Mamacita_01
- Reads 1,234
- Votes 228
- Parts 12
┊Summary:
من کیم تهیونگم، همون مردی که به نقاشیهای عجیب غریبش معروفه...!
داشتم گوشهی خلوتی به زندگیِ آرومم میرسیدم، تا وقتی که اون معجزه وارد زندگیم شد!
اون پسر چموش، همون کسی که تکتک سلولهای تنم رو برای به دست آوردنش تحریک کرد و حالا...
عطشی کل تنم رو فرا گرفته که وادارم میکنه برای داشتنش،
دستم رو به خون معشوقهاش آلوده کنم!
┊Teaser:
-یه بوسهی سطحی انقدر بهمت ریخته که ازم فرار میکنی؟
-اون بوسه از نظرت سطحی بود؟
-مثل اینکه از نظر تو عمیق بوده، درسته؟
-تمومش کن!...و دیگه باهام تماس نگیر!
-اینجوری نگو...بوسیدنت اشتباهی بود که من ازش پشیمون نیستم...اصلا نیستم...میدونی چرا؟...چون اون چند ثانیه رو زندگی کردم...
Couple: Vkook
Sub Couple: secret
Genre: dram, Romance, Smut, crime
Writer: Lone
Telegram: @Papacita_01