عاشقشونم
8 stories
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 766,262
  • WpVote
    Votes 98,138
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
ᴸᴵᵀᵀᴸᴱ ᶜᴴᴱᴿᴿᵞ🍒🍷 by Aylar_
Aylar_
  • WpView
    Reads 219,829
  • WpVote
    Votes 18,575
  • WpPart
    Parts 25
عنوان: Little Cherry 🍒 ژانر: مافیایی، امگاورس، اسمات، رومنس، درام [پایان یافته] کاپل: تهکوک،یونمین(کاپل فرعی) نویسنده:aylar خلاصه: تهیونگ، آلفای خون‌خالص و رئیس بی‌رحم مافیا که دچار اختلالات روانی هم هست، وقتی می‌فهمه جونگکوکِ درون‌گرا، امگای ۱۶ ساله و پسر یکی از بزرگ‌ترین صاحبان شرکت‌های مسکو، جفتشه... همه‌چیز از کنترل خارج می‌شه. تهدید، معامله و کشمکش‌های پیچیده... اما همیشه این‌طور می‌مونه؟ یا سرنوشت، مسیر دیگه‌ای براشون رقم زده؟ یا شاید هم تهیونگ داره چیزی رو ازش مخفی میکنه؟! چنل تلگرام:vkooki_fiction🦋
Bermuda by rok_sana20
rok_sana20
  • WpView
    Reads 30,759
  • WpVote
    Votes 2,981
  • WpPart
    Parts 32
جونگکوک برای اولین بار قرار بود به سفر بره.زندگیش داشت خوب پیش میرفت اما همه چی ناگهان خراب شد ، و آخرین چیزی که یادشه اینه که هوا پیما سقوط کرد و اون وسط یه مثلث بزرگ در اقیانوس پرتاب شد. اسم فیک: برمودا کاپل:ویکوک کاپل های فرعی:یونمین،نامجین،هوسوک و یونا،(زیاد دیده نمیشن این کاپل ها ولی داخل فیم هستن) ژانر:فانتزی، اژدهایی،اسمات
je t'aimerai encore  by Bora444
Bora444
  • WpView
    Reads 5,290
  • WpVote
    Votes 649
  • WpPart
    Parts 19
این اولین فیکشن من توی واتپده؛ امیدوارم این فیکشن رو دوست داشته باشید . فیکشنی غم انگیزه ولی من برای نوشتنش زمان زیادی و همچنین احساسات زیادی صرف کرده ---------------- کیم تهیونگ و جعون جونگ کوک دو پسر جوان که دیوانه وار همو دوست دارن اما توی زمان و مکان و همچنین توی بدنی اشتباه عاشق هم میشن ولی سر انجام این عشق چی خواهد بود؟
My Boyfriend Is My Bodyguard 💵 by Saghar_Stories
Saghar_Stories
  • WpView
    Reads 979,279
  • WpVote
    Votes 82,921
  • WpPart
    Parts 39
💵دوست پسرم بادیگاردمه💵 جئون جونگکوک ... اون معنی اصلی کلمه بدبخت بود ! از زمانی که بدنیا اومد داشت با مشکلاتی که نمیدونست چرا هیچوقت تموم نمیشن سر و کله میزد و حالا اون اینجا بود ... کجا ؟ خودشم نمیدونست ! یه جایی که احتمالا پایان زندگی نکبت بارشو رقم میزد و باعث میشد اون به دردناک ترین شکل ممکن بمیره □■□■□■□■□■□ -میخوای اول بهم تجاوز کنی بعد بکشیم ؟ -الان قرن بیست و یکه ... کی دیگه همچین کاری میکنه ؟ با چشمای گرد شده داد زد -یعنی فقط بهم تجاوز میکنی ؟ نمیکشیم ؟ □■□■□■□■□■□ -من مخ اینو میزنم ! -شبیه آدمایی نیست که بشه مخشونو زد -باشه .. من میزنم ! -احمق من میگم نمیشه تو میگی میزنم ؟ -من منم ! تو نیستم که ! من اگه بخوام .. میتونم مخشو بزنم ! □■□■□■□■□■□ Story Genre:fiction,fluff,romance,action,smut🥊 Couple:Vkook,Yoonmin,secret🎡🪤 "Completed"⛓️
Power couple | زوج قدرت  by meshimara
meshimara
  • WpView
    Reads 116,821
  • WpVote
    Votes 10,894
  • WpPart
    Parts 37
معمایی | اکشن | پلیسی | عاشقانه | اسمات کیم تهیونگ پزشک نابغه و موفق ای که به عنوان تنها وارث گروه تجاری کیم تصمیم گرفته مستقل عمل کنه و دور از موقعیت خانودگی زندگی خودشو داشته باشه که در شرایطی خاصی با پسر عمه خودش که از هفت سالگی ناپدید شده بود و پدر بزرگش بردن اسمش رو ممنوع کرده بود رو به رو میشه حالا اون دو باهم تصمیم میگیرن تا خطرناک ترین و بزرگترین راز خانواده کیم رو فاش کنن تهیونگ با خونسردی گفت: _اون با من ... هر مدرکی که لازم داشته باشی و برات گیر میارم _چجوری؟ _چقدر میتونی زمان بهم بدی کوک؟ _اومدم پیش تو چون دیگه زمانی نداریم دکتر، اینتر پل کم کم داره تصمیم میگیره این پرونده رو کنار بزاره... ♦️تمام شده Vkook
Double black| vkook by meshimara
meshimara
  • WpView
    Reads 57,540
  • WpVote
    Votes 6,275
  • WpPart
    Parts 33
مافیایی|اکشن | عاشقانه | اسمات | ماجراجویی اونا هر دوشون قدرتمند بودن، هر دو صاحب جایگاه، کارکشته و دو فرد مهم ، اما هر دو به رنگ سیاه ... حالا اگر اون دو دشمن هم باشن خطر ناک ترن یا اگر کنار هم باشن؟؟؟ «اما عشق رسم غیر ممکن هاست... وقتی نتونی عوض بشی عذاب آوره و وقتی نتونی بهش برسی قاتله...» Vkook
Insolent | گستاخ by meshimara
meshimara
  • WpView
    Reads 80,309
  • WpVote
    Votes 7,856
  • WpPart
    Parts 28
| رمنس | اسمات | آرتیستیک | راز آلود | وقتی قراره نقاش مخصوص معروف ترین گالری دار هنری نیویورک باشی و یک مجموعه نقاشی نود از خود صاحب گالری نقاشی کنی... تهیونگ نگاه دقیقی به صورت خونسردش کرد و گفت: _ با نگاه کردن به تن لخت مردها که مشکلی نداری؟ جونگ کوک پوزخندی زد و جواب داد: _موقع نگاه کردن به سوژه با چشمام باهاش عشق بازی میکنم ، تو چی؟ تو مشکلی با این موضوع نداری؟ Vkook | kookv تمام شده 🫀