omegavers 2
10 stories
Blind [ KookV ] de Dkooktae
Dkooktae
  • WpView
    Leituras 114,656
  • WpVote
    Votos 18,546
  • WpPart
    Capítulos 26
"من همسرتم، من با تو ازدواج کردم. من عروسک لعنت شده‌ات نیستم." تهیونگ حالا با صدایی که از خشم می‌لرزید گفت و جونگ‌کوک چهره ناراحتی به خودش گرفت و گفت:"تحت تاثیرم قرار دادی که، حالا چی‌کار کنیم؟ بگم هرچی تو بگی؟" اُمگا محکم لب پایینش رو از حرص گزید و جونگ‌کوک با حرص گفت:"آره اُمگا، تو عروسک من نبودی. تو عشق من بودی، تنها اُمگایی که اگر به من می‌گفت بمیر میمردم! اما همه این‌ها برای قبل از این بود که با خنجر خواهرم رو درست شب ازدواجش به‌قتل برسونی." Couple: KookV Genere: Omegavers, Smut, Romance, History writer: Donya
Extinct | namjin de artonis02
artonis02
  • WpView
    Leituras 87,421
  • WpVote
    Votos 11,968
  • WpPart
    Capítulos 83
با انقراض ناگهانی یه گونه ی جنگجو، گرگینه ها جنگ و به جادوگرا باختن و برای همیشه به جهان انسانا تبعید شدن. اونا زندگی جدیدی رو شروع کردن که توش خون و رده، قدرت واقعی هرکس بود. همه آروم آروم فراموش کردن که چطور یه زمانی با جادوگرا میجنگیدن، و زیر لایه ی نازک صلح نظم شکننده شون و ساختن. البته این تا زمانی بود که کیم سوکجین متولد نشده بود. اون قرار بود یه آلفای خون خالص باشه. وارث خاندان بزرگ و باستانی کیم. ولی هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. حالا اون همون هیولایی بود که از وسط کوه یخ زنده درش اورده بودن و قرار بود صلح و زیر پاش خرد کنه. خب دوستان این فیک در ظاهر باید نامجین باشه ولی به معنای واقعی کلمه راجب هر سه زوجه (زوج اصلی چی هست اصلا) در کلام ساده شما سه تا داستان مرتبط باهم و میخونین که همه یک ماجرا رو پیش میبرن به اطلاعات دقت کنین چون بدون دلیل نیومدن (بعد نگین نگفتی😁) ماجرا ممکنه تا پارت هیجده یکم لایت باشه چون ارتباطات تازه داره شکل میگیره ولی بعدش سرعت فیک به شدت بالا می‌ره قبل اسمات ها هشدار میدم که اگه نمیخواین نخونین 🔞 Couples: +Namjin +Yoonmin +Vkook/ Kookv
Kookv | رد نیش  de cafune_ii
cafune_ii
  • WpView
    Leituras 176,126
  • WpVote
    Votos 24,469
  • WpPart
    Capítulos 72
وقتی لونای پک خبر گم‌شدن همسرش را شنید، دنیا روی سرش اوار شد. او فقط یک امگای ساده بود، تازه سه سال از آمدنش به آلمان و داماد بودنش در خانواده جئون می‌گذشت. اما حالا، وسط طوفانی از خطر و بی‌ثباتی، باید دست به انتخابی دردناک می‌زد: جای خالی همسرش را پر کند یا قل یاغی و سرکش او را که دل از خاندان بریده بود را روی تخت پادشاهی بنشاند تا زمان بازگشت همسرش فرا برسد. بازی قدرت شروع شده بود، و هر تصمیمی می‌توانست سرنوشت پک تیغ را تغییر دهد. ( از خلاصه قضاوت نکنید این کار تریسام ندارد و اگر خوندید خوشتون نیومد هیت ندید داستان های نویسنده براشون مثل بچه هاشون هستن )
Lutan | Kookmin  de Mary_hoope
Mary_hoope
  • WpView
    Leituras 4,236
  • WpVote
    Votos 668
  • WpPart
    Capítulos 14
جیمین هیچوقت فکر نمیکرد زندگیش با یک ازدواج اجباری زیر و رو بشه، ازدواجی که نه با عشق بلکه از سر بازی قدرت جونگکوک شروع میشد! برشی از داستان: _فکر کردی کی هستی که اینطور با من حرف میزنی هوم؟ _کسی که...سرش قمار...شده! ژانر: امگاورس، امپرگ، انگست، اسمات و..
Lutan | Vkook de Mary_hoope
Mary_hoope
  • WpView
    Leituras 1,276
  • WpVote
    Votos 132
  • WpPart
    Capítulos 14
جونگکو هیچوقت فکر نمیکرد زندگیش با یک ازدواج اجباری زیر و رو بشه، ازدواجی که نه با عشق بلکه از سر بازی قدرت تهیونگ شروع میشد! برشی از داستان: _فکر کردی کی هستی که اینطور با من حرف میزنی هوم؟ _کسی که...سرش قمار...شده! ژانر: امگاورس، امپرگ، انگست، اسمات و..
Fate  de pari1998sa
pari1998sa
  • WpView
    Leituras 17,716
  • WpVote
    Votos 2,297
  • WpPart
    Capítulos 24
امپراتور جونگکوک، قدرتمندترین و تنها آلفا خون اصیل در سرزمین بزرگ و پهناور جیریسان، درحالی که همسران آلفا و امگا زیادی داشت، اما جز همسر اول او که زمان زایمان همراه با فرزندشان فوت کرده بودند؛ هیچ یک از همسران او قادر به باروری و به دنیا آوردن جانشینی برای امپراتوری نبودند. تا اینکه پیشگوی اعظم قصر که قدرت پیش بینی آینده را دارا بود، تمام همسران پادشاه را به مراسمی که در آن برای پیشگویی و به دنیا آمدن جانشین ترتیب داده بود دعوت می‌کند. پادشاه جونگکوک که از این مراسم مطلع می‌شود به آنجا رفته تا در مراسمی که برای او و سرزمینش ترتیب داده شده بود شرکت کند. در آن زمان با ورود پادشاه پیشگویی‌ای توسط پیشگوی اعظم رخ می‌دهد:( امگایی از قبیله جین که درحال حاضر در معبد الهه ماه زندگی می‌کند، تنها امگایی است که توانایی به دنیا آوردن جانشین فرمانروایی را دارد. همان امگایی که از زمان تولد نشانه الهه ماه را در بین دو کتف خود دارد.) با بازگو شدن این پیشگویی همهمه‌ای بین همسران پادشاه به وجود می‌آید. ( اما این قبیله سال‌ها پیش توسط فرمانروای پیشین نابود و تمام افراد قبیله قتل عام شده بودند؛ چطور امکان داشت امگایی از آن قبیله زنده بوده باشد؟) اما آیا امگای جوان ما حاضر به ازدواج با فردی که سال‌ها آرزوی نا
پاستیل کوچولو/little gummy candy de user08146083
user08146083
  • WpView
    Leituras 16,598
  • WpVote
    Votos 1,721
  • WpPart
    Capítulos 16
little gummy candy/ پاستیل کوچولو مدرسه ای/امگاورس/اسمات/ازدواج اجباری/امپرگ/انگست پارک جیمین، امگایی که در سایه تحقیر و بی‌توجهی خانواده‌اش فرو رفته، هر روز با جئون جونگکوک، آلفای مغرور و سرسخت مدرسه، در جدالی دائمی و کل‌کل‌های بی‌پایان قرار دارد. وقتی سرنوشت آن‌ها را به اجبار در پیوندی ناخواسته کنار هم می‌نشاند، دیوارهای تنش و دعوا به لرزه درمی‌آید. کل‌کل‌های روزمره‌شان پرده‌ای است بر احساسی پنهان؛ احساسی که کوک زودتر از جیمین در آن فرو می‌رود، اما هیچ‌گاه جرات اعترافش را ندارد. آیا این ازدواج اجباری می‌تواند راهی به دل‌های زخمی باز کند یا سرآغاز فروپاشی هر دویشان خواهد بود؟ تگ:امپرگ کاپل:کوکمین،نامجین،... آپ:هروقت تونستمم ووت و کامنت یادتون نره💋
Love Iŋ The Mooŋlight🌙 de Rose_7vk
Rose_7vk
  • WpView
    Leituras 95,719
  • WpVote
    Votos 9,814
  • WpPart
    Capítulos 56
⑈ عشق زیر نور مهتاب 𓂃🌙⊰ کیم تهیونگ که تموم هدفش در زندگی تحصیل و گرفتن بورسیه‌ست، با جئون جونگ‌کوک که بورسیه تحصیلی‌اش رو قطع کرده روبه‌رو می‌شه. ازطرفی جونگ‌کوک به‌خاطر مشکلات شخصی دنبال کسی می‌گرده که بتونه به‌مدت دوماه نقش نامزدش رو بازی کنه و به تهیونگ این پیشنهاد رو می‌ده... ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ - ازت متنفرم جئون جونگ‌کوک! + احساساتمون متقابله آقای محترم. ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ · ─ - تهیونگ نه، نرو. + فقط یک دلیل، یک دلیل برای موندنم بیار! - مثل دیوونه‌ها عاشقت شدم. ────────⑈ ⑈───────── 𝐍𝐚𝐦𝐞 Ꞌꞌ Love In The Moonlight 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 Ꞌꞌ Romance, Omegaverse, Anget, Smut, Forced_Marriage 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 Ꞌꞌ ᴋᴏᴏᴋᴠ, ʏᴏᴏɴᴍɪɴ 𝐔𝐩𝐝𝐚𝐭𝐞 Ꞌꞌ FullPart 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 Ꞌꞌ BlueRose این فیک از سریال تو درم را بزن اقتباس گرفته شده، لطفاً با علم به این موضوع شروعش کنید تا بعداً به مشکل نخوریم.💙
نطفه‌ی شیطان  de f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Leituras 59,267
  • WpVote
    Votos 7,988
  • WpPart
    Capítulos 33
جادوگر گفته بود: اگر خواهرش می‌خواهد باردار شود، باید هفت شب متوالی، درست از ساعت یک بامداد تا پیش از طلوع آفتاب، زیر بزرگ‌ترین درخت جنگل بنشیند؛ با لباسی کاملاً سفید، تمیز و زیبا... مثل لباس عروس. : تو می‌خوای بچه‌دار شی، به من چه! : تهیونگا، خواهش می‌کنم... گفته شوهرم نباید همراهم باشه. تنها می‌ترسم. : حتی فکرشم نکن! اما کسی فکرش را هم نمی‌کرد... اگر تهیونگ، اشتباهی و بی‌خبر، زیر آن درخت می‌نشست چه می‌شد؟ جنی که از اعماق تاریکی ها احضار شده بود، نمی‌دانست «عروسی که قرار بود کودکش رو حمل کند» ان پسر نیست،نطفه‌ی شیطان در شکم کسی کاشته شد که نباید.... _________________ kookv
Satan's child | Vkook ( فرزند شیطان ) de red22cherry
red22cherry
  • WpView
    Leituras 14,312
  • WpVote
    Votos 5,823
  • WpPart
    Capítulos 44
🚫🚫 هشدار 🚫🚫 کوچولو ها مواظب باشن 🔞🦋 همون تهیان خودمونه😈 ... ریپورت شده بودم لاولی ها دورانِ ترسناک و سیاهی در حال شکل گیری بود تمامی ادیان از بین رفته بودند و مردم به هیچ یک از خدایان اعتقاد نداشتند ظلم ، قتل ، خشونت و تعرض کمترین کاری بود که با یکدیگر می‌کردند زن ها و دخترها مورد تعرض شدید مرد ها قرار می‌گرفتند هر کس که قوی تر بود زنده میموند و ضعیف تر ها زنده از میدان نبرد خارج نمی‌شدند در این دوران کلیساها بسته شده بودند و برخی هم آتیش گرفته بودند و در نتیجه کشیش ها تصمیم گرفتند تا اعتقاد مردم به خدایان را بازگردانند ، اما چگونه ؟! تصمیماتی زیادی گرفته شد ، اما هیچکدوم عملی نشدند انسان هایی که طعم خشونت و خون ریزی رو چشیده بودند حاضر به بازگشت به خدایان نبودند پس در نهایت ، فقط به یک تصمیم سخت رسیدن تولد فرزند شیطان فقط وجود شیطان باعث بازگشت مردم به خدایان میشد و این تولد فقط به یک روش قابل انجام بود ‌.... ارتباط جنسی یک گرگ نر با انسان مونث تنها فرزند یه گرگ به شیطان تبدیل می‌شد این آزمایش شروع شد ... به امید تولد فرزند ذکور شیطان .... ««««««««««»»»»»»»»»»» ژانر : عاشقانه ، تخیلی ، اسمات ، هیجان انگیز و اندکی انگست ، هپی اند کاپل : ویکوک 🐻💜 روزهای آپ : پنجشنبه ها