kissinsane's Reading List
3 stories
ÁSVALDUR | VKOOK 'Completed  by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 5,148
  • WpVote
    Votes 827
  • WpPart
    Parts 25
وضعیت؛ پایان یافته✓ _همین‌جا بمون، نزدیک به من، کنارِ من. می‌خوام به هرجایی‌که قدم برمی‌دارم عطرت رو حس کنم. _تا کجا می‌خواید ادامه‌اش بدید ولیعهد؟! نزدیک نگهداشتن دشمنتون رو... نگهداشتن من رو، تا کجا پیش می‌برید؟ _انقدر که حس کنم از رگ گردنم هم بهم نزدیک‌تری! ~☆ نمایندگانی به‌ آوازه‌ی "شاه" از سوی خدایان با پرندگان بزرگی به زمین آمدند و راه و رسم زندگی را به مردم آموختند... آن‌ها وارث اژدها بودند و قدرت در رگ‌هایشان می‌جوشید! «مهم نیست چند کالبد و چند زندگیِ جدید رو تجربه کنم. انتهای تمامی داستان‌های من، به زندگی و مرگ همراه با تو گره می‌خوره.» این افسانه، یک تاریخچه‌ی کوچک از مردمانی‌‌است که بر سر وارثانِ خون، دلدادگی‌های ممنوعه، نفرت و جنون جنگیدند. _چشمهات عجیبن سیَه‌مو. جمله‌ای کوتاه با قصه‌ای بلند. چشمانش را پیش کشید، سکوت کرد و به تماشا نشست. مردِ مشکین‌مو قائده را با پیش کشیدن چشم‌های آران، پیش برد: _و تو... چشم‌های یک اژدها رو داری آران. -ÁSVALDUR- ازوالدور Epic-Fantasy, Adventure, Romance, Action, Angst, Smut. Written by.Dmitri
WENDIGO | VKOOK by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 580
  • WpVote
    Votes 115
  • WpPart
    Parts 3
_میزان آسیب رو نمی‌تونی حدس بزنی کارآگاه! _تو دیوانه‌ای وندیگو. _آره، دیوانه‌ی تو. مبتلا به جنونِ خون، تماشا کردن خونی‌که عضلاتت رو نقاشی کرده، منو مجنون می‌کنه؛ من شیفته‌ی این‌ هستم‌که بنشینم و دونه به دونه‌ی زخم‌های عمیق بدنت رو لمس کنم و بعد... تو واسم از اینکه چقدر روح و جسمت به خون آغشته‌است، حرف بزنی. سال ۲۰۳۰؛ سن‌پترزبورگ ظهور یک شیطان و شروع یک قصه‌ی جنون‌آمیز! قاتل سریالی به نام "وندیگو" درحالی که سال‌های زیادی در سایه زندگی کرده و در اون تاریکی قدرت گرفته، با شروع به کشتارِ گناهکاران، پا به عرصه‌ی جرم و جنایت می‌ذاره. قاتلی که وحشت عجیبی رو به دل سیاسیون، مذهبیون، ثروتمندان و گروه‌های جنایت‌کار می‌اندازه... شرِ مطلقی که برای از بین بردن شرارت‌های ریز و درشت افراد جامعه خودش رو نشون می‌ده و نکته‌ی هیجان‌انگیز داستان اینه:«وندیگو کشش عمیق و مرموزی نسبت به کارآگاهِ پرونده‌اش، یعنی جونگکوک جئون داره. کارآگاهی که از جنایت‌های وندیگو بیزار نیست و به دنبال هیجانیه که اون مَرد واسش رقم می‌زنه.» Writer: Dmitri Couple: VKOOK Tag: Crime, Harsh, Dark Romance, Mafia, Smut Up: Sunday این فیکشن پاورباتمه؛ ولی اخلاق جونگ‌کوکش یه‌لیگِ دیگه‌است.
KAIZEN | VKOOK  by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 30,316
  • WpVote
    Votes 4,524
  • WpPart
    Parts 29
وضعیت: فصل یک کامل شده✓ ☆'Summary: اکثر داستانها با پدید اومدن عشق، به پایان می‌رسن. پایان بعضی‌ها آرام و راضی‌کننده‌است و در بعضی یک پایان تلخ، می‌تونه تنها نقطه‌ی آخرِ یک سرگذشت باشه! خط اول داستانِ ما از یک پایان نشات گرفت. پایانی که آمیخته به یک زندگی مشترکِ بی‌روح بود و عشق سردرگم تر از همیشه، دنبال راهی برای نجات از چنگالِ مرگ می‌گشت؛ فرمانده جئون و رئیس کیم، دو مامورِ خبره از NIS که ده‌سال از زندگی مشترکشون می‌گذره و اتفاق تلخی باعث شده تا عشقِ بینشون کم‌کم به نفرت و لجبازی رنگ ببازه! «اون دست ها دیگه به من برنگشتن رئیس. تو اون روز باعث مرگ سه نفر شدی، تو! سه تا قلبو کشتی... من، کایزن و خودت که قلبِ من بودی.» 𓂃🥀៹✦ 'Couple: VKook, wlw [Lesbian] 'Genre: Political, Romance, Angst, Action, Smut 'Writer: Dmitri Ranking 1: 🏅Angst 🏅political 🏅Crime