anisams's Reading List
4 stories
Enemy To Lover🍷 by Lilyrobersonmira
Lilyrobersonmira
  • WpView
    Reads 22,494
  • WpVote
    Votes 1,953
  • WpPart
    Parts 30
چی میشه اگه تهیونگ و جونگ کوک که سال ها دشمن همدیگه بودن و همیشه در حال موش و گربه بازی بودن یهو بعد از اون شب خیس احساساتشون بهم بریزه؟ نیمی از فیک: - هر بار که داد می‌زنی، تنها چیزی که فکرمو درگیر می‌کنه اینه که صدات وقتی زیرمی چه شکلی می‌شه. - شاید بهت اجازه داده بودم یه بار صدای منو بشنوی، ولی فکر نکن هر شب قراره مجانی سرگرمت کنم. -مجانی؟ حاضرم هرشب بخاطرش آدم بکشم ژانر: عاشقانه، اسمات و فیک چت و اکلیل ساز couple: kookv
+ Positive + |PJM Fanfiction| by Suga__Fox
Suga__Fox
  • WpView
    Reads 3,985,044
  • WpVote
    Votes 249,884
  • WpPart
    Parts 132
"Jimin...I have to tell you something." "What is it?" "I um...I'm p-pregnant..." His face suddenly contorts with both confusion and disgust as his head tilts to the side, his dark eyes beginning to swirl with deep agitation. "And that has anything to do with me...how?" "Well....you're the father." "Wait....say what now?" Best Ranking: #1 in #bts #1 in #parkjimin #1 in #jimin #1in #jk #1 in #romance #1 in #jeonjungkook #1 in #bangtan JiminxReader Fanfiction All Credit For Cover Goes to BTS and BIGHIT Entertainment
Desiree | Vkook | Completed by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 1,730,237
  • WpVote
    Votes 129,096
  • WpPart
    Parts 44
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه... .................. _ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره... Desiree Wr: quake Main couple: Vkook Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
dark boundaries|دارک بوندریز  by AREZO2316
AREZO2316
  • WpView
    Reads 15,837
  • WpVote
    Votes 2,463
  • WpPart
    Parts 27
نام فیک dark boundaries (دارک بوندریز) ژانر:درام روان‌شناختی، فانتزی، AU، تراژدی ---- یه اشتباه کافی بود تا همه‌چیو از دست بده همکاراش، عزیزاش، و خودش. تصمیم می‌گیره تمومش کنه... ولی مرگ، براش پایان نیست. وقتی چشم باز می‌کنه، دیگه اون آدم سابق نیست. توی بدن یه خواننده جوونه، وسط دنیایی پر از نور، فریاد و دروغ. دنیایی که هیچ‌چیزش واقعی نیست... جز یه نگاه آشنا. ---- «چرا فقط راجع بهش حرف نمی‌زنی؟» صدای تهیونگ لرز داشت؛ انگار بین بغض و خشم گیر کرده بود. «صداها خاموش نمی‌شن... فکر می‌کردم فرار کردن آسونه...» «ولی الان... بعدِ دیدن و شناختنِ تو... انگار پاهام شکستن.» جونگکوک جلوتر رفت، صدای نفسش نزدیک گوشش لرزید: «یعنی الان میترسی فرار کنی؟» تهیونگ : «ترس واقعی اینه... بدون تو نفس بکشم.» #تهکوک #کوکوی #ویکوک #ورس #یونمین