hanicoangelo
- Reads 2,372
- Votes 386
- Parts 9
به دو طرف یقه جیسونگ چنگ زد و از هم بازش کرد. حرکتش سریعتر و غیر قابل پیش بینی تر از اونی بود که جیسونگ بتونه واکنشی نشون بده. چشمهاش رو، روی سینه و گردنش چرخوند. به دنبال کبودیهای جدیدی میگشت که هر چند روز یک بار، روی پوستش نقش میبستن.
"شرط میبندم من خیلی بهتر از اونها میتونم انجامش بدم."
جیسونگ وحشت زده چند قدم به عقب برداشت و با ناباوری صورت مینهو رو به امید پیدا کردن اثری از شوخی، از نظر گذروند.
مینهو دیوونه شده بود. چون اینها کلماتی نبودن که کسی بخواد خطاب به برادر خودش، به زبون بیاره.
-
زندگی جیسونگ توی قصر به عنوان پسر حرومزاده پادشاه، همیشه با چالشهای متفاوتی مواجه بوده و با تغییر رفتار برادر بزرگترش مینهو، همه چیز به هم میریزه و رازهایی که نباید، برملا میشن.
﹌﹌﹌﹌﹌﹌
کاپل: مینسونگ
ژانر: رومنس، هیستوریکال، اسمات
چنل فیکشن: OrphicFiction
دیلی نویسنده: thegreatgodpanisdead
﹌﹌﹌﹌﹌﹌
توجه: این فیک شامل هیچ گونه روابط اینسستی نمیشه.