کتابخانه‌ی نیمه شب.
4 stories
CONQUERED by Mahsa_shw
Mahsa_shw
  • WpView
    Reads 1,214,386
  • WpVote
    Votes 145,373
  • WpPart
    Parts 124
I changed that Monster, just for YOU..! ❌هشدار❌ ۱-فنفیک با فاصله‌ی زمانی نسبتا زیادی آپ میشود. ۲-این یک رمان طولانی است؛ اگه حوصله‌ی داستان طولانی ندارید، این فنفیک را شروع نکنید. ۳-این یک فنفیک "بی‌دی‌اس‌ام" نیست اما دارای محتوایی است که ممکن است برای همه مناسب نباشد. از جمله آسیب‌های فیزیکی، تحقیر، تجاوز، قتل، کشتارهای دسته جمعی، صحنه‌های باز روابط جنسی، خودآزاری و.... 🖤خطاب به تمام قربانیان تجاوز؛ به عنوان یک انسان میدونم تجاوز تا چه مقدار درد و سختی به فرد قربانی تحمیل میکنه و فرد چقدر میتونه آسیب ببینه و زندگیش تحت تاثیر قرار بگیره. چیزهایی که در این بوک نوشته شده صرفا یک داستانه و به خاطر همین هم، شرایط واقعی روحی و روانی فرد قربانی تجاوز، و رابطه‌ی اون با فرد متجاوز به درستی به تصویر کشیده نشده. امیدوارم کسی در دنیای واقعی آسیب‌های وارده بر قربانی‌ها رو نادیده نگیره و فراموش نکنید که هر چیزی که اینجا میخونید، صرفا یک داستان تخیلیه و واقعیت نداره. با عشق و احترام زیاد برای تمام انسان‌هایی که قربانی تجاوز شدند. شما جنگنده و شجاع هستید. بهتون افتخار میکنم🖤=)))
The reddest snowflake[l.s] by louten_28
louten_28
  • WpView
    Reads 1,281
  • WpVote
    Votes 136
  • WpPart
    Parts 4
_دوستت دارم عزیزِ من اما، نمیتونم برای تو خودخواه باشم... آرزو میکردم کاش هیچوقت مجبور نبودی این هارو فراموش کنی دونه برف کوچیک من. A tale of blood, sorrow, and the dream of a heart that still remembers.
𝗘𝗑𝗈𝖽𝗎𝗌 [ʟ.s] by orainberry
orainberry
  • WpView
    Reads 99
  • WpVote
    Votes 26
  • WpPart
    Parts 2
آنجا که هری، برای دفنِ زخم‌های دیرین، رهسپارِ لندن می‌شود؛ شهری که مهِ سردش بر شانه‌های خسته‌اش می‌نشـیند و سنگینیِ آبی‌ترین نگاه، چون طلسمی شیرین، بر جان فرسوده‌ی آن پسرک گره می‌خورد گویی گذشته با هر قدم از او فاصله می‌گیرد و شهری نو، با آغوشی از نور و سایه، سرنوشتش را دوباره می‌نویسد. - عاشقانه‌ای کلاسیك با لری استایلینسون. ‌
"Oblivion" by Ratatouilles
Ratatouilles
  • WpView
    Reads 318
  • WpVote
    Votes 77
  • WpPart
    Parts 10
«آدم ها در نهایت نگران از دست دادن مهم ترین چیز زندگی شون هستن. آشپز ها نگران حس چشایی، پیانیست ها نگران مهارت نواختن، و خواننده ها نگران گم کردن صدا شون هستن. و اما من؟ من دلیلی برای نگرانی نمیبینم. وقتی که فراموش میشی دیگه چیزی برای از دست دادن وجود نداره.» With love, Louis Tomlinson.