donnakin
ماجرا از جایی شروع میشه که تهیونگ تصمیم میگیره کمی تغییرات تو زندگیه اداری و کسالت بارش ایجاد کنه
فقط کمی...
_هی تو فک کردی من علافم که پاشم بیام طراح شخصیت بشم؟
...
+نظرت چیه از رو کابینت بیای پایین تا به پانسمان پات کمک کنم ؟
_گمشو میگم کمکتو نمیخام دیگه
...
_هوی تو اجازه نداری بدون اجازه من به قلموهام دست بزنییی
...
_م..من د...وست ندارم
+از همراهی کردنت تو کیسمون مشخصه
نویسنده :دونا
ژانر :امگاورس ، عاشقانه ، اسمات ، تجاری