...
53 stories
The Love You Save [Merthur] by sizartaDowneyJr
sizartaDowneyJr
  • WpView
    Reads 9,030
  • WpVote
    Votes 2,546
  • WpPart
    Parts 16
وقتی تناسخ عشقِ از دست رفته ی مرلین رو بهش بر میگردونه... [وضعیت:کامل شده]
𝐁𝐮𝐭𝐭𝐞𝐫𝐟𝐥𝐢𝐞𝐬 𝐢𝐧 𝐦𝐲 𝐥𝐮𝐧𝐠𝐬 by Anne_nefelibata
Anne_nefelibata
  • WpView
    Reads 1,846
  • WpVote
    Votes 432
  • WpPart
    Parts 5
. در افسانه‌های ژاپن، از بیماری‌ای نام برده شده به نام هاناهاکی.... در ریه های عاشق مبتلا به هاناهاکی، گل ها شروع به رویش می‌کنند و هرچه عشق عاشق گسترده‌تر شود، رویش گل‌ها نیز بیشتر شده و ریه های فرد در گل مدفون میشوند. هاناهاکیِ من اما، رویش گل یا جوشش خون نبود؛ چیزی بود شبیه بال زدن پروانه ها. در ریه های من گل نمی‌رویید، پروانه بال میزد.... . . ژانر: عاشقانه، تاریخی کاپل: سئو چانگبین، لی فلیکس (چانگلیکس) [استری کیدز] *پایان یافته*
Sense of touch [Johnlock] by lornya
lornya
  • WpView
    Reads 956
  • WpVote
    Votes 189
  • WpPart
    Parts 7
جان از همون اول به اتفاقات ناگهانی و تلخ عادت داشت.. ولی نه زمانی که قرار بود توی یکی از بهترین رستوران‌های پنج ستاره، اشپزی کنه. خب معلومه که اون حتی فکرشم نمی‌کرد که قراره با یک مرد موفرفری جذاب برخورد کنه.
it supposed to be an outing!!! by 0Aurelianus0
0Aurelianus0
  • WpView
    Reads 11,058
  • WpVote
    Votes 1,655
  • WpPart
    Parts 12
شرلوک و جان، به پیشنهاد یا شایدم اجبار شرلوک، به یک سفر تفریحی روی دریا میرن. "که جان یکم استراحت و تفریح کنه..." مشکل اینجاست که شرلوک هیچوقت اهمیت نمیده. و مخصوصا هیچوقت خودشو گرفتار شرایط کسالت آوری مثل تفریح به سبک مردم عادی وسط دریا نمیکنه. اونم وسط دریا!! "یه جای کار میلنگه" جان با خودش فکر میکنه. یه فف جانلوک b: فقط برای سرگرمی نوشته بودم ولی دارم پابلیشش میکنم ://// پسسسس... اگ مسخره بود یا غلط املایی یا هر اشکالی داشت یا اگه برای جاییش ایده‌ی بهتری دارید یا حتی برای ادامه‌ش حتما بگید^-^ انشالله که لذت میبرید :') (اسمات نداره) (من تا حالا تو کروز نبودم و مطلب بدرد بخوری هم نتونستم درموردش پیدا کنم، اگه اشکالی پیدا کردید حتما بگید)
Red Roses & Milk by 0Aurelianus0
0Aurelianus0
  • WpView
    Reads 16,198
  • WpVote
    Votes 2,641
  • WpPart
    Parts 33
[Johnlock][جانلوک] تو کوچه پس‌کوچه های شهر بزرگ لندن، یه دختر ۱۶ ساله میدوه. عشق شکارشه. مخصوصا غنچه‌های عشقی که زیر برف‌های سنگین بیتفاوتی و حماقت مردم، هیچوقت فرصت شکوفا شدن نداشتند. غنچه‌ای توی طبقه‌ی دوم بیکر بی۲۲۱ ده ساله که زیر برف مونده. دست‌های دختر مو قرمز از کنار زدن برف‌های بیشمار، زمخت و سوخته شدند. هیچکس از اون تشکر نمیکنه. غنچه‌ای در پاییز شکوفا میشه. / | \ کف کردید عجب خلاصه‌ای نوشتم :/ خودم که کف کردم... آریوس برگشته با یه فف دیگه از جانلوک. بخوانید و لذت ببرید و با نظر ها و ووت هاتون منو ذوق زده کنید. تنها دلیل نوشتن و ادامه دادن و ادیت کردن این فف تا ۴ صب کامنت های شما بود... *ذوق😆 فف مثل قبلی بعد از فصل ۴، مرگ مری و بزرگ شدن رزیه. رزی ۶ سالشه و میره مدرسه پیش‌دبستانی یه همچین چیزی. و جان و شرلوک هم میرن پرونده حل میکنن مثل همیشه و توی یه خونه زندگی میکنن. :/ نصف خلاصه افتاد تهش چرا...
You Might Just as Well Be Blind [Johnlock] by sizartaDowneyJr
sizartaDowneyJr
  • WpView
    Reads 45,944
  • WpVote
    Votes 7,807
  • WpPart
    Parts 20
وقتی شرلوک و جان به قاتلی بر میخورن که کاپل ها رو شکار میکنه، مجبور میشن کاری رو انجام بدن که همیشه میدن: به هر نحوی دستگیرش کنن. اما این بار یه چیزی فرق داره! [وضعیت:کامل شده]
فیکشن جانلاک : نیاز دارم منو ببینی (I Need You to See Me) by johnlock_farsi
johnlock_farsi
  • WpView
    Reads 2,872
  • WpVote
    Votes 316
  • WpPart
    Parts 2
اینستاگرام: Johnlock.ir "بعد از رفتن به جنگ، جان دوباره به خونه برگردونده میشه، این بار با یه قوزک شکسته و حافظه ای که بخشیش رو از دست داده. جان نمیتونه 5 سال گذشته رو به خاطر بیاره. 5 سالی که به عنوان همکار و همسر شرلوک هولمز سپری کرده بود. " . . خب این داستان مال من نیست. من فقط برای یه دوست ترجمش کردم. حتی نمیخواستم منتشرش کنم. احتمالا بعد از این باید برم و به نویسندش خبر بدم که داستانش رو ترجمه کردم. نمیدونم اون بیرون هنوز جانلاک/جانلوک شیپر ایرانی وجود داره یا نه ولی بذار امتحانش کنیم :) کاورش از یکی از خواننده های خوشگل: thatbluetommo لینک اصلی داستان: https://archiveofourown.org/works/3809377
Some Guy (Drarry) by llartiell
llartiell
  • WpView
    Reads 3,846
  • WpVote
    Votes 520
  • WpPart
    Parts 3
بعد وقتی به خودم اومدم ... دیدم رفت ‌... دیگه نداشتمش و الان ... دوباره برگشته ... (فصل اول: First Time Again)
Hold My Hand by _the_drarry_life_
_the_drarry_life_
  • WpView
    Reads 4,431,726
  • WpVote
    Votes 173,679
  • WpPart
    Parts 55
Art credit for cover: @MariaHideki https://www.deviantart.com/maria-hideki A Potions accident gone wrong leaves Harry and Draco holding hands for a month. The two enemies are forced to share a room, sit at tables together, and share classes. Tensions rise, but will the two prevail? And can they become more than just enemies? Polish translation by @MissTranslation2019 Spanish translation by @sunflower_milk Chinese translation by @Hanna-liu on LOFTER Burmese translation by @Yamonesue1994 Italian translation by @lady_malfoy07 Persian translation by @TaraPotterHead Portuguese translation by @Katheriny-San072
Sin | Drarry by otpclub
otpclub
  • WpView
    Reads 122,861
  • WpVote
    Votes 17,641
  • WpPart
    Parts 35
" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.