_MoonyMoa
- Reads 4,286
- Votes 317
- Parts 18
_ چجوری بیشتر درد میکشی...؟!
همون طور که روی بلندی ایستاده بود با چاقوی تیز توی دستاش یه قدم عقب تر رفت و جیغ کشید
_ بگوووو ... با خودم چی کار کنمممم ... چی کار کنم درد میکشییییی؟
اون داشت فریاد میزد ، دیوونه شده بود و دلیل دیوونگیش روی زانو هاش افتاده بود و با التماس اشک میریخت .
اون همینطور داشت جیغ میکشید و پسر رو به روش با دیدن پر پر شدن رز سفیدش جلو چشماش داشت نابود میشد .
_ چی کار کنم نابود میشی؟ چی کار کنم دیگه تا بقیه زندگیت نمیتونی چیزی رو حس کنی؟ چی کار کنم تا از همه و مخصوصا خودت متنفر میشی؟ چی کار کنم مثل من فقط به خودت آسیب میزنی تا همه چیو نابود کنی، حتی خودتو؟ چی کار کنم مثل مرده ها زندگی میکنی؟ بگووووو ... چی کار کنم من میشی؟
~~~~~~~~~~~~
یه بازی ... یه دروغ ... یه رمز و ... یه تتو ...
همه چی از یه تتو شروع شد. تتوی پشت گردنش ...
اون یه رمز بود . پسری که همه دنبالش بودن و نباید دست کسی بهش میرسید ... اون تتو متعلق به کی بود؟! اون نقش اصلی بود؟! اون باید کشته میشد...
" زمزمه های پنهان زیر موهایش "
Couple: Yeongyu , Hyunlix ...
Writer : _MoonyMoa