمی و صمیمی به همراه برادر کوچیک‌ترش زندگی میکرد و توی زندگیش فقط دنبال یک چیز بود، آرامش. منتظر بود آلفایی که از نوجوونی به‌همدیگه علاقه داشتن بهش پیشنهاد بده تا جورچین خوشبختی ناچیزش، کامل بشه. ولی همه‌چیز شروع به دگرگونی کرد و به ویرانی رسید وقتی رفتار نامزدش عجیب شد و سروکله آلفایی با عطر سدار لبنانی تو زندگیش پیدا شد... . . ‌. اسم: اسپیریا᪥𑁍 کاپل‌ها: چانبک، هونهان، چانگمین&تهیانگ ژانر: امگاورس، رومنس، درام، مافیایی (محدودیت سنی +18🔞) نویسنده: #SASHA
Ant Ant by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 20,193
  • WpVote
    Votes 4,893
  • WpPart
    Parts 20
🐜 داستان کوتاهی از دلدادگی دو هایبرد مورچه...یه شیرینی کوچولو که خوب میشه با چای عصرونه‌تون میل کنید... 🍭کاپل: چانبک 🥯وضعیت: کامل شده
ᴍʏ ᴄʀᴜꜱʜ ɪꜱ ᴀ ʀᴇᴀʟ ꜱᴛᴜᴘɪᴅ!  by tiny_devil
tiny_devil
  • WpView
    Reads 137,536
  • WpVote
    Votes 25,738
  • WpPart
    Parts 31
تهیونگ هیچ خوشش نمیومد که اون هیولا کوچولو رو ببره دندونپزشکی؛ تا اینکه دندونپزشک برادرزاده اش رو دید و اونجا بود که فهمید سلیقه برادرش تو انتخاب دکتر برای خانواده اش حرف نداره! ⪼کاپل: کوکوی ⪼نویسنده: tiny_devil ⪼ژانر: آیو، طنز، فلاف، روزمره، لا اسمات ⪼کاور: mj_storiess