Favorite
25 stories
The Lost in the Winter ∥ گمشده در زمستان {VKook, HopeMin} by LiberteNovels
LiberteNovels
  • WpView
    Reads 91,574
  • WpVote
    Votes 13,507
  • WpPart
    Parts 36
🔴 #Full 🔴 جونگ‌کوک، پسری که برای هیچ‌کس هنوز پیدا نیست که اژدهایی درون وجودش داره یا نه، کوچکترین پسر خاندان سلطنتی دایاست؛ سرزمینی که سال‌هاست نیمی از رنگ سرسبز خودش رو به سپیدی زمستان سپرده. حالا جونگ‌کوک برای تشخیص هویت واقعی خودش، مجبوره ممنوعه‌ترین قانون سلطنت دایا رو زیر پا بذاره و از مرز زمستانی عبور کنه؛ جایی که قلمرو منفورترین و ترسناک‌ترین موجود هفت‌آسمانه: تهیونگ، پادشاه مرز زمستانی. - اسمت چیه؟ - اسم؟ من خیلی وقته که دیگه اسمم یادم نمیاد. - چطور می‌شه؟ مگه ممکنه؟ - ممکنه. اگر مدت زیادی کسی اسمت رو صدا نکرده باشه. ༺ Liberté Novels ༻ Name: The Lost in the Winter نام داستان: گمشده در زمستان Couple: VKook, HopeMin کاپل‌ها: ویکوک، هوپمین Romance, Smut, Hybrid, Fantasy عاشقانه، اسمات، هایبرید، فانتزی ■ A MiniNovel By Nella ■
𝘐𝘮𝘱𝘰𝘴𝘴𝘪𝘣𝘭𝘦 || KookV by yamiic3
yamiic3
  • WpView
    Reads 510,810
  • WpVote
    Votes 61,427
  • WpPart
    Parts 57
「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که می‌شد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیم‌الجثه بود. می‌تونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطره‌ای اشک از گوشه چشم‌هاش پر کشید و به سمت چونه لرزونش کوچ کرد "زندگیش همیشه به تکراری ترین حالت ممکن می‌گذشت و همیشه فکر میکرد یک روز شخصی جنازش رو زیر پتو روی تخت پیدا میکنه، درحالی که بوی گندش تمام خونه رو به کثافت کشونده!" با غرش بلند اون موجود ترسناک، فهمید اونقدرها هم زندگیش کسل کننده نیست... "حداقل قرار بود توسط یک گرگ، گوشت از بدنش جدا شه!" •┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈ 𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐘𝐚𝐦𝐢🌱 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯, 𝐡𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬, 𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐬𝐮𝐦𝐭
Dancing miracle [Completed] by Aramis_Rajina
Aramis_Rajina
  • WpView
    Reads 53,307
  • WpVote
    Votes 7,954
  • WpPart
    Parts 37
"پایان‌ یافته - 32 پارت" آلفایی‌که به‌نظر همه‌چیز برای داشتن یک زندگی‌ِفوق‌العاده داره، تصمیم به خودکشی می‌گیره! اما پیامک دعوت شدنش به پیست پاتیناژ که اولین پیام دریافتیش بعد از ماه‌هاست، اون رو به جفتش می‌رسونه. آیا امگایی که ماهرانه مقابل چشم‌هاش می‌رقصه، امید کافی‌ای برای ادامه دادن هست؟ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐒𝐦𝐮𝐭 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐀𝐫𝐚𝐦𝐢𝐬 𝐑𝐚𝐣𝐢𝐧𝐚 روز آپ: دوشنبه آغاز: 1403/7/12 پایان: 1404/4/16
  ✻Ferita🥀❊ by _Moonsan_
_Moonsan_
  • WpView
    Reads 29,137
  • WpVote
    Votes 3,203
  • WpPart
    Parts 12
[کامل‌شده] «می‌گم... اگه دکتر باهاش حرف بزنه، شاید قبول کنـ...» با صدای برخورد محکم بشقاب و تکون خوردن شدید میز، توی جاش پرید و با شنیدن فریاد مرد چشم‌هاشو بست. «ساکت شو جونگ‌کوک، گفتم نمی‌خوام! دهنتو ببند!» هول محکمی به میز داد و با قدم‌های بلندش سمت اتاق رفت و در رو بهم کوبید. جونگ‌کوک با ناباوری، شوک زده نگاهش رو به میز دوخته بود، چراکه هضم وضعیت پیش اومده خیلی کار سختی بود. همسر همیشه ملایم و پخته‌اش، کسی که هیچ‌وقت خم به ابرو نمی‌آورد و موقعیت‌هایی که خودش عصبانی بود سعی می‌کرد با صدای آروم و آرام‌بخشش آرومش کنه، حالا چه بلایی سر تهیونگِ همیشه ملایمش اومده بود؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــ༺Ferita ༻ــــــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Angst, Romance, smut ✤Couple: Taekook (vers) ‌Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
SWEET DREAM | KOOKV [VKOOK] by imcalix_
imcalix_
  • WpView
    Reads 232,872
  • WpVote
    Votes 27,203
  • WpPart
    Parts 55
-Completed رویای شیرین❄🌨 انگشت‌های بلندش به نرمی دور کمر باریک مرد حلقه شد و پوست بیرون زده از پیراهنش رو نوازش کرد، در حالیکه از گردنش عطر تلخ و قهوه‌ی همیشگیش رو نفس می‌کشید، زمزمه کرد: _تو منو آبی می‌کنی... دمِ عمیقی گرفت و رد لب‌های داغش رو روی شاهرگش به جا گذاشت و از لرزش مرد توی آغوشش، نوازش انگشت‌هاش رو به روی مهره‌‌ی کمر و شیارهای بیرون زده‌اش رسوند و ادامه داد: _ تو باعث می‌شی من عاشق این "غم" بشم. Fic name: رویای شیرین Couples: کوکوی/ویکوک Genres: درام، انگست، رمنس، نقد اجتماعی، اسمات، روزمره Writer: calix
Sweet Marriage (Kookv) by Chihiro_D
Chihiro_D
  • WpView
    Reads 95,538
  • WpVote
    Votes 11,577
  • WpPart
    Parts 11
←⁩ ازدواج شیرین تمام‌شده. ✔️ وقتی مادر تهیونگ بهش گفت که «باید» با اون پسر ازدواج کنه، فکر می‌کرد دیگه بی‌چاره شده و باید باقی شب‌های زندگیش رو با گریه و آغوش‌های اجباری سر روی بالشت بذاره؛ اما ازدواجش و «همسرش» اصلاً طبق تصوراتش نبودن! کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، کمدی، ازدواج اجباری، فلاف، اس.مات، درام
sweet compulsion by zahrakookv
zahrakookv
  • WpView
    Reads 218,616
  • WpVote
    Votes 23,107
  • WpPart
    Parts 48
completed "اجبار شیرین" از وقتی بابام توی دولت مشغول شد همه تلاشمو کردم وارد سیاست نشم غافل از این که سیاست خودش و وارد من... در واقع زندگی من میکنه.... couple: kookv genre: romance، fluf، happy and 🥇#kookv 🥇#gay 🥇#jungkook 🥇#گی 🏅#تهیونگ
Sweet Gambling💲 by faeze615
faeze615
  • WpView
    Reads 124,311
  • WpVote
    Votes 7,550
  • WpPart
    Parts 53
Sweet Gambling قمار شیرین ■پایان یافته■ برای به دست آوردن قلبت خیلی صبوری به خرج دادم ... عشق واقعی ارزش صبر کردن داره ... ژانر:رومنس•اسمات•انگست•ازدواج اجباری کاپل: تهکوک - یونمین
مجموعه گودال سیاه by Robi963
Robi963
  • WpView
    Reads 283,145
  • WpVote
    Votes 9,162
  • WpPart
    Parts 76
تنها با یک نگاه در چشمانش سرنوشتم تغیر کرد
Beneath His Shadow زیر سایه اش  by Melodyyy_1111
Melodyyy_1111
  • WpView
    Reads 698
  • WpVote
    Votes 66
  • WpPart
    Parts 19
لیلی، هرگز تصور نمی‌کرد در یک مهمانی مجلل در نیویورک، با مردی چشم در چشم شود که از سایه‌ها این شهر را کنترل می‌کند. ویلیام کراس. پادشاه مافیا. و حالا... وسواس ذهنی‌اش. لیلی یک زندگی آرام می‌خواست. ولی او... فقط لیلی را می‌خواست.